بحران ميانسالي يا بيداري ميانسالي؟
زنان جهان
بزرگنمايي:
بانو نيوز- مشکل اضافهوزن و تصويري که از بدنم داشتم از هنگامي که به ياد دارم باعث
عذاب من بوده است.گاه بي گاه وزن کم کرده و مجددا وزنم اضافه شده، حتي
بيشتر از قبل. اين چرخهاي ترسناک و روح فرسا بود که با تمام وجود سعي در
خروج از آن را داشتم.
اما 8 ماه قبل بيدار شدم.شروع به ورزش کردم و
غذاهاي سالم تر خوردم خيلي زود بدنم شروع به تغيير کرد. با اين همه، آغازگر
اين تغييرات بدن من نبود؛ بلکه چهارچوب ذهني من بود که تغييرکرده بود و به
تبعيت از آن بدنم.
ديروز با خودم فکرميکردم که چرا اکنون و در اين
مرحله از زندگي خود توانسته ام کنترل سلامت و بدنم را بدست بگيرم. بخشي از
آن شايد به دليل اين است که فرزندانم بزرگتر شدهاند و اکنون زمان بيشتري
در اختيار خود دارم. اما تنها اين موضوع نيست! من هميشه ميدانستم که اگر
بخواهم بدني متناسب داشته باشم بايد ورزش کرده و درست غذا بخورم، اما تا
حالا انگيزه و دقت کافي براي اين کار را درخود نميديدم.
خب پس چطور اکنون در 44 سالگي موفق شدم؟
در
ابتدا پاسخ به شکل شگفتانگيزي آزاردهنده بود. فهميدم دچار "بحران
ميانسالي" شدهام. چي؟ مگر اين مشکلي مردانه نبود؟ مردها مجددا ازدواج
ميکنند و ماشينهاي گرانقيمت ميخرند. تصور اينکه مادر 4 پسر نوجوان دچار
بحران ميانسالي شده باشد بسيار دور از عقل و کمي هم ترسناک بود!
عبارت
"بحران ميانسالي" بار منفي زيادي با خود دارد، اما حقيقت اين است که
بسياري از ما به گونه اي آن را تجربه ميکنيم. اين بحران حاصل آگاهي ما از
اين موضوع است که عمر کوتاه است، در يک چشم به هم زدن ميگذرد. در اين مورد
هم مانند ساير موضوعات زندگي، انتخاب با ماست که چطور به اين موضوع نگاه
کنيم و لنزي که توسط آن به موضوع مينگريم در اين امر تاثيرگذار است.
موضوع
مرگ و مردن در 44 سالگي واضحتر و مفهومتر است تا در 24 سالگي. نه تنها
خودمان پيرتريم، بلکه والدين و دوستانمان هم پيرترند و ما بيشتر با
فانيبودن خود روبه رو مي شويم. سوال اين است که چه راهي را براي رويارويي
با آن بايد انتخاب کنيم؟
براي من، پاسخ ساده است. من به نيمه دوم
عمرم با ذهني باز، قلبي مهربان و روحي ماجراجو نگاه کردم. زمان ما بر روي
زمين در حال گذر است و من ميخواهم تا آخرين قطره از آن را استفاده کنم. من
ميخواهم جسورانه تر زندگي کنم و براي تحقق اين هدف، بايد مراقب جسم و
ذهنم باشم.
از اين جهت ترجيح دادم به اين بخش از زندگي به عنوان
بازآفريني ميانسالي يا بيداري ميانسالي بنگرم. به طور قطع من در چهل سالگي
بيشتر از فانيبودن خود با خبرم تا در 20 سالگي و اين امر باعث ميشود تا
از لحظه لحظه زندگي بيشترين استفاده را ببرم. زندگي کوتاه است و هرچه
مسنتر شويم، سريعتر ميگذرد.
آيا من خواهم مرد؟ بله ،يک روزي!
اما تا آن موقع....از اين دنيا حسابي لذت خواهم برد!
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/6517/