«مامور مخفی»؛ جاسوسیِ قاچاقی از تهران
فرهنگی هنری
بزرگنمايي:
آریا بانو -
«مامور مخفی»؛ جاسوسیِ قاچاقی از تهران
١٨١
٠
صبح نو / فیلم سینمایی مامورمخفی (The Operative) به کارگردانی یوان آدلر است که اخیرا به اکران درآمده است.
«مامورمخفی» یکی از دهها فیلمی است که با موضوع جاسوسی یا عملیات در ایران ساخته شده است. در سالهای اخیر چند فیلم در این حوزه ساخته شده؛ فیلمهایی که یا با تم جاسوسی یا تم دستمالیشده «بدون دخترم هرگز» تولید شده است. نکته قابل توجه درباره این فیلمها این است که اکثریت آنها با کیفیت نازل در فیلمنامه و اجرا ساخته شده است. نمونههای متعددی در این زمینه وجود دارد که یکی از آنها «سپتامبرهای شیراز» است؛ فیلمی با قصهای که مدعی است از یک حادثه واقعی برداشت شده اما آنقدر در فیلمنامه و مسائل تکنیکی ضعیف است که به سرعت فراموش شد. نکته مشترک اکثر این فیلمها، ترسیم فضایی کاریکاتوری و غیرواقعی از جامعه ایرانی است. در این آثار فضای شهر مدرنی مثل تهران معمولاً مثل شهرهای جنگزده منطقه نمایش داده میشود که هر چند قدم یک ایست و بازرسی و بگیروببند در راه است! نمونههایی وجود دارد که کارگردان محترم حتی در حد زبان نوشتار یا نوع پلاک خودروهای ایرانی در اینترنت جستوجو نکرده و به اشتباه این موارد را شبیه کشورهای عربی تصویر کرده است! به جز فیلمهایی مثل «سیریانا» و «آرگو» که توانستند به شهرت برسند-که آنها هم پشتپرده دارند- فیلمهای دیگری در این موضوع وجود ندارد که بتوان آنها را جدی تلقی کرد. حالا در ادامه این گزارش در ابتدا به حواشی این فیلم، اشاره و سپس درباره موضوع آن صحبت خواهیم کرد.
کمی درباره فیلم
طبق اطلاعات موجود، این فیلم براساس کتاب «معلم انگلیسی» نوشته یفتیک ریچیر آتیر، جاسوس سابق اسرائیل ساخته شده است. البته آنطور که مشخص است نه اطلاعات کتاب فوق قابل تأیید است و نه فیلم مذکور به این کتاب وفادار بوده است! کارگردان فیلم آنچنان مشهور نیست و فیلم نسبتاً مشهور کارنامه کاریاش، Bethlehem است که در ونیز2013 نمایش داده شد. فرانسه، رژیم اسرائیل، آلمان و آمریکا در این فیلم مشارکت داشتهاند. کمپانی اسرائیلی Spiro Films تهیهکننده اصلی فیلم است. دایان کروگر، بازیگر مشهور آلمانی که در«حرامزادههای لعنتی» تارانتینو بازی کرده، نقش ریچل، بازیگر اصلی را برعهده دارد. مارتین فریمن، بازیگر اصلی مرد فیلم است که در «هابیت» و «فارگو» بازی کرده است. فیلم جدید آدلر در هیچ جشنواره بینالمللی مورد استقبال قرار نگرفته و حتی در اکران عمومی هم نتوانسته به اکران گستردهای دست یابد. تقریباً تمام منتقدان رسانههای معتبر نسبت به این فیلم نقدهای تند و منفی ارائه کردهاند. نکته جالب و عجیبی که کمتر نمونه آن را دیدهایم این است که سازندگان فیلم که میدانستند نمیتوانند فیلمشان را در ایران بسازند، با گروهی در ایران همکاری میکنند و به آنها میگویند که بخشهایی از داستان را در داخل بازار فیلمبرداری کرده و بهصورت آنلاین برای آنها بفرستند و این بخشها حالا با راشهای فیلمبرداری خودِ اعضای گروه ترکیب شده و فیلم سینمایی را تشکیل داده است! کارگردان در توضیح این اتفاق گفته که به افراد داخل ایران اطلاعات غلط داده شده تا ندانند فیلمها را برای چه کسی تهیه میکنند! و در ادامه هم بهصورت آنلاین و از طریق تلفن همراه آیفون در بازار افراد رابط را هدایت کردهاند تا بتوانند تصاویر مورد نظرشان را به راحتی ضبط کنند!
شتر، گاو پلنگ!
ریچل یک جاسوس تازهکار موساد است که به ایران فرستاده میشود تا در پوشش یک معلم زبان خارجی عملیاتهایی را انجام دهد. او به سمت یک مأموریت جدیتر هدایت میشود. ریچل به یک فرد میانسال که مدیر یک شرکت واردات قطعات است، نزدیک میشود. تم تکراری جاسوسی جنسی و همان«پرستو»ی خودمان به راه میافتد. ریچل، مدیر شرکت یا همان «رضوی» را به خارج هدایت میکند و در آنجا توسط ماموران موساد، دستگیر و سپس مورد استفاده قرار میگیرد. در انتهای داستان(که البته با فلاشبکهای متعدد همراه است) ریچل که خودش به مهره سوخته موساد تبدیل شده از دام این سازمان جاسوسی میگریزد. اینها خلاصه کوتاهی از داستان«مامورمخفی» بود؛ اما اجازه بدهید کمی درباره مسائل و مشکلات این فیلم صحبت کنیم.
اولین نکته «مأمور مخفی» این است که فاقد المانهای جذابیت برای مخاطب است، یعنی نه از تعلیق خبری است و نه اکشن؛ نه از هیجان خبری است و نه حتی یک درام جذبکننده. حالا با چنین وضعیتی با فیلمی روبهرو هستیم که سازندگانش سعی کردهاند از انگ فیلم سفارشی فرار کنند! مثلاً بازهم با چهره خشن ماموران فرودگاه، بگیر و ببند داخل خیابان، بنرهای بزرگ از عکس رهبری و امام روبهرو میشویم که در این ژانر تکراری است اما از طرفی کارگردان سعی کرده با استفاده از همان نماهای اینسرتی قاچاقی که بهدست آورده، تصویری نزدیک به واقعیت از شهر تهران نمایش دهد. همانطور که گفته شد، فیلمساز سعی کرده شوآف بیطرفی داشته باشد و حتی در این مسیر چند لگد هم به موساد میزند. موساد در پی ارسال قطعات معیوب به ایران است؛ موساد برای رسیدن به اهدافش، کشتن آدمهای بیگناه را مشروع میداند و حتی در یک سکانس از بمبگذاری داخل ایران و کشته شدن کودکان در کنار دانشمندان هستهای خبر داده میشود؛ اما از طرفی در یکیدو سکانس بازیگر نقش رضوی برای توجیه رفتار دوگانهاش میگوید که ایرانیها در رمضان پنهانی غذا میخورند و در خفا مشروب سر میکشند، یعنی ایرانیها پنهانکاری و دورویی را به خوبی بلد هستند! جالب است فیلمساز در فضاسازی داستانیاش حتی کوچکترین توجه به حضور نیروهای امنیتی ایران در چنین شرایطی نداشته است، یعنی آدلر یا نتوانسته در قصهاش این را جای بدهد یا عمداً آن را نادیده گرفته است؛ اما نکته آخری که باید به آن اشاره کنیم که اتفاقاً مهمترین دلیل بیهویتی «مأمور مخفی» است، این است که ریچل به هیچ چیز مشخصی هدف یا اعتقاد ندارد. اصلاً معلوم نیست او چرا وارد همکاری با موساد شده است. روحیه او حتی با نخستین اصول کار سیستمهای جاسوسی مثل موساد که آدمکشی است جور درنمیآید و حتی بهراحتی دلباخته «رضوی» میشود. در یک جمله باید «مامورمخفی» را فیلمی بدون هویت دانست.
-
دوشنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۳:۱۱:۵۱
-
۶۲ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/200564/