تبيين هاي زيست شناختي؛ مانع دستيابي زنان به فرصتهاي برابر در جوامع؟!
مقالات
بزرگنمايي:
بانو نيوز -
بيشک هرگاه زنان و مردان جوامع بتوانند در مواجهه با مسائل و در مقابل ساختارها و موقعيتهاي اجتماعي، واکنشي برابرانه تر از خود نشان دهند جهان براي همه مکاني امنتر، انسانيتر و باثباتتري خواهد شد.
مقايسه جوامع پيچيده و ارگانيکي امروز با جوامع ابتدايي و مکانيکي ديروز، مستندات فراواني را در راستاي تحول و تکامل جوامع بشري نشان ميدهد. پيشرفت روزافزون در جنبههاي مختلف فردي و اجتماعي حکايت از توسعه روابط انسان-طبيعت و انسان-انسان دارد. در اين ميان، اما توجه به پديده تکامل رابطه انسان-جامعه با زن- زنان همچنان محل ترديد است. طرح کمپينها، تظاهرات، تجمعات و مطالعات و نظريههايي که اصرار شديد بر رعايت حقوق بشر و ز جمله برابري زنان و مردان و مطالبه حقوق اجتماعي و گاه انساني زنان در جايجاي جهان، بهخوبي گوياي اين مدعاست. زنان بهعنوان اعضاي جامعه بشري، همچنان گرفتار انواع تبعيضهاي جنسيتي هستند؛ بدين روال تاريخي معترض ميباشند و در راستاي تغيير وضعيت موجود و مبارزه با نابرابري جنسيتي که بر همه ابعاد فردي، اجتماعي، شغلي و مدني آنان سايه افکنده، تلاش ميکنند.
در دهههاي اخير مکاتب فمينيستي نظريههاي گسترده و عامي را درباره ويژگيهاي بنيادي زندگي اجتماعي و تجربههاي انساني از چشمانداز زنانه ارائه نموده و به طرح پرسشهاي بنيادي پيرامون کنشگراني ميپردازند که دوشادوش مردان در خلق موقعيتهاي اجتماعي و اقتصادي فعالانه مشارکت دارند. باوجوداين مشارکت فعالانه و عليرغم ميزان توانمندي زنان در مقايسه با مردان، جوامع نقشهاي متفاوتتري را براي زنان قائل شده و با ايجاد نوعي تبعيض، امتياز کمتر و رتبه پايينتري را براي اين تسهيم و تبادل خدماتي قائل ميشود. بهطوريکه زنان در مقايسه با مرداني که در همان جايگاه اجتماعي قرار دارند از منزلت اجتماعي، قدرت و فرصتهاي متفاوت و حتي نابرابري برخوردارند. اين مضامين در نظريههاي جامعهشناسي جنسيت و نظريههاي فمينيستي به تفضيل مورد واکاوي و پژوهش قرارگرفتهاند. بهطورمعمول نظريههاي تفاوتهاي جنسي بر تبيينهاي زيستشناختي، نهادي و روانشناختي استوار است.
به نظر ميرسد ازجمله دلايل بازدارنده و موانع مهم دستيابي زنان به فرصتهاي برابر در جوامع، دست يازيدن به تبيينهاي زيست شناسانه در مقابل زنان باشد. اين تبيينها، کارکردهاي زيستشناختي متفاوت زنان و مردان را به الگوهاي متفاوت رشد هورمونها طي چرخه حيات نسبت داده و اين امر را مستلزم ايجاد تفاوتهاي اجتماعي تلقي ميکنند. لذا فرصتهاي برابر حقوقي، اجتماعي، فرهنگي، رفاهي و گاه تربيتي را براي زنان و مردان متفاوت ارزيابي ميکنند. تفاوتي که ره به نابرابري بُرده و به رابطه فرودستي زنان نسبت به فَرادستي مردان دامن ميزند.
اگرچه با استناد به يافتههاي علم پزشکي و روانشناختي، وجود ساختار و کارکرد زيستي متفاوت حيات انساني بين زن و مرد مورد تأييد قرارگرفته و منجر به ايجاد تفاوتهايي در کارکرد و ارتباطات نيمکره چپ و راست گشته است؛ اما توجيه و تبيين مناسبي براي پذيرفتن نابرابريهاي اجتماعي دو جنس نيست، بلکه پرسشهاي جدي را به ذهن متبادر ميکند: آيا کارکردهاي زيستشناختي متفاوت ميان زنان و مردان، الزاماً الگوهاي اجتماعي متفاوتي را طلب ميکند؟! رفتارهاي اجتماعي به چه ميزان از ساختارهاي زيستي نشأتگرفتهاند؟! آيا فراگيريهاي اجتماعي براي دو جنس جايگزين تفاوتهاي زيستي نخواهد بود؟! آيا تنظيمهاي فرهنگي و اجتماعي نميتواند تفاوتهاي زيستي دو جنس را متعادل و متعامل گرداند؟!
در پاسخ کلي به سؤالات فوق بايد اذعان داشت، امروزه تجربه اجتماعي جوامعي که در آنها، زنان به شکلي قابلتوجه -و نه آرماني- به جايگاههاي سياسي و اجتماعي و اقتصادي همسنگ مردان دستيافتهاند؛ حاکي است که فرا گرد اجتماعي از طريق خانواده، مدرسه، رسانهها و ساير گروههاي اجتماعي ذينفع ميتوانند با برنامهريزيهاي فرهنگي و مدني به بازتوليد انديشههاي برابري طلبانه براي دو جنس دست يابند. آموزشها و اقدامات اجتماعي مبتني بر پذيرش تفاوت در دو مفهوم «جنس» (Sex) و «جنسيت» (Gender) که اولي دلالت بر ماهيت زيستي فرد (زن-مرد بودن) و دومي بر ماهيت اجتماعي-اکتسابي رفتارها، توانمنديها و آرمانها (زنانه-مردانه بودن)؛ به درک تفاوتهاي زيستي زن و مرد و از طرفي عدم تعارض و تناقض اين تفاوتها در برخورداري زنان از حقوق اجتماعي و مدني برابر کمک شاياني مينمايد.
بيشک هرگاه زنان و مردان جوامع بتوانند در مواجهه با مسائل و در مقابل ساختارها و موقعيتهاي اجتماعي، واکنشي برابرانه تر از خود نشان دهند جهان براي همه مکاني امنتر، انسانيتر و باثباتتري خواهد شد.
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/6307/