غزل شماره 207 حافظ: یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود
گوناگون
بزرگنمايي:
آریا بانو - غزل شماره 207 حافظ یکی از مراثی و سوگنامههایی است که در رابطه با قتل شاه شیخ ابو اسحاق توسط امیر مبارزالدین سروده است. حافظ از دوری یار غصهدار است و از روزگاری یاد میکند که مقیم سر کوی او بوده و خاک در او باعث روشنایی چشمانش میشده است. این مهر و عشق از هر دو طرف بوده، حافظ بر زبان و یار حدیث عشق را در دل داشته است.
سرویس فرهنگ و هنر
یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک
بر زبان بود مرا آن چه تو را در دل بود
دل چو از پیر خرد نقل معانی میکرد
عشق میگفت به شرح آن چه بر او مشکل بود
آه از آن جور و تطاول که در این دامگه است
آه از آن سوز و نیازی که در آن محفل بود
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود
دوش بر یاد حریفان به خرابات شدم
خم می دیدم خون در دل و پا در گل بود
بس بگشتم که بپرسم سبب درد فراق
مفتی عقل در این مسئله لایعقل بود
راستی خاتم فیروزه بواسحاقی
خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود
دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ
که ز سرپنجه شاهین قضا غافل بود
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
تعبیر فال حافظ شما
چرا خود را در گذشته غرق کردهای؟ افسوس خوردن در مورد گذشته هیچ سودی ندارد. آنچه از گذشته میماند فقط خاطرههاست. از گذشته و اتفاقاتی که رخ داده عبرت بگیر تا بتوانی برای پیشرفت رو به جلو از آنها استفاده کنی.
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
شاهد فال:
غزل شماره 208 - خستگان را چو طلب باشد و قوت نبود
-
پنجشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۷ - ۱۴:۳۸:۱۲
-
۲۱۴ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/92579/