آریا بانو

آخرين مطالب

خاطرات عجیب زن معتاد از زندگی با دو شوهر مواد فروش اجتماعي

  بزرگنمايي:

آریا بانو -
خاطرات عجیب زن معتاد از زندگی با دو شوهر مواد فروش
١٢٢
٠
رکنا / زندگی اش پر از فراز و نشیب بود و به گفته خودش به جز سیاهی چیزی در زندگی قسمت اش نشد. کارنامه زندگی اش خط خطی است و در زندگی مشترک با دو شوهر و به اصطلاح سایه سرش، بیش از 11 بار زندان را تجربه کرد.
از 12 سالگی طعم مواد زیر زبانش مزه کرد و تاکنون که حدود 50 سال دارد یک خط در میان اعتیادش ادامه داشته است.
حالا در کمپ به دوران سیاهش می اندیشد تا یک بار برای همیشه تصمیم درستی بگیرد و به زندگی عادی اش برگردد. او در خصوص زندگی دگرگون شده اش چنین می گوید: تازه خوب و بد زندگی را متوجه می شدم که مادرم فوت کرد. پدرم هروئینی بود و با ما کاری نداشت. دختر بزرگ خانواده بودم و سرپرستی 4 خواهر و برادرم روی دوش من افتاد. 12 سال بیشتر نداشتم که مجبور شدم روی زمین کشاورزی مردم کارگری کنم.
شب ها از فرط خستگی بی اختیار به خواب عمیقی فرو می رفتم و از درد کمر و پا مدام می نالیدم تا این که فکر کردم دوای دردهایم مواد است برای همین هر از گاهی از مواد پدرم کش می رفتم و هروئین مصرف می کردم. این کار را ادامه دادم تا در 14 سالگی بدنم به آن عادت کرد. هیچ کس در این چند سال از این موضوع با خبر نشد تا این که روزی پدرم مچم را گرفت و یک کتک مفصل مهمانم کرد. در 16 سالگی ازدواج کردم و ماجرای اعتیادم را هم به نامزدم گفتم و قول دادم دور مواد را خط بکشم و همین کار را هم کردم.
تا 7 سال پاک بودم. شوهرم مقنی بود و برای کاهش درد و فرار از خستگی زیاد مواد مصرف می کرد. روزی به شوهرم گفتم اگر او اعتیادش را ترک نکند من هم مصرف موادم را شروع خواهم کرد.
با ترس و لرز جلو رفتم و با شوهرم که مشغول مصرف تریاک بود همراه شدم تا عکس العمل او را ببینم اما به هشدار و مصرف موادم توجهی نکرد و همین ماجرا باعث شد دوباره در باتلاق اعتیاد بیفتم. بعد از گذشت 2 سال، تمام پس اندازمان را دود کردیم و در این مدت صاحب دو فرزند شدیم و سومی را هم باردار بودم. چند النگوی طلا برایم مانده بود که آن ها را هم فروختم و با پول شان شروع به خرید و فروش مواد کردیم.
هر بار به همراه شوهر و دو فرزندم راهی یک شهر مرزی می شدیم و با خرید مواد و بستن آن دور کمرم به زادگاه مان برمی گشتیم و کسی هم چون خانواده و بچه همراه مان بود شک نمی کرد.
هر بار طمع مان بیشتر می شد و دوباره این کار را تکرار می کردیم. این ماجرا ادامه داشت تا این که روزی برای زایمان به زایشگاه رفتم و شوهرم راهش را کج کرد و به دنبال خرید مواد رفت. او در یک شهر مرزی گیر افتاد و راهی زندان شد. من ماندم با سه بچه قد و نیم قد و چون کسی حاضر نبود به من کمک کند مجبور شدم خودم دست به کار شوم و هر بار به بهانه ملاقات با شوهرم به شهر مرزی می رفتم و در زمان برگشت مقداری مواد با خودم می آوردم و با فروش آن چرخ زندگی ام را می چرخاندم. این کار ادامه داشت تا این که بعد از چند سال شوهرم از زندان آزاد شد و از تریاک به سمت هروئین تغییر مصرف داد. بعد از این اتفاق به نوعی جای ما در خانه عوض شد.
من شدم مرد خانه و او هم شد زن خانه و به بچه داری مشغول شد. هر بار که برای خرید مواد می رفتم پسر کوچک ترم را هم با خودم همراه می کردم تا کسی به من شک نکند اما خیالم باطل بود چون روزی با مقداری مواد گیر افتادم. بعد از آن هم چندین بار دیگر گیر افتادم و هر بار شوهرم با پرداخت جریمه و گذاشتن سند مرا از زندان آزاد می کرد. آخرین باری که از زندان آزاد شدم دیدم شوهرم همه زندگی ام را دود کرده است.
بالاخره بعد از 17 سال زندگی مشترک، طلاقم را از شوهرم به همراه حضانت بچه هایم گرفتم و زندگی جدیدی را برای خودم شروع کردم. بعد از طلاق با یک خلافکار و قاچاقچی مواد آشنا شدم و با او ازدواج کردم. از شوهر دومم هم صاحب دو فرزند شدم و مثل سابق برای شوهر دومم مواد قاچاق می کردم. شوهر دومم چون قبل از من یک زن دیگر داشت فقط از من بیگاری می کشید و هر چقدر پول در می آوردم همه را خرج زن اولش می کرد. هفته ای یک بار با شوهر دومم راهی شهر مرزی می شدیم و مواد قاچاق می کردیم. در طول زندگی مشترکم حدود 11 بار به زندان افتادم. هر بار مواد را دست من می گرفتند و شوهرم قسر در می رفت و من تاوان گناه او را هم می دادم.
این ماجرای خلاف من و شوهر دومم ادامه پیدا کرد تا این که آخرین بار هر دو به جرم حمل مواد صنعتی گیر افتادیم و راهی زندان شدیم. بچه های مان بزرگ شده بودند و از عهده خودشان بر می آمدند. بعد از چند سال حبس کشیدن از زندان آزاد شدیم.
شب بعد از آزادی از زندان، زمانی که صبح از خواب بیدار شدم از شدت ناراحتی سکته کرده بودم و نصف بدنم فلج شده بود. بعد از این ماجرا چون شوهرم مرا فقط برای قاچاق مواد می خواست به حال خودم رهایم کرد و به دنبال زندگی اش رفت. با هر گرفتاری که بود زندگی ام را اداره کردم تا این که بعد از گذشت دو سال درمان شدم و به زندگی عادی بر گشتم.
شوهرم بچه ها را با خودش برده بود و دلم برای آن ها خیلی تنگ می شد. به خاطر غم و غصه این بار سراغ کریستال رفتم تا با این کار خودم را از شر غصه راحت کنم. 8 سال از شوهرم بی خبر بودم تا این که روزی دوباره دستگیر شدم و من را به کمپ آوردند. درست است که در مرحله اول خودم مقصر بودم اما در مرحله دوم شوهر دومم در حق من نامردی کرد و بدتر من را در لجنزار فرو برد. در واقع شوهرم به جای تکیه گاه مرا زمین زد.

لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/165449/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

خنده های یورگن کلوپ در لحظات پایانی بازی آتالانتا و لیورپول و حذف از لیگ اروپا

سیو برتر هفته 29 لیگ برتر پرتغال 2023/24

جراحت سنگین داور، بازداشت و حکم جلب؛ فرجام تلخ کشتی نونهالان

آاس رم (3) 2-1 (1) میلان؛ شیطان در جهنم المپیکو سوخت

خلاصه بازی آاس رم 2 - آث میلان 1

نماشی دیگر از گلر دیوانه با دو کارت زرد!

آخرین بازی اروپایی کلوپ و لیورپول

لورکوزن ادامه می‌دهد؛ نیمه نهایی و رکورد

واکنش آتالانتا به صعود تاریخی

خاطره تیری آنری از بهترین گلی که لیونل مسی به ثمر رسانده است

وقتی آنتونیو رودیگر جهت ضربه پنالتی متئو کواچیچ را به آندری لونین نشان می‌دهد!

گل اول میلان توسط گابیا در دقیقه 85

خلاصه بازی آتالانتا 0 - لیورپول 1

محمد عباس‌زاده دوباره در نقش رهبر نساجی

24 هفته صبر و یک تغییر تیم برای گلزنی!

شروع قوی رم؛ میلان آچمز شد!

دو مصدوم و یک اخراجی، امیدواری میلان به کامبک

پیروزی یوزهای ایرانی در گام نخست آسیا

عملکرد تیم ملی فوتسال ایران مقابل افغانستان از زبان رعدی

جریمه 10 درصدی پس از باخت به پرسپولیس

استفاده حداکثری از غیبت تورس و زنده‌روح

سیو تک دست دیدنی آلیسون در دیدار برابر آتالانتا

گل دوم آاس رم به میلان با ضربه تماشایی دیبالا

واکنش اوسمار به تحریم کنفرانسش در آبادان

صلاح امید را به لیورپول برگرداند

سنگ تمام مردم آبادان برای گلزن پرسپولیس

گل اول وستهم توسط آنتونیو در دقیقه 12

ویدئویی که سایت رهبری برای مدال آوران تیم ملی کشتی آزاد و فرنگی منتشر کرد

اخراج چلیک و ده نفره شدن آاس رم مقابل میلان

آهنگ بی نظیر The magus اثری از یانی

آیفون‌های سرقت شده سر از چین درآوردند!

عملیات انتقال بیمار 300 کیلویی به بیمارستان مسکو!

تلاوت دلنشین سوره قیامت با صدای استاد عبدالباسط

ماکارونی رو فقط با این دستور ویژه بپزید

یک توصیه برای کاهش تاثیر استرس بر قلب

برای مادربزرگتان سجاده جیبی بدوزید

ساخت گلدانی خوش آب و رنگ به شکل توت فرنگی

زومی حیرت آور درون صورت فلکی اوریون

زیبایی شناسی معشوق در شعر فارسی

جنجال در لیگ کنفرانس؛ مربیان معروف درگیر شدند

نصرتی: دوست داریم سهمیه آسیا بگیریم

تحریم نشست خبری اوسمار ویرا توسط خبرنگاران

نجات مهم در کامبک بزرگ آبی‌ها

گل مارادونایی لیونل مسی به ختافه

ژوزه مورینیو: من محمد صلاح را برای چلسی خریدم!

نظر تیری آنری در مورد انتقادات ژاوی از داور دیدار بارسلونا و پاری سن ژرمن

حیرت زدگی تیری آنری از تکل کانسلو روی دمبله در دیدار بارسلونا و پاری سن ژرمن

گل اول لیورپول به آتالانتا توسط محمد صلاح

گل اول آاس رم به میلان توسط مانچینی

پشت پرده فروش 1200 میلیارد تومانی سینمای ایران!