تاملی بر فیلم «عصبانی نیستم»
فرهنگی هنری
بزرگنمايي:
بانو نیوز -
«عصبانی نیستم» بالاخره بعد از کشوقوسهای فراوان و حاشیههای جنجالی که به همراه داشت اکران شد و این خود به یک عامل فرامتنی بدل میشود که میتواند در درک و دریافت از فیلم موثر باشد. بااینحال در مقام نقد و منتقد باید با پرهیز از این حاشیهها به تحلیل اثر نشست و فارغ از تاثیر و تاثیراتی که ممکن است به عنوان منتقد از این حاشیهها ایجاد شود بهنقد اثر پرداخت.
چه بسیار فیلمهای ضعیف یا متوسطی که به خاطر همین حاشیههای جنجالی، جایگاهی فرامتنی پیدا کردند و چه بسیار فیلمهای خوبی که به خاطر حاشیههایش بهخوبی دیده نشدند. بااینحال «عصبانی نیستم» فارغ از این حاشیهها و به اعتبار محتوای و ساختاری هم که دارد یکی از بحثبرانگیزترین فیلمهای سینمای ایران در سالهای اخیر است که خطوربط آن به حوادث سیاسی معاصر، آن را بیشتر در کانون این حاشیهها و کشوقوسها قرار داده است. فیلمی که در سال ٩٢ ساخته شد اما بلافاصله حتی در همان دوره از جشنواره فیلم فجر از بخش جوایز کنار گذاشته شد و پسازآن نیز به طور کامل توقیف شد.
در سالهای اخیر بارها صحبت از اکران سراسری این اثر به میان آمده اما هر بار به دلایل گوناگون، «عصبانی نیستم» رنگ اکران را به خود ندیده به طوریکه منجر به صدور بیانیههای گوناگون از سوی کارگردان طی سالهای اخیر شد. طبیعتا این حواشی میتواند در جذب مخاطب بیشتر و فروش بالاتر آن نقش داشته باشد. اگرچه حضور بازیگرانی مثل نوید محمدزاده در این فیلم که طی این سالها به بازیگری محبوب و پرطرفدار بدل شده نیز به عنوان یک عامل مستقل در استقبال از فیلم بیتاثیر نیست.
قصه فیلم درباره دانشجوی اخراجی به اسم نوید (نوید محمد زاده) است که بهواسطه فعالیتهای سیاسی از دانشگاه اخراج شده و حالا گرفتار جامعهای شده که بههیچوجه سر سازگاری با او ندارد. نوید که به دلیل مشکلات شخصیاش به اختلالات روانی دچار شده و برای مهار عصبانیت خود به مصرف قرص روی آورده، تمام تلاش خود را به کار میبندد تا بتواند در مقابل جامعه ویران پیرامونش که در آنهمهچیز با «دزدی» و «دلالی» پیش میرود، رفتار متعادلی از خود به نمایش بگذارد. جامعهای که در آستانه یک فروپاشی اخلاقی قرارگرفته و انگار دیگر سنگ روی سنگ آن بند نیست. نگاه و رویکرد انتقادی فیلم به وضعیت موجود که بهویژه سال تولید فیلم را بازنمایی میکند با بحرانهای بخشی از جامعه امروز نیز گرهخورده و درهمتنیده شده و همین عامل موجب میشود تا حرف «عصبانی نیستم» کهنه نشده و همچنان تازگی داشته باشد.
خاصه اینکه موقعیت و وضعیت روحی و روانی شخصیت محوری قصه، طیف وسیعی از مخاطبان بهویژه نسل جوان و تحصیلکرده و تجربهای زیسته مشترک آنها را نمایندگی میکند و همین امکان همذات پنداری و مماس بودن فضای قصه و شخصیتپردازی آن با واقعیتهای اجتماعی، به فیلم اعتبار بیشتری بخشیده و شاید به همین دلیل است که سویه مستند گونه آن پررنگتر شده یا اساسا شمایل مستند به خود میگیرد. عصبانی نیستم از حیث ساختار درام و شیوه روایت واجد یک نوع دوسویگی است.
به این معنا که اگرچه با فیلمی اجتماعی و چهبسا سیاسی مواجه هستیم که تبلور بیرونی داشته و رخدادها ناظر بر واقعیتهای عمومی است اما درعینحال یک فیلم شخصیتمحور فردگرایانه است که قصه خود را از ذهن قهرمان قصهاش برای مخاطب بازگو میکند و بهنوعی بازنمایی جهان ذهنی شخصیت اصلی داستان بهمثابه ساختار روایت، صورتبندی میشود. نوید اگرچه در طول قصه در موقعیتهای متفاوت و گوناگون اجتماعی قرار میگیرد اما درنهایت در ذهنیت فردیت یافته اوست که این موقعیتها بازتفسیر شده و فیلم نیز از طریق نمایش همین جهان ذهنی که برساخته جهان اجتماعی قصه است، نظام مفهومی اثر خود را سروسامان میدهد.
به این دوسویگی از منظر دیگری هم میتوان نگاه کرد که از طریق پیوند زدن با مفهومی مثل امید و ناامیدی، نشاط یا افسردگی و مجموعهای از این احساسات متضاد و پارادوکسیکال، صورتبندی میشود تا کشمکش بیرونی قصه با تنشهای درونی شخصیت در یکدرهم تنیدگی معنادار به قصه و پیام آن معنا داده و اعتبار ببخشد. «عصبانی نیستم» روایت خشم فروخفتهای است که هر آن امکان سر باز کردن آن وجود داشته و تصویری از دنیای درونی نسلی است که تاریخ اجتماعی و فردی او با ناکامی و سرخوردگی گرهخورده و او را به یک طغیانگری جبری کشانده است.
شاید ازاینروست که جنس بازی نوید محمدزاده و چهره و فیزیک او با مولفههای کاراکتر نوید فیلم و ویژگیهای شخصیتی او بهخوبی نشسته و مماس شده و درنهایت این شخصیت را به نقطه کانونی فیلم بدل کرده که تاثیرگذار است و مخاطب را با خود همراه میکند. بااینحال درمیشان فرم خاص خود را برای سینمای اجتماعی- انتقادیاش برگزیده که بعدازاین ردپای آن را میتوان در فیلم «لانتوری» هم پی گرفت. جالب اینکه فیلم در عین اینکه یک اثر اجتماعی و انتقادی است میتوان آن را قصهای عاشقانه هم دانست که با خشونت و جنگ و جدل گرهخورده و چهبسا روایت نوعی عصبیت ناخواسته و جبری که برساخته نظام اجتماعی و اقتصادی است در رفتارشناسی عاشقانه شخصیتهای اصلی فیلم بروز و ظهور پیدا میکند. ازاینرو نباید وجوه روانشناسانه فیلم «عصبانی نیستم» را دستکم گرفت. خشمی که هم برساخته سرخوردگی در عشق است و هم مثل مرهمی است که بر زخمهای نوید و ستاره مینشیند و به آنها حس رهایی میدهد.
همینجا باید به زوج هنری نوید محمدزاده و باران کوثری اشاره کرد که در یک پاسکاری حرفهای توانستهاند به پارتنر تاثیرگذاری برای هم تبدیل شوند و درنهایت بر مخاطب هم تاثیر بگذارند. خلق لحظههای عاشقانه که گاه تا مرز جنون و دیوانگیهای برساخته آن میرسد ازجمله ویژگیهایی است که از «عصبانی نیستم» به یاد میماند.
تلاش نوید برای رسیدن به معشوق و خود را به درودیوار زدن و به انتهای در به دری و ویرانی رسیدن، تنها تصویری از یک جهد عاشقانه نیست که روایتی از سرکشی و فروپاشی نسلی است که همواره هرچه زده به دربسته زده و در لابهلای شعارها و وعدههای تحققنیافته به حال خود رهاشده. درمیشیان بهدرستی دردها و رنجها و زیست- جهان نسل خود را میشناسد و آنها را در جهان سینمایی خود به تصویر میکشد. این روایت سرشار از خلاقیت و نوآوری در فرم هم است.
دکوپاژها و میزانسنهایی که انتخاب میکند و زیباییشناسی مفهومی دوربین که در خدمت بازنمایی معنای اثر است درنهایت سروشکل فیلم او را با هویت مستقلی که از شیوه اجرا و کارگردانی گرفته، صورتبندی میکند. به این موارد اضافه کنید دیالوگهای جذاب و بعضا ماندگاری که این پروسه را تکمیل میکند. بااینحال سانسور اثر منفی و مخرب خود را بر فیلم میگذارد و آن را عقیم میکند. پایان تراژیک و غمانگیز قهرمان زخمی فیلم میتوانست «عصبانی نیستم» را آنچنانکه هست در روح و ذهن مخاطب ثبت کرده و فیلمساز را به مقصدش برساند. همین نکته است که آنها که نسخه اصلی فیلم را دیدهاند، عصبانی میکند.
روزنامه اعتماد
-
يکشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۸:۲۹:۱۶
-
۱۲۱ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/49385/