آریا بانو -
برای درمان خودمحوری وخودخواهی چه کنیم؟
٦٩
٠
آرمان امروز / همه ما تجربه برخورد با افراد خودخواه را داشته‌ایم. افرادی که اگر مجال بیابند، به‌شدت
دوست دارند در مرکز توجه قرار بگیرند و بی‌وقفه از خود و پیروزی‌های ریز و درشت‌شان سخن بگویند. مواجهه با این افراد انرژی‌های منفی زیادی به اطراف منتقل می‌کند. چون دربهترین حالت اگرازآنها متنفر نشویم، خودمحوری و خودخواهی‌شان باعث می‌شود علاقه‌ای به ارتباط با آنها نداشته باشیم. درمان خودخواهی باعث می‌شود فردی تاثیرگذارباشیم. ما برای درمان خودخواهی روش‌هایی سراغ داریم که با شما در میان خواهیم گذاشت. با ما همراه باشید.
به دیگران توجه نشان بدهید و به حرف‌هایشان
گوش کنید. برای درمان خودخواهی باید به این درک برسیم که
گوش سپردنِ واقعی و مؤثر به حرف‌های دیگران، چقدرمهم است. فرض کنید، فردی هر وقت شما را می‌بیند، مکررا درباره همان چیزهایی از شما سوال می‌کند که دقیقا دفعه قبلی راجع به آنها صحبت کرده‌اید. چه احساسی به شما دست می‌دهد؟ احساس نادیده گرفته شدن، بی‌اهمیت بودن، غیرازاین است؟ پس سعی کنید شنونده خوب و آرامی باشید. تنها به‌دنبال جواب دادن نباشید.
گوش کنید و جاده‌ای دو طرفه از مکالمه مفید با افراد بسازید.
به خاطر موفقیت‌هایی که کسب می‌کنید، مغرور نشوید. همیشه فروتن بمانید. از پیروزی‌های خود مدام حرف نزنید. اگر واقعا موفق هستید، نیازی به ستایش و تشویق دیگران ندارید. ضمن اینکه موفقیت‌ها ناخودآگاه جلب توجه می‌کنند و همه دیر یا زود، آنها را می‌بینند. پس فروتنی و تواضع خود را حفظ کنید و اصطلاحا از پز دادن بپرهیزید.
خود را با دیگران مقایسه نکنید. اگر مدام در پی قیاس توانایی‌ها و دارایی‌های خود با دیگران باشید، طمع پیروزی و موفقیت به مذاق‌تان خوش می‌آید و برای رسیدن به برتری، فقط خود را می‌بینید. رفته رفته، خودخواه می‌شوید و قادر نخواهید بود برای دیگران آرزوی شادی و موفقیت کنید. مقایسه کردن خود با دیگران اساسا کار بیهوده‌ای است، چون همیشه و همیشه افرادی برتر از شما و همان‌طور ضعیف‌تر از شما روی این کره خاکی وجود دارند، پس سعی کنید فقط رقیب خودتان باشید.
مدام ایراد نگیرید، غر نزنید، انتقاد نکنید. اگر وضعیت را نامناسب می‌بینید، لزومی ندارد مدام با شکوه و گلایه کردن محیط را پر از انرژی منفی کنید. ارتباط با فردی که مثبت نمی‌اندیشد و حرف نمی‌زند، خیلی سخت و دشوار است. بذر شادی و مثبت‌اندیشی را به دور و اطراف خود بپاشید و ببینید که دیگران و خودتان چقدر خوشحال‌تر خواهید بود. فردی که مدام گلایه می‌کند، خودخواه است. چون با تخلیه سیاهی‌ها از درون خود سعی می‌کند به آرامش برسد و دیگران را نادیده می‌گیرد. مثبت باشید و مثبت حرف بزنید.
در انجام کارهای مختلف و هدف‌گذاری کردن فقط منفعت خود را در نظر نگیرید. سعی کنید در پایان هر کاری نتیجه را به شکل عمومی و کلان در نظر داشته باشید. اگر فقط به خودتان بیندیشید، در واقع فرد خودخواهی هستید که رفته‌رفته طرفداران و حامیان خود را از دست می‌دهد و مطمئنا در روزی که به کمک نیاز پیدا می‌کنید، تنها خواهید ماند.
برای درمان خودخواهی باید به اطراف خود با دقت نگاه کنید. ببینید دیگران درارتباط با شما چه واکنش‌هایی از خود بروز می‌دهند و چگونه رفتار می‌کنند. این کار باعث می‌شود میزان علاقه‌مندی آنها به خود و موفقیت در برقراری ارتباط به دورازخودخواهی را بهتر بشناسید. واکنش‌ها را بررسی کنید و ببینید در کجا دیگران از شما خسته می‌شوند و رغبتی به ادامه تعامل ندارند.
گاهی ممکن است شما احساس کنید، کاری ازدست‌تان بر نمی‌آید وهرکاری انجام می‌دهید، بی‌نتیجه وبی‌فایده است. احساس درماندگی و ناتوانی می‌کنید که کاری نمی‌توانید انجام دهید. چنین افکاری اگر گذرا باشد، مشکلات جدی برای شما به وجود نمی‌آورد ولی زمانی که این افکار مدت زمان طولانی ادامه داشته باشد و بر روی عملکرد و فعالیت‌های شما تاثیرگذارباشد، بهتر است درباره افکار و احساس درماندگی خود چاره چویی کنید. درماندگی به معنای احساس ناتوانی درانجام امورو این احساس که شما در شرایط و موقعیت‌های مختلف زندگی نمی‌توانید کنترلی داشته باشید، معنا می‌شود. گاهی براثر شرایط زندگی، رویدادها، حوادث زندگی و کسب اطلاعات نادرست و آموزش‌های نادرست، نحوه تفکر و تفسیری که از رویدادها و وقایع دارید موجب به وجود آمدن احساس درماندگی می‌شود و گاهی ریشه بی‌حوصلگی، بی‌علاقگی، رخوت‌ها و افسردگی به درماندگی بر می‌گردد. به عنوان مثال موفقیتی که به دست می‌آورید به خوش شانسی نسبت می‌دهید! هر کدام از این تفسیرها در احساس و هیجان فرد نقش بسزایی دارد اگر فرد به این نتیجه برسد که بسیاری از موفقیت‌هایش در نتیجه سعی و تلاش خود است، احساس شادمانی و رضایت و اینکه بر زندگی خود مسلط است را به دست می‌آورد ولی زمانی که احساس می‌کند این موفقیت‌ها نتیجه شانس و کارهای دیگران است، احساس ناتوانی و ناکارآمدی به او دست می‌دهد و متعاقبا تمایل و انگیزه برای کنترل زندگی ندارد و روحیه او بی‌حوصله و کسل‌تر می‌شود. بنابراین برای غلبه بر این احساس باید توانایی‌ها و قابلیت‌های خود را مرور کنید و به آنها اهمیت و ارزش دهید تا احساس اعتماد به نفس درشما به وجود آید. نکته بعدی این است که باید رویدادها و موقعیت‌هایی که در روحیه شما تاثیر منفی بجا گذاشته را شناسایی کنید و سعی کنید که درباره آنها بازنگری‌های درست داشته باشید و برچسب‌های مناسب به آنها بزنید. به عنوان مثال این هفته من مدام بدشانسی آورده‌ام و بهتر است هیچ کاری انجام ندهم. بهتر است بجای آن، فکرکنیم که هر روز از زندگی تجربه نو و جدیدی داریم که می‌تواند بر اطلاعات ما بیفزاید. همچنین بسیاری از فعالیت‌ها و اهداف خود را به گام‌های کوچک‌تری تبدیل کنید تا برای‌تان قابل دسترس باشد و احساس امیدواری و توانایی در شما به وجود آورد. با انجام این کارها بازهم اگر نتوانستید از احساس درماندگی خود رها شوید. بهتر است به متخصصان و مشاوران مراجعه کنید و از آنها کمک بگیرید.