آریا بانو

آخرين مطالب

گزارش ایرنا از زندگی یک سارق مسلح

سکه زندگی برگشت اجتماعي

  بزرگنمايي:

آریا بانو - تهران- سال ها به انواع جرایم دست زد؛ زورگیری، آدم ربایی، سرقت مسلحانه و مصرف مواد مخدر، موادی که از سیگار شروع شد و در نهایت به شیشه و توهمات ناشی از آن رسید. می گوید زندگی سالمی داشته و تحت تاثیر مواد به این روز افتاده اما اکنون متنبه شده است و روی دیگری از زندگی را بازی می کند.

خیلی از ما فکر می کنیم آدم رباها یا سارقان مسلح توی فیلم ها هستند اما امروز یک نسخه کامل از جرایم روبرویم نشسته است. مرد جوانی که 30 بهار از عمرش می گذرد و به عقب که نگاه می کند، خاطره خوشی برای تعریف کردن ندارد.
علی را در یکی از جلسات مددکاری انجمن داوطلبان خدمات اجتماعی (مددیاران) دیدم. او یکی مددجویان انجمن مددیاران است. پدر دو فرزند دختر است و به نظر نمی رسد پشت این چهره آرام و خنده رو، روزی مردی خشن و ترسناک جا خوش کرده بوده باشد. مردی که اگر در خیابان جلوی کسی سبز می شد، رنگ از چهره اش می پرید و دار و ندارش را به علی می داد. اما علی تا رد چاقو را روی دست و صورت قربانی اش نمی کشید، رهایش نمی کرد. فردی که امروز امثال او را به عنوان زورگیر می شناسیم، حالا مقابلم نشسته و با آرامش خاصی از گذشته های تلخ و دورش می گوید. از مواد که زندگی اش را به خاک سیاه نشاند. از رابطه سرد خانوادگی اش، از مادری که نداشت، از بیماری پدرش، از تحقیرهایی که سال ها به دوش کشید و در نهایت همه چیز در زندگی علی دست به دست هم داد تا از او یک جنایتکار حرفه ای بسازد. مردی که روزی برای رسیدن به اهداف سیاهش دست به هر کاری می زد.
می گویم «روزی»، اما امروز علی صدها قدم از همه فصل های سرد و تاریک زندگی اش فاصله گرفته و چشم به آینده ای روشن، گرم و درخشان دارد. جایی که لبخند رضایت را روی لبان همسر و دو دخترش بنشاند و انسانیت را از نو مشق کند.
* پایان تلخ یک آدم ربایی
کاپشن و شلوار مشکی به تن کرده. موهای نسبتا کم پشتی دارد و سبیل روی صورتش چهره اش را کمی جا افتاده تر کرده است. علی از وقتی از زندان بیرون آمده در جلسات مددکاری شرکت می کند. جایی که عصای معجزه گری شده برای تغییر شیوه زندگی اش. خودش می گوید: این جا که می آیم آرامش می گیرم. فکر و خیال های بد از ذهنم دور می شود و بیشتر به داشتن زندگی سالم امید می بندم.
می خندد. سبیل هایش تا گوشه های صورتش کش می آیند و دندان هایش بیرون می ریزد. ادامه می دهد: کار و باری ندارم اما برای آمدن به اینجا از خواهر و خانواده ام پول قرض می گیرم. خانه مان تا اینجا خیلی دور است اما هر طور شده خودم را به اینجا می رسانم. چون در انجمن مددیاران یاد گرفته ام که چطور زندگی کنم و شخصیتم نسبت به قبل کلی عوض شده است.
علی سوابق درخشانی در کارنامه اش ندارد. سرقت مسلحانه، زورگیری، آدم ربایی و مصرف مواد، کلکسیونی از جرایم علی است. او می گوید: در جریان آدم ربایی یکی از اساتید دانشگاه صنعتی شریف را دزدیم و شرط آزادی اش پرداخت 600 میلیون تومان بود. اما لو رفتم و دستگیر شدم.
پس از این ماجرا در دادگاه، علی به تحمل 29 سال و یک روز حبس محکوم شد. «سال 92 وارد زندان شدم. فکر اینکه قرار است سال ها حبس بکشم، دیوانه ام می کرد. پس از مدتی اعتراض کردم و در نهایت با تحمل پنج سال حبس و پرداخت 150 میلیون تومان دیه از زندان آزاد شدم».
زندان برای علی روزهای سازندگی بود. او از وقتی که وارد آنجا شد در اولین قدم اعتیادش را کنار گذاشت. از اینکه به خاطر مواد همه چیزش را باخته، خسته شده بود. خودش می گوید: همه چیز می کشیدم. با سیگار و تریاک شروع کردم و عملم بالا رفت. کم کم سراغ هروئین، حشیش و شیشه رفتم و چندباری تزریق کردم. اما به شیشه عادت کرده و به خاطر اینکه تحت تاثیر مواد بودم و شیشه مصرف می کردم، دست به زورگیری، سرقت مسلحانه و آدم ربایی زدم.
* کلکسیونی از جرایم
علی برایم تعریف می کند که نیاز مالی از او آدم ربا یا سارق مسلح نساخت. گذشته تلخ و موادی که مصرف می کرد، او را به انجام این کارها وادار کرده بود. «چه کسی می خواهد زندگی بدی داشته باشد؟ مشکلات من از وقتی شروع شد که پدر و مادرم در سنی که به شدت بهشان نیاز داشتم، از هم جدا شدند. فکر نکنید ما خانواده خلافکاری هستیم. خواهر و برادرم زندگی خوبی دارند اما من چون فرزند بزرگ خانواده بودم، تنش های زندگی را بیش از بقیه احساس کردم. پدرم به خاطر مشکلات روحی و روانی دست به کارهایی می زد که هضمش برای من که آن زمان نوجوان بودم و به چتر حمایتی پدرم نیاز داشتم، بسیار سخت بود».
علی پیش از اینکه کلکسیونی از جرایم را پشت سرش ردیف کند، نصاب کابینت آشپزخانه بود. کارش حرف نداشت و از این راه توانسته بود برای خودش کارگاهی راه بیندازد و درآمد خوبی کسب کند. اما در این میان از وقتی به مواد روی آورد، دست و دلش هم به کار نرفت.
«مواد مرا بیچاره کرد. من نیاز مالی نداشتم اما به خاطر اینکه روی شیشه بودم، برای هیجان دست به زورگیری و بعدها سرقت مسلحانه و... زدم». کارهای علی باعث شد خانواده اش از او فاصله بگیرند و طرد شود. می دانست اشتباه می کند اما مصرف مواد، محرک انجام کارهای غیرقانونی اش بود تا اینکه در نهایت به زندان افتاد. «زندان نقطه پایان زندگی سیاهم بود. آن جا ترک کردم و به خودم قول دادم که گذشته ام را کنار بگذارم. به خاطر دو دختری که دارم، می خواهم آدم سالمی شوم. اما از وقتی از زندان بیرون آمده ام، کسی حمایتم نمی کند. به خاطر پرداخت دیه همه دار و ندارم را از دست دادم و در این مدت همسر و فرزندانم در خانه پسرخاله ام ساکن شدند تا من بیرون بیایم».
حالا که مدتی از آزادی علی می گذرد، او باید خانه پسرخاله اش را تخلیه کند اما آهی در بساط ندارد. با ته مانده پولی که هر از چندگاهی به دست می آورد، خودش را به انجمن مددیاران می رساند تا در جلسات روان درمانی و مددکاری شرکت کند.
«این جا برایم کلاس درس است. تازه پس از شرکت در کلاس ها یاد گرفتم چطور زندگی و در مواقع بحرانی خودم را کنترل کنم. از وقتی در این کلاس ها شرکت می کنم، به قدری رفتارم عوض شده که حتی خانواده ام هم تعجب کرده اند. اما هنوز باورم ندارند. فکر می کنند شاید دوباره مثل قبل شوم. البته به همه حق می دهم اما من دیگر آن آدمی نیستم که به گذشته برگردم».
* بار دیگر متولد شده ام
علی معتقد است شرکت در کلاس های مراقبت بعد از خروج از زندان باعث شده است او بار دیگر متولد شود. «خسته شدم از اینکه همیشه در ترس و توهم باشم یا به کسی آسیب برسانم. می خواهم در این مدت که از زندان آزاد شده ام از پاکی ام، از طبیعت، از حضور دو دخترم و همسرم و شروع یک زندگی جدید لذت ببرم». علی به خوبی می داند که باعث اذیت و آزار خیلی های شده اما معتقد است کسی در این راه دست او را نگرفت تا اشتباهاتش را متوقف کند.
«هرچقدر بگویم پشیمانم دردی از مردمی که به آنها آسیب رسانده ام، دوا نمی کند. اما به خداوندی خدا قسم که نمی خواستم به این جا برسم. دلم می خواست یک نفر دستم را می گرفت و از منجلابی که در آن فرو می رفتم، نجاتم می داد اما کسی نبود. هر روز بیشتر از قبل غرق می شدم. اما امروز می خواهم درست شوم. دیگر نمی خواهم مجرم باشم. نمی خواهم انگ زندانی را به من بزنند». علی از زمان آزادی بارها برای پیدا کردن کاری سالم تلاش کرده است اما به خاطر سوءسابقه کسی او را نمی پذیرد.
«از کارگری تا پیک موتوری هر شغلی را که به ذهنم می رسید، سراغش رفتم. کسی به من کار نمی دهد. خانه ندارم و پولی هم برای اجاره ندارم. بدون کار نمی دانم چه کنم. در کار نصب چوب واردم اما پولی برای خرید دستگاه ندارم. درمانده شده ام و نمی دانم چه کار کنم». علی می خواهد که مردم و جامعه یک بار دیگر به او شانس زندگی دوباره بدهند.
«من خودم اراده کردم مواد را کنار گذاشتم. اراده کردم جرم را کنار گذاشتم. امروز اراده کرده ام تا با شرکت در جلسات روان درمانی و مددکاری از خودم انسان مفید و سالمی بسازم. از مردم یک تقاضا دارم. اینکه اراده مرا باور کنند. به من و امثال من اعتماد کنند و فرصت زندگی دوباره را به ما بدهند. همیشه پاییز، پاییز نمی ماند. همیشه زمستان سرد و برفی نمی ماند. همیشه فصل ها یک رنگ نمی مانند. بعد از زمستان بهار است. بهار شدنم را باور کنید و با حمایتتان اجازه ندهید امثال من به گذشته برگردند».
گزارش از فاطمه شیری
* ف ش*1834

لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/116515/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

با بزرگترین ستاره شناخته شده آشنا شوید

همدلی های دلنشین دکتر شکوری

پورموسوی: ریسک کردیم و جواب گرفتیم

معرفی دفاع راست ایده‌آل؛ یاشوا کیمیش

توخل به پپ رسید؛ هدف بعدی مورینیو است

مربی موفق ایرانی در لیگ عراق لژیونر شد

احتمال محرومیت هواداران بایرن در بازی با رئال

پنالتی و گل اول پرسپولیس مقابل صنعت نفت درست بود؟

اوسمار: نتیجه 3 بر صفر عالی است؛ کارمان را انجام دادیم

اوزونیدیس: حریف‌مان فقط یک شوت و یک موقعیت داشت

پایان کار نمایندگان ایران در تفنگ 50 متر سه وضعیت

جنجال در آبادان؛ نمی‌خواهیم اوسمار حرف بزند

«کارخانه هیولاها» در ایران روی صحنه رفت

جادوی بهاره، کار عمو نوروزه!

تارانتینو نظرش عوض شد؛ «منتقد سینما» را نمی‌سازد!

دیدار مشاور رئیس جمهور در امور روحانیت با خانواده شهدا در سمنان

خسارت زلزله 5.6 ریشتری در شمال ترکیه

توضیحات وزیر کشور در مورد آخرین وضعیت امداد رسانی به 5 استان درگیر سیل در کشور

هوای تازه/ آی قابیل! آی اســرائیل! نوبت انتقام‌ هابیل است

دام دنیا در بیان عطار نیشابوری

کنترل قند خون در افراد مسن

عملیاتی شدن 5 فروند زیردریایی هوشمند با قابلیت تعقیب هدف و نشت‌یابی

اتفاق بی سابقه در بازی صنعت نفت و پرسپولیس

بدشانسی صنعت نفت در دقیقه 90؛ شوت محکم تهیدست به تیرک دروازه پرسپولیس خورد

صحبت های جالب گزارشگر صدا و سیما درباره فوتبال آبادان و حمایت از این تیم

خلاصه بازی صنعت نفت آبادان 0 - 3 پرسپولیس

ستارگان دفاعی پرسپولیس با ده گل!

صداقت: بدشانسی‌های نساجی بالاخره تمام می‌شود

هموارتر شدن مسیر مس برای قهرمانی در لیگ هندبال

شاگردان اوسمار موقتا در صدر؛ سرخپوشان در انتظار لغزش استقلال

ویدیوی اکران مردمی «بی بدن» با حضور بازیگران معروف

فقط حرکتای صورت سلمان که به شیرین میگه منو لو نده!

بازیگر نقش سیروس قایقران در «پرویزخان» کیست؟

شهدا بهترین الگو برای انسان در مسیر الله هستند

نماهنگ "ای ایران" با صدای زنده یاد استاد محمد نوری

4گوشه دنیا/ گرانترین خانه جهان در پاریس

ترور ناکام یک نفر در برزیل

نماهنگ «یوم الانتقام» با صدای ابوذر روحی

با خواص بی‌نظیر «سویا» آشنا شوید

اولین قدم برای کاهش وزن در طب سنتی

با کودک مثل خودش صحبت کنید

با این ابرسازه فضایی، یک میلیارد انسان میتونن در فضا زندگی کنن!

این شعر زیبا از دختر شیرین زبان را از دست ندهید

جنجال دقایق پایانی و محرومیت سرپرست هوادار

رئال نگران بازی رفت مقابل بایرن؛ کمک‌مان کنید!

کلانتری: از صحبت‌های مسعود شجاعی انگیزه می‌گیرم

شجاعیان: همسرم در روند خوبم تاثیرگذار است

سامان نریمان و ناامیدی از 6 پاس گل نشده!

پرسپولیس آماده صدرنشینی موقت در آبادان

سردار آزمون در بغل قهرمان جهان