آریا بانو
الهيات فمينيستي و اخلاق زيستي
يکشنبه 22 مرداد 1396 - 3:08:18 PM
شبکه ايران زنان
بانو نيوز - سيد محمدحسين چاووشيان/اين نوشتار درصدد کشف ارتباط و نشان‌دادن برخي از خطوط اصلي الهيات فمينيستي با بعضي از موضوعات اخلاقي مربوط به علوم زيست‌شناسي، فن‌آوري و پزشکي است. لذا تمرکز و تأکيد خاصي بر مشارکت‌هاي محتمل الهيات فمينيستي با اخلاق زيستي، و نيز پيامدهاي ويژه الهيات فمينيستي در جهت توسعه و استفاده از تکنولوژي‌هاي تکثير نسل و باروري دارد. دغدغه‌هاي الهيات فمينيستي به‌صورت روش‌مند، متمرکز بر مسايل و تجربيات زنانه است و اخلاق فمينيستي به دنبال خوب نشان دادن زندگي زنان در جامعه است. همچنين، اخلاق پزشکي به‌عنوان بخشي از اخلاق زيستي، دغدغه‌مندانه به دنبال توجه به مسايل مربوط به زنان از جمله امور پزشکي مرتبط با سقط جنين و باروري است.

در ابتدا، به نظر مي‌رسد براي مشخص‌شدن رابطه ميان الهيات فمينيستي و اخلاق زيستي، چند نکته را بايد مد نظر قرار داد:

1. نمي‌توان انتظار داشت که الهيات فمينيستي به شکل حرفه‌اي و ماهرانه براي اصول اخلاقي و ارزش‌هاي اخلاق زيستي به‌صورت رويه‌اي مشخص در نظرگرفته شود. هرچند در عصر حاضر، برخي امور اخلاقي را در ارتباط با اخلاق الهياتي قرارداده‌اند؛ مثلاً ضرورت احترام گذاشتن به ديگران، اصل برابري يا نظام منطقي براي توزيع عادلانه امکانات و مواردي از اين دست، که البته نمي‌توان اين موارد را صرفاً به‌عنوان امور الهياتي قلمداد کرد.

2. به هيچ‌وجه شکل مشخص، قطعي و نهايي از الهيات فمينيستي وجود ندارد که به صراحت بتوانيم از آن ياد کنيم. زيرا همان‌طور ‌که در الهيات به‌صورت کلي، نگرش تکثرگرا وجود دارد، الهيات فمينيستي نيز به نوبه خود با نگرش پلوراليستيک و کثرت‌گرا مواجه است. لذا طبق اين نگرش در الهيات فمينيستي، برخي بر محور پرستش الهه متمرکز هستند و برخي ديگر متمرکز بر نگرش‌ها و رهيافت‌هاي متون ديني و کتاب‌هاي مقدس يهوديان و مسيحيان هستند. همچنين برخي ديگر بر طبق انديشه‌ها و عقايد قديمي ‌موجود در سنت‌هاي تاريخي متمرکز مانده‌اند. از سويي، در سايه تلاش‌ها و تحقيقات روزافزون دانشمندان، شاهد تفاوت‌ها و نگرش‌هاي جديد در الهيات فمينيستي در مقايسه و تقابل با يکديگر هستيم.

3. گرچه از گذشته‌هاي دور، برخي از انديشمندان و محققان کتاب مقدس (حداقل در سنت مسيحي) کم و بيش به مسأله اخلاق در الهيات فمينيستي اهتمام داشتند، اما الهيات فمينيستي در ساختار و صورت‌بندي نظام‌مند، در مراحل ابتدايي خود قرار دارد. هرچند اخيراً درک نسبتأ مناسبي از اخلاق در مسأله الهيات فمينيستي به‌وجود آمده و الهيات فمينيستي را مرتبط با مسايل و اصول اخلاقي در نظر مي‌گيرند، ولي همچنان رويکرد مشخصي از منابع الهياتي براي پاسخ‌گويي به سؤالات جديد در زمينه‌هاي اخلاق زيستي و پزشکي وجود ندارد. در حالي‌که بسياري از انديشمندان در زمينه‌هاي الهيات اخلاقي و فمينيستي، سؤالات چالش‌برانگيز فراواني درباره مسايل جديد پزشکي و تکنولوزي‌هاي جديد باروري و توليدمثل بيان کرده‌اند که پاسخ‌گويي به اين سؤالات، مستلزم شناخت و درک کافي از متون الهياتي و اخلاقي، و نيز مرتبط ساختن اين مسايل با اصول ديگر از الهيات فمينيستي و اخلاقي براي جعل و وضع تدريجي چشم‌اندازها و اصول اخلاقي در موضوعاتي است که قاعدتاً به صورت جامع و فراگير با اخلاق زيستي مرتبط خواهد بود.

4. وجود برخي از محدوديت‌ها، به عنوان چالشي جدي در برقراري ارتباط مشخص و معين بين الهيات فمينيستي و اخلاق زيستي مطرح است؛ درحالي‌که درکنار اين محدوديت‌ها، نقاط مشترک جعلي و انحرافي، چالش‌ها، منابع، و ظرفيت‌هاي انتقادي و پراهميت نيز به چشم مي‌خورد. مع‌الوصف؛ کارکرد انتقادي الهيات فمينيستي، همچنان مي‌تواند ارايه‌دهنده چشم‌انداز جديدي در برخي از موضوعات اخلاق زيستي باشد.

الهيات و اخلاق زيستي فمينيستي
الهيات فمينيستي ديدگاه‌هاي متفاوتي را در مورد بسياري از مسائل اخلاق زيستي مطرح مي‌کند زيرا زندگي زنان به‌شدت مشمول مراقبت‌هاي پزشکي شخصي، بهداشت عمومي ‌و توسعه و استفاده از تکنولوژي‌هاي زيست پزشکي است. تجربه زنان بعضي از فرصت‌هاي اصلي و محدوديت‌هاي پيش روي زندگي اجتماعي زنان را نشان مي‌دهد. نگرشي که در مورد اهداف، اقدامات و نظريه‌هاي پزشکي به‌طور عرفي مورد توجه زنان است، قابل تأمل است. اما آن‌چه مورد غفلت قرار گرفته، ناديده‌گرفتن اصول قديمي‌، سنتي و رويکرد الهياتي موضوع بحث است. با اين وجود، مي‌توان رابطه بين الهيات فمينيستي و اخلاق زيستي را به صورت‌هاي مختلفي بررسي کرد.

از ديدگاه فمينيستي، مي‌توانيم اصول کلي اخلاق زيستي از قبيل سقط جنين، مراقبت‌هاي پزشکي افراد مسن و نيز اصول روان‌پزشکي در درمان بيماري‌هاي زنان را مورد بررسي قرار دهيم. البته تمرکز اصلي بحث بر مسأله توسعه و استفاده از تکنولوژي‌هاي مولد (توليدمثل) است. رويکرد الهيات فمينيستي نسبت به اين مسأله دربرگيرنده برخي از مفاهيم براي شناخت موقعيت‌هاي مرکزي در حيطه اخلاق زيستي است. آن‌چه توجه فمينيست‌ها را بيش از بيش به خود جالب مي‌کند، قابليت تکنولوژي مولد است. بعضي از فمينيست‌ها استدلال کردند که منبع اصلي افسردگي زنان قابليت فيزيولوژيکي آن‌ها براي بارداري و زايمان است؛ در حالي‌که ويژگي‌هاي جسماني مادر مي‌تواند قدرت اجتماعي و فردي را براي کودکان در جامعه مهيا کند تا به‌وجود آورنده شرايطي براي رشد کودکان باشند.

در مواجهه با ضعف و رنج زنان در بارداري و زايمان، تکنولوژي به کمک زنان مي‌آيد و راه‌حلي را براي مشکلات ناشي از درد و رنج زنان ارائه مي‌دهد. در همين زمينه برخي از فمينيست‌ها معتقدندکه رهايي زنان از درد و رنج ناشي از مشکلات زيستي، تنها زماني حاصل مي‌شود که انقلابي در طبيعت و نگرش‌هاي جامعه نسبت به آنان صورت بپذيرد. از جمله اين فمينيست‌ها، شولاميث فايرستون است که براي آزادي زنان از حکومت استبدادي بيولوژي آن‌ها به هر وسيله‌اي از جمله تکنولوژي تمسک مي‌جويد و به دنبال رهاسازي زنان از مسؤوليت‌هاي مادري و توليدمثل به‌واسطه جنسيت و طبيعت است. اما اين گفتمان نسبتاً اوليه در خصوص علت افسردگي زنان به دلايلي با مخالفت فمينيست‌هاي ديگر همراه مي‌شود؛ درحالي‌که ديگران، روش‌هاي جديد در توسعه تکنولوژي مولد، کاهش ارزش شخصيتي زنان و عرضه زنان به‌عنوان کالاي مصرفي در روند تولي مثل را ازجمله دلايل افسردگي زنان مي‌دانند. گرچه هنوز افراد ديگري نيز استدلال مي‌کنند که بعضي از کاربردهاي تکنولوژي از قبيل آمنيوسنتز به منظور انتخاب جنسيت، زنان را وارد رقابت با خود مي‌سازد، اما فمينيست‌ها حداقل با دو موضوع دراين زمينه موافق هستند. اول، تاريخچه تجربه زنان در رابطه با قدرت و روند توليدمثل؛که تاريخچه‌اي از درد و رنج فروان است. هرچند بارداري و توليدمثل، منبع درد و ناراحتي است اما مي‌تواند به‌عنوان منبعي براي خوشحالي و تکامل زنان در کنار انجام وظايف و ابراز وفاداري نيز باشد. البته دخالت تکنولوژي قرن20ام در توليدمثل، اغلب اين ناراحتي‌ها را افزايش مي‌دهد و افسردگي زنان را بيشتر کرده است.

دوم، فمينيست‌ها موافق اين نکته هستند که توسعه و استفاده از تکنولوژي مولد، نمي‌تواند به‌صورت جداگانه از موقعيت‌هاي فرهنگي- اجتماعي به‌طور محسوس ارزيابي شود و اين موقعيت‌‌ها از لحاظ تاريخي و اجتماعي بيان‌گر قدرت و برتري مردان در جامعه است. از اين‌رو، مادامي‌که تبعيض جنسي به‌طور مداوم جهاني را معرفي مي‌کند که زنان جنس درجه دوم محسوب مي‌شوند، تکنولوژي، پيامدهاي متفاوتي براي زنان ومردان خواهد داشت. صرف‌نظر از آزادي زنان از مسؤوليت‌هاي غيرضروري در توليدمثل، توسعه تکنولوژي مي‌تواند منجر به محدوديت‌ها و الزامات بيشتري شود.

فمينيست‌ها به‌طورکلي قضاوت‌هاي پرحرف و حديثي در مورد تکنولوژي مولد ارائه مي‌دهند. آن‌ها معنقدند اين تکنولوژي مي‌تواند به‌صورت‌هاي مختلفي وجود داشته باشد. ارزيابي توسعه روندهاي وضع حمل و وسايل ضدبارداري، روش‌هاي سقط جنين، تلقيح مصنوعي باروري در لوله آزمايشگاهي، تشخيص جنيني و بسياري از تکنولوژي‌هاي ديگر نمي‌توانند در قضاوت با يکديگر جمع شوند.

به‌طور کلي، علي‌رغم دوسوگرايي نسبت به تکنولوژي‌هاي مولد، فمينيست‌ها مي‌توانند تأييد کنند که پيشرفت‌هاي علمي‌، نوعي دستيابي مهم به خودشناسي انسان را نشان مي‌دهد. عدم مسؤوليت‌پذيري اجتماعي گسترده در زمينه فعاليت‌هاي پزشکي که با انحصار مردان به تخصص‌هاي پزشکي شديدتر شده است، نبايد با ارزش کشفيات علمي‌ اشتباه شود. علم و تکنولوژي ابزارهايي براي اصلاح نسل‌ها حتي در مورد تبعيض جنسي بوده‌اند. محدودسازي تمرکز بر يک نوع تکنولوژي مولد مي‌تواند مفيد و مؤثر باشد. باروري از طريق نوعي از تکنولوژي که در لوله ازمايشگاه شکل مي‌گيرد و باعث تغيير کامل در حالت‌هاي توليدمثل انسان است؛ مسأله‌اي که به‌عنوان تجربه زنان در مورد تکنولوژي در حيطه بارداري و زايمان مورد تحليل جدي فمينيست‌ها قرار گرفته است. البته همان‌طور که بيان شد، در بسياري از موارد، تجربه خوشايندي نبوده و تحقيقات اخير نيز به آشکارسازي مشکلاتي که زنان داشته‌اند کمک کرده است. اما بيان اين مشکلات مي‌تواند سؤالاتي در ارتباط با باروري از طريق لوله آزمايش مطرح کند. استفاده از تکنولوژي پزشکي در ارتباط با توليدمثل، ناهمبستگي (از خود بيگانگي) زنان از جسم خود، والدين و کودکان را ايجاد مي‌کند.

براي بسياري از فمينيست‌ها، جدايي قدرت و روند توليدمثل از بدن زنان مشکلات مهمي ‌را به‌وجود مي‌آورد. لذا، تصور انتقال روند کلي به آزمايشگاه (که نه تنها از باروري در لوله آزمايشگاه استفاده مي‌کند بلکه از تشکيل جفت‌هاي مصنوعي نيز بهره مي‌برد) مورد توجه قرار نمي‌گيرد. از طرف ديگر، باروري در لوله آزمايشگاه ضرورتاً شمول ضروري توليدمثل را نقض نمي‌کند. اگر هدف اين روش اين است که به زنان نازا امکان باردار شدن را بدهد، روشي براي شمول نسبي است. به‌طور کلي فمينيست‌ها با مقدس‌سازي اعضا، ارگان و عملکرد توليدمثل زنان مخالف هستند؛ چراکه معتقدند اين مقدس‌سازي مانع تمام مداخلات تکنولوژيکي مي‌شود. درواقع، ضدمقدس‌سازي دراين مورد، مرحله ضروري در نقض تصورات قالبي زنانه و تغيير و تحريف آناتومي ‌به‌عنوان سرنوشت است.

به‌علاوه، تفاسير فمينيست‌ها درمورد اعتبار جداسازي جنسيت از توليدمثل کاملاً آشکار است. اما بدون مخالفت، آن‌ها توليدمثل را به‌عنوان بخش بالقوه مهم جنسيت تأييد مي‌کنند. البته هنوز فمينيست‌ها ارزش مطلقي براي مجموعه ارتباط‌هاي فيزيکي طبيعي بين مقاربت (آميزش جنسي) و باروري تخمک (سلول نطفه ماده) از طريق اسپرم مرد درنظر نمي‌گيرند. اين موضوع عدم توانايي، تصوري است که اين تکنولوژي را به‌عنوان تنها روشي در نظر مي‌گيرد که در آن جنسيت مي‌تواند به توليدمثل مرتبط باشد. در حالي‌که جسم و بدن انسان مسأله اصلي در تحليل فمينيست‌‌ها در مورد باروري در لوله آزمايشگاه باقي مي‌ماند، اما استفاده اخلاقي از اين تکنولوژي را منع نمي‌کند. احتمالاً مهم‌ترين جنبه مشکل ساز باروري در لوله آزمايشگاه و تکنولوژي‌هاي ديگر که در واقع توليدمثل را ممکن مي‌سازد، مسأله مسؤوليت‌پذيري است. تجربه زنان از تکنولوژي توليدمثل، بيان‌گر اين مطلب است که ارگان زن احتمالاً در شبکه تخصص‌هاي مختلف مورد نياز براي دستيابي به باروري در لوله آزمايشگاه مخفي مي‌شود.

مشکل ديگر به‌کارگيري تکنولوژي در توليدمثل، به پرورش کودکان مربوط مي‌شود. به‌طوري‌که اين نوع روش نمي‌تواند به‌طور جدي نيازهاي اصلي کودکان، بلکه رابطه شخصي و حمايتي مادر را به همراه داشته باشد. البته اين مسأله تنها به زنان مربوط نمي‌شود بلکه والدين، جامعه، متخصصان بارورسازي يا هر شخصي که دغدغه مسؤوليت‌پذيري براي کودکان را ندارد، مي‌تواند اين گزينه‌ها را اتخاب کنند. موضوع ديگر، مربوط به انتخاب نسل و فرزند از ميان گزينه‌هاي مختلف است. انتخاب جنسيت، قابليت ذهني و سلامت جسمي ‌از مسايل تأثيرگذار در باروري از طريق لوله آزمايش است. براي بعضي از فمينيست‌ها اين قابليت مي‌تواند تعهدات مذهبي و اخلاقي را براي پذيرش انواع افراد در جامعه انساني از بين ببرد. با اين کار، اصول اصلي فمينيست‌ها در مورد برابري، جامعيت، تقابل و تحمل نقص‌ها و تفاوت‌ها کمرنگ مي‌شود.

به هرحال در تفسير استفاده از لوله آزمايش با دو ديدگاه مواجه مي‌شويم. ديدگاه نخست بيان‌گر منع کامل توسعه و استفاده از تکنولوژي‌هاي باروري از جمله باروري از طريق لوله آزمايش است، و ديدگاه دوم که مي‌گويد هرچند محدوديت‌هاي خاص اخلاقي براي استفاده از اين تکنولوژي وجود دارد اما مي‌تواند به مسؤوليت انسان در قبال توليدمثل کمک کند.

با اين وجود، استفاده از تکنولوژي‌هاي پيشرفته در باروري و در نظر گرفتن محدوديت‌هاي اخلاقي، منجر به شرايط و نتايج ويژه‌اي مي‌شود که به برخي از آن‌ها در ذيل اشاره مي‌شود:
1. خطر زياد آسيب به سلامت والدين يا کودک؛

2. امکان عدم موقعيت مساعد براي رشد کودک؛

3. عدم قصد و اراده بچه‌دارشدن و تربيت نافرجام فرزند (به‌خصوص در مواردي که صرفاً به‌عنوان وسيله‌اي فقط در رابطه با اهداف متخصصان اين تکنولوژي باشد. مثلاً اگر کودک فقط براي پيشرفت در تحقيقات علمي ‌به دنيا بيايد يا براي همتاسازي خود بدون توجه به رشد کودک به‌صورت مستقل باشد)؛

4. عدم توانايي براي وضع معيارهاي عدالت توزيعي (وقتي مشخص مي‌شود که نيازهاي اصلي انسان ديگر اظهارات قانوني در مورد منابع موجود را جايگزين مي‌کند).

چنين شرايطي تصورات انسان از آزمايشگاه‌هاي انسان به‌عنوان کشتزارها را منع مي‌کند و موجب اخذ تصميمات اخلاقي لازم نيز مي‌گرد (البته نه فقط تصميمات اتخاذشده در مورد تکنولوژي توليدمثل). برهمين اساس، رابطه‌اي بين الهيات فمينيستي و موضوع اخلاق زيستي مطرح مي‌شود. هرچند طرح اين مسأله تحريک‌آميزتر از جامعيت ارزش‌هاي اخلاقي و هشدارهاي تکنولوژيکي است که دانشمندان الهيات فمينيستي ارائه مي‌دهند. به‌هرحال پژوهش در مورد اخلاق زيستي و الهيات فمينيستي و سؤالات مربوط به تفسيرهاي زنانه در خصوص تکنولوژي‌هاي مولد و نوع کفيت زندگي، تأملات و بازتاب‌هاي دقيقي را مي‌طلبد که فرصت پرداختن به همه آن‌ها در اين مجال نمي‌گنجد.

* برگرفته از کتاب: Feminist Theology_ Margaret Farley (Feminist Theology and Bioethics)
** دکتري مطالعات زنان، مدير دوره مطالعات زنان دانشگاه مجازي المصطفي




منبع: مهرخانه


http://www.banounews.ir/fa/News/11054/الهيات-فمينيستي-و-اخلاق-زيستي
بستن   چاپ