آریا بانو

آخرين مطالب

چند روایت کوتاه از زندگی زنانی که با روش اهدای تخمک مادر شده‌اند اجتماعي

  بزرگنمايي:

آریا بانو -
چند روایت کوتاه از زندگی زنانی که با روش اهدای تخمک مادر شده‌اند
١٣٢
٠
ایران / مادرند هردوتایشان؛ هم آنهایی که اسم اهدا کننده روی پرونده شان خورده، هم آنهایی که گیرنده شده‌اند این وسط. مادرند و دلشان می‌لرزد برای کودکی که با هم مقدمات ورودش به دنیا را فراهم می‌کنند. یکی تخمک را می‌سازد و یکی خانه‌اش را و در قسمتی از وجودش بزرگش می‌کند بی‌بهانه. قصه مادری اهدا کننده‌ها اما کوتاه است؛ تخمک را که دادند می‌روند و قرار می‌گذارند که پشت سرشان را هم نگاه نکنند. قصه برای گیرنده‌ها تازه از همین جا شروع می‌شود؛ لحظات پر از انتظار مثبت شدن جواب آزمایش، روزها و شب‌های طولانی بارداری، روزهای تولد و آغاز «مادری» گزارش امروز ما داستان زنانی است که به مدد پیشرفت علم پزشکی در درمان ناباروری مادر شده‌اند؛ مادران روزهای سخت، مادران آرزوهای بیکران، مادران انتظار! روایتی کوتاه از زندگی چند زن که نام و نشان‌شان می‌تواند واقعی نباشد. اما در کوچه و خیابان‌های همین شهر زندگی می‌کنند و می‌دانند آمار زوج‌های نابارور در کشورمان رو به افزایش است و همین مسأله راه را برای ورود واسطه‌ها به این فرآیند باز کرده.
واسطه‌هایی که نبض بازار را در دست گرفته اند؛ قیمت‌ها را بالا و پائین می‌کنند و سود می‌برند. واسطه‌هایی که خواسته یا ناخواسته روی زندگی آنها تأثیر می‌گذارند. افراد سودجویی که با سوء‌استفاده از این نیاز جیب‌هایشان را پر کرده‌اند. در این آشفته بازار غیررسمی خرید و فروش تخمک و آگهی‌هایی که هر از چند گاهی در سطح شهر پخش می‌شوند، قیمت‌های عجیب و غریب زیادی دیده می‌شود. اما با کمی پرس وجو در اطراف مراکز درمان ناباروری و البته سر زدن به یک سایت معروف مربوط به باروری و زایمان در اینترنت متوجه می‌شوید که این قیمت‌های فضایی فقط بازارگرمی واسطه‌هایی است که می‌خواهند پول بیشتری به جیب بزنند.
درحالی که طبق گفته‌های بیشتر افرادی که به نوعی در روند اهدای تخمک درگیر هستند، قیمت فروش تخمک درحال حاضر بین 2 میلیون تا 2 میلیون و 800 هزار تومان متغیر است؛ این مبلغی است که به دونرها تعلق می‌گیرد. حالا اگر دونری واسطه داشته باشد بین یک تا یک و نیم میلیون از این مبلغ به او می‌رسد و بقیه را واسطه برمی دارد. هزینه دارو، آزمایش، رفت و آمد، پانکچر و انتقال هم بین 3 تا 8 میلیون بسته به انتخاب پزشک متخصص و بیمارستان و... متفاوت است. این تمام ماجرای خرید و فروش تخمک است. ماجرایی که تا به حال زنان زیادی به بهانه‌های مختلف درگیرش شده اند؛ زنانی مانند کژال، نسرین و باران.
روایت اول: کژال
28 ساله است؛ 6 سال پیش بعد از ازدواج با همسرش به پایتخت آمده و یک چهاردیواری حوالی بریانک شده خانه امید و آرزوهایش. کژال هنوز همینجا زندگی می‌کند.4 سال است که از شوهرش خبر ندارد، دوست هم ندارد چیزی بداند. دورادور شنیده که در یک جای دیگر زن گرفته و سرش گرم زندگی‌اش است. کژال اما از حرف و حدیث‌ها ترسیده و هیچ وقت درخواست طلاق نداده. از وقتی شوهرش رفته کژال هم برای این‌که اجاره این دوتا اتاق تو در تو را بدهد، در یک آرایشگاه مشغول به کار شده؛ اوائل نظافت می‌کرده و جارو و حالا بند می‌اندازد و خودش می‌گوید کارش تمیز است و مشتری ثابت دارد.
قصه کژال و آرایشگاه اما به همین جا ختم نمی‌شود، کژال چند ماه پیش وقتی صورت یکی از مشتری هایش را بند می‌انداخت با یک پیشنهاد عجیب روبه رو شد؛ پیشنهادی که پای او را به یک کلینیک تخصصی درمان ناباروری باز کرد: «پیشنهاد دونر شدن!» شاید تا قبل از آن کژال نمی‌دانست دونر یعنی چه؟ اما حالا می‌تواند به زبان ساده توضیح بدهد که یعنی: «تخمک اهدا کنم به زنی که بچه دار نمی‌شود!»
همان مشتری آهسته زیر گوشش گفته بود: «سخت نیست. چند تا آمپول میزنی و کمی دارو مصرف می‌کنی. همین و تمام.» زن گفته بود کژال پاداش خوبی می‌گیرد برای این کار؛ پاداش دومیلیون تومانی. آن شب کژال تا صبح نخوابید و فکر کرد. به روزهایی که با همسرش از آینده شان می‌گفتند، از بچه‌هایی که در خانه‌شان بزرگ می‌شوند، بازی می‌کنند، قد می‌کشند. بچه‌هایی که حالا نیستند یعنی نمی‌توانند باشند! کژال صبح نشده تصمیمش را گرفته بود: «فکر کردم شاید قسمت این است آن بچه‌ای که در ذهن داشتم که موهایش سیاه بود و پرپشت و پوستش روشن و سفید اینطوری به دنیا بیاید. دو میلیون هم برای من پول کمی نبود!»
همین استدلال ساده کژال را کشانده به یکی از کلینیک‌های مخصوص درمان ناباروری حوالی میرداماد. اول با چند آزمایش ساده پاپ اسمیر و ایدز و هپاتیت و بعد خوردن قرص ال دی از روز سوم قاعدگی: «گیرنده را ندیدم. واسطه می‌گفت اینطوری بهتر است اما انگار یک بار گیرنده من را دیده بود. البته چند بار تلفنی با هم صحبت کرده بودیم و قرار بود اگر بعد از پانکچر یعنی روز کشیدن تخمک‌ها، تعداد تخمک‌های من از 10 تا بیشتر بود 2 میلیون بدهد اما اگر کمتر بود یک و نیم میلیون. که آخرش هم 8 تا تخمک شد و سر یک میلیون و سیصد هزارتومان توافق کردیم. »
حالا 3 ماه و 10روز گذشته از آن روز. واسطه را باز هم توی آرایشگاه دیده و شنیده که «‌ای وی اف» موفقیت‌آمیز بوده. شنیده و ته دلش لرزیده از خوشی. انگار که خبر بچه دار شدن خودش را شنیده باشد؛ بچه‌ای که کژال را نمی‌شناسد همان‌طور که کژال او را. شاید یک روز یک جایی روی نیمکت یک پارک، دور یک حوض آبی، روی سنگفرش سرد یک خیابان چشمش گره بخورد به بچه‌ای با صورتی روشن و موهایی پرپشت و سیاه درست شبیه خودش. چشمش گره بخورد و دلش بلرزد و پایش سست شود برای ماندن. برای چندلحظه بیشتر دیدن؛ بعد دلش را بگذارد همانجا و برگردد خانه بی‌دل و تنها.
روایت دوم: نسرین
نسرین 34 ساله است. مادر یک پسربچه شیطون و بازیگوش. عاشق بچه است و دلش همیشه برای تک فرزند بودن پسرش می‌سوزد. اما شوهرش راضی به بارداری مجدد نیست. همین شده که تا حالا دوبار سقط داشته. نسرین همیشه دوست داشته مادر یک دختر هم باشد؛ دختری که اسمش را بگذارد: «بهار نارنج» و مست شود از بوی موهایش که گیس بافته و انداخته پشت سر. این زمستان که بیاید یک سال از اهدای تخمک نسرین می‌گذرد. می‌گوید اهدا و تأکید می‌کند هیچ پولی نگرفته و فقط برای کمک این کار را کرده: «همیشه پسرم را می‌برم پارک نزدیک خانه. آنجا با چند تا از مادرها دوست هستم. بعد از ظهرها می‌رویم و می‌نشینیم و حرف می‌زنیم. یکی از آنها که خودش یک دختر 3 ساله دارد، یک بار توی حرف‌هایش از مشکل ناباروری خواهرش گفت و این‌که دنبال کسی هستند که تخمک بدهد. همان موقع از ذهنم گذشت که این زن اتفاقی سر راه من قرار نگرفته. گفتم شاید بهارنارنجم اینطوری فرصت به دنیا آمدن پیدا کند.»
نسرین بعد از این‌که تصمیمش را گرفته با همسرش هم صحبت کرده؛ همسری که موافق نبوده اما مخالفت هم نکرده: «به شوهرم گفتم چرا بگذارم این فرصت از دست برود؟» سه هفته بعد نسرین زنی را که قرار بود گیرنده باشد دیده: «شاید بهتر بود همدیگر را نمی‌دیدیم اما او اصرار داشت و می خواست مطمئن شود که توصیه‌های دکتر را موبه مو انجام می‌دهم. می‌خواست مراقبم باشد که همه آمپول‌هایم را به موقع بزنم و داروهایم را بخورم. نگران بود که این بار هم انتقال موفقیت‌آمیز نباشد. می‌گفت دفعه قبل کلی هزینه کرده اما چون دونرش آمپول‌ها را درست نزده تخمک کمی تشکیل شده. من نگرانی‌اش را درک می‌کردم. خودم را جای او می‌گذاشتم و می‌دیدم رفتارش غیر منطقی نیست. او هم مانند من عاشق بچه بود» پروسه اهدا برای نسرین خیلی هم راحت نبوده:« اول یک سری آزمایش دادم و بعد مرحله دوم شروع شد و وارد سیکل بارداری شدم. یعنی چند بار، آمپول تزریق کردم. بعضی هارا به بازو می‌زدند و سه تا را هم دور ناف زدم. هر سه روز یک بار هم سونوی واژینال انجام می‌دادم. بعد وقتی که تخمک‌ها بالغ شدند قرار شد پانکچر شوم. یک بیهوشی کوچک 20 دقیقه‌ای بود و نتیجه هم خیلی خوب بود یعنی 20 تخمک. بعد از آن هم تا چند روز لکه بینی داشتم ولی بعد خوب شدم.»
البته تخمک‌های اهدایی نسرین سرنوشت خوبی نداشتند: «بعدها شنیدم که جنین لانه گزینی نکرده بود... خیلی ناراحت شدم. مانند همان دوباری که سقط کرده بودم...» نسرین هنوز هم با پسرش توی پارک بازی می‌کند؛ تنهایی.
روایت سوم: باران
باران هم یک زن است مانند کژال و نسرین. سال گذشته درگیر پروسه اهدای تخمک بوده. اما در روند اهدا و پذیرش، او در طرف مقابل قرار داشته یعنی گیرنده تخمک بوده است. یک سال و نیم بعد از ازدواجش یائسه شده و فهمیده تنها راه مادرشدنش استفاده از تخمک اهدایی است؛ همان موقع با کمی جست‌و‌جو در اینترنت رسیده به همان سایت پربیننده‌ای که زنان باردار و نابارور عضو آن هستند. چند روز کارش این بوده که مبحث‌های مختلف سایت را بخواند و بعد یک فرم عضویت را پر کند با اسم «باران آرزو» و با تبادل نظر با بقیه کاربران سایت به این نتیجه برسد که در همان شهر محل سکونتش یعنی رشت تخمک اهدایی بگیرد: «دکترم مرکزی را می‌شناخت که دونر معرفی می‌کردند. با این مؤسسه حرف زدم و قرارداد بستیم. برای کل پروسه اهدا و آزمایش و دارو... 7 میلیون و 500 هزارتومان دادیم البته به جز انتقال که هزینه‌اش جداگانه محاسبه می‌شد و یک میلیون و صد هزارتومان بود. روز اول قرارداد 500 هزارتومان دادم. بعد که دونر پیدا شد یک و نیم میلیون و بعد هم که سیکل بارداری شروع شد پنج میلیون. تلفنی به من اطلاع می‌دادند که سیکل در چه مرحله‌ای است و پانکچر چه روزی است. گفتند می‌توانی دونر را ببینی اما من ترجیح دادم که این کار را نکنم؛ گفتند اگر به هر دلیل سیکل دونر کنسل شد یا تخمک‌اش پوچ بود با همان یک بار هزینه دوباره کسی را پیدا می‌کنیم و نیازی به هزینه مجدد نیست. »
دوازدهم آذر 92 یک سه‌شنبه خوب بود که باران انتقال را انجام داد. دو هفته استراحت مطلق داشت و بعد از آزمایش «بتا» فهمید که نتیجه بارداری‌اش مثبت است: «از همان زمان که وارد این پروسه شدم هیچوقت به کاری که می‌خواهم بکنم شک نکردم. با تمام وجودم این بچه را می‌خواستم و حالا به آن رسیده بودم. می‌دانستم این بچه درون رحم من تغذیه می‌کند و بزرگ می‌شود پس من مادرش هستم. مگر مادری جز این است؟!»
عمر بارداری باران هم مانند همه مادرهای دنیا 9 ماه بود؛ 9 ماه بعد از انتقال جنین فریز شده به درون رحمش زایمان کرد. 12 کیلو وزن اضافه کرد و حتی در ماه‌های آخردیابت بارداری هم گرفت. حالا محمدحسین 3 ماه است که با تولدش رنگ پاشیده به زندگی او و همسرش: «هیچوقت در زندگی به هیچ چیزی اینقدر وابسته نبوده‌ام که حالا حسینم را دوست دارم. من مدت‌ها منتظرش بودم. تا وقتی که زنده‌ام مدیون زنی هستم که نمی‌شناسمش، زنی که فرصت مادر شدن را به من داد.»
تبعات ثبت هویت اهداکننده‌ها و گیرنده‌ها از نگاه رئیس پژوهشگاه و مرکز فوق تخصصی درمان ناباروری و سقط مکرر ابن سینا
این کار روند اهدا را متوقف می‌کند!
«باید شناسنامه بیولوژیک کودکانی که از طریق اهدای تخمک به دنیا می‌آیند تست و ثبت شود» این جمله‌ای بود که چند روز پیش رئیس انجمن مامایی کشور در گفت‌و‌گویی با یک خبرگزاری به زبان آورد. خداکرمی در ادامه گفت: «تخمک‌های بی‌نام و نشانی در آینده منجر به فرزندان بی‌نام و نشانی می‌شوند که از نظر ژنتیک و این‌که متعلق به کدام ژن است نامفهوم می‌مانند و در نتیجه شناسنامه بیولوژیکی شان تشکیل نمی‌شود.» خداکرمی همچنین تأکید کرد:« باید مسائلی مانند پنهان کردن این درمان‌ها که در خانواده‌ها حاکم است و نمی‌خواهند کودک بداند چگونه به وجود آمده حل شود.» به همین بهانه پای صحبت‌های دکتر «محمد مهدی آخوندی» رئیس پژوهشگاه ابن سینا می‌نشینیم؛ مرکزی که چند سالی است با استفاده ازاین روش به زوج‌های زیادی امکان بچه‌دار شدن داده است.
آقای دکتر آخوندی! آیا شما‌ با ثبت شناسنامه بیولوژیک این کودکان در یک مرکز خاص موافقید؟
به هیچ وجه. ببینید وقتی این تکنولوژی نبود هرکسی که نابارور بود دنیا روی سرش خراب می‌شد،خانواده‌های زیادی از هم می‌پاشیدند و حتی ازدواج‌های مجدد زیادی انجام می‌شد. اما وقتی که درمان ناباروری در کشور شروع شد این اتفاق‌ها حداقل با این بهانه‌ها کمتر شد.از همان اول هم قرار شد که در شرایط محرمانه‌ای این اهدا انجام شود و هویت‌ها آشکار نشود. چون این آشکار شدن تبعات زیادی دارد.
چرا این اتفاق می‌افتد؟
اشکال اینجاست که در کشورمان وزارت بهداشت هنوز یک رویه اجرایی را تثبیت و همه گیر نکرده است؛ اینجاست که واسطه‌ها وارد بازی می‌شوند. حالا اگر به نظر ما این اتفاق درست نیست باید این قضیه را اصلاح کنیم نه این‌که صورت مسأله را زیر سؤال ببریم. ببینید اگر مرکزی برای ثبت اطلاعات گیرنده و دهنده به وجود بیاید بار مسئولیت حفظ این راز از روی شانه منِ متخصص و مرکزی که این کار را انجام می‌دهد برداشته می‌شود و فردا کلی مسأله حقوقی پیرو این قضیه به وجود می‌آید که هیچ کس جوابگویش نیست.
این قضیه چه تبعاتی دارد؟
نخستین نتیجه‌اش این است که نظام اهدا متوقف می‌شود، همان‌طور که در انگلیس متوقف شد و هم‌اکنون گیرنده‌ها از این کشور به کشورهای اطراف می‌روند، تخمک اهدایی می‌گیرند و برمی‌گردند. این مسأله باعث می‌شود که این کار به صورت زیرزمینی انجام شود و خطر انتقال ژن معیوب و شیوع بیماری‌های عفونی زیاد شود.
روند اهدا در مرکز شما به چه صورت است؟
مرحله اول آگاهی دادن به هر دوطرف ماجراست؛ مخصوصاً گیرنده. به خاطر همین ما به بیشتر زوج‌های درخواست‌کننده وقت فکر کردن می‌دهیم مثلاً می‌گوییم 6 ماه دیگر بیا. زن و شوهر در این فرصت به کاری که می‌خواهند انجام بدهند فکر می‌کنند بعد آزمایش‌های دقیق و کارشناسی است که روی سلامت جسم و روان هر دو طرف انجام می‌شود. در این مرحله 60 درصد اهداکننده‌ها ریزش می‌کنند چون معیارهای خاص اهدا را ندارند. بعد هم که مرحله اهدا و تلقیح است. اما در کل، ما به گیرنده‌ها توصیه می‌کنیم کسی که از این روش درمانی استفاده می‌کند در خانواده‌اش این موضوع را مطرح نکند. چون بعدها برای بچه‌ای که با این روش به دنیا آمده مشکل به وجود می‌آید.

لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/177376/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

قطعه «گلادیاتور» اثر هانس زیمر با ساز دودوک

پزشکان پایبند تعرفه‌های قانونی نیستند

ترفند عجیب گراز برای فرار از دست سگ‌های شکارچی!

خوشمزه ترین سوپ قارچی که میتونی درست کنی

افزایش قد نرمال برای دختران در سنین بلوغ

توصیه ای برای چیدمان منزل کسانی که فرزند اوتیسم دارند

تصاویری فوق‌العاده زیبا از عبور زیبای فالکون 9 از مقابل ماه

چاپ پنجمین جلد مجموعه تاریخ ایران‌زمین درباره طاهریان و آل بویه

ویسی: قول می‌دهم خوزستانی‌ها در پایان، ناراحت نباشند

نویدکیا: نیمه دوم با کیفیت بازی کردیم

شجاع: هواداران تراکتور هر چه بگویند حق دارند

سیامک: باید ببینیم برای چه به تراکتور آمده‌ایم

فراز: منظورم از نشان دادن عدد 4 کری نبود!

دومین صدر جدول هم به استقلال رسید

ماجرای کت درآوردن حقیقی مربی شمس آذر برای داور بازی!

فخریان: جواب اعتماد کادرفنی را دادم

گفت و گوی خبرنگاران با سیدحسین حسینی در پایان بازی استقلال و شمس آذر

واکنش روزبه چشمی به سوال یکی از خبرنگاران درباره مشکلات باشگاه

سلمان: بن افلک جنفیر رو همچین ماه عسلی نبرده بود که من آوردمت!

توصیه بامزه فامیل دور به آقای مجری

استوری جدید و متفاوتی که منوچهر هادی منتشر کرد

چهره ها/ تغییر چهره «گلنار» سریال گیلدخت بعد از 3 سال

ببعی به زبان ترکی هم مسلطه!

چهره ها/ سلفی جالب نصرالله رادش و همسرش وایرال شد

رپ خوانی بحرانی برای سید جواد هاشمی

شیرین: تا وقتی بله نگفته بودیم، هیشکی قصد ازدواج نداشت حالا همه میخوان زن بگیرن!

وقتی ناراحتی از اینکه مخ زن خودت رو زدی

ترانه «شریک جرم» با صدای روزبه نعمت اللهی

فراجا: با رفتار اشتباه احتمالی ماموران در برخورد با بی‌حجابی برخورد خواهد شد

گوناگون/ دستاوردهای عملیات «کربلای10»

پلی زیبا و بزرگ در میان ابرها در چین

خرس خانگی یک روس

یک دسر شکلاتی پرتقالی و خوشمزه برای مهمونی هاتون

طرز تهیه کوکو سبزی مجلسی

اگر هنگام مسواک زدن از لثه شما خون می‌آید بخوانید

اگر این نشانه‌ها را دارید یعنی شخصیت قوی دارید

بیگانگان فضایی ممکن است در واقعیت بنفش باشند

من پیر فنا بدم جوانم کردی

حکم ‏CAS‏ علیه اسپانیا؛ انتخابات را از نو برگزار کنید

هوادار استقلال دچار حمله عصبی شد

پیروزی مس برابر شاگردان ویسی با گلزنی بازیکن مازاد فولاد!

کارشناسی صحنه‌های جنجالی دیدار استقلال - شمس آذر

تفاضل گل استقلال و پرسپولیس برابر شد

فریاد باقری با مهم‌ترین گل سال به تراکتور

جدول لیگ برتر؛ استقلال به صدر رسید

زندی: اصلاً خوب نبودیم؛ استقلال تیم یکدستی دارد

ستاره‌های سپاهان در دو چالشِ مورایس

گزارش اکیپ؛ بایرن نه، زیدان به یونایتد می‌رود!‏

آخرین وضعیت لوکاکو پس از مصدومیت شدید

شمس‌آذر نفس آبی‌پوشان را حبس کرد؛ استقلال صدر را پس گرفت