آریا بانو
داستان متابولیزم: ممد نباشیم !
شنبه 7 ارديبهشت 1398 - 07:37:03
آریا بانو - بچه ها این پسر اسمش ممده !
ممد تو یه محله ای زندگی میکنه که باشگاه زیاد داره و هر روز دور و ورش کلی گولاخ میبینه !

از قضا یکی از اون گولاخ ها همسایه دیوار به دیوارشونه و دوست دوران بچگیش ..
ممد هیچ وقت به روش نیاورده ولی واقعا از ته دلش بهش حسودی میکنه چون هر وقت با هم میرن بیرون ، بیشتر توجه دخترا سمت دوست ممده نه خودش !
خب ممدم دل داره دیگه !! اما خب هیچ دختری دلش نمیخواد با یکی ارتباط داشته باشه که حتی به هیکل خودش هم اهمیت نمیده !!
چند باری هم تلاش کرده ، اما دخترا جوری جوابشو دادند که از همون راهی که اومده بوده رفته و دیگه بر نگشته !!
مرد گنده حتی بعضی شب ها زیر پتو گریه هم میکنه که چرا کسی بهش محل نمیده !!
دوست ممد هم وقتی میبینه که حال و روز ممد این شکلیه و حالش هر روز داره بدتر از دیروز میشه، بهش پیشنهاد میکنه که ممد باهاش بیاد باشگاه و تمرین و شروع کنه ..
البته خود ممد هم آرزوش همینه که شبیه این گولاخ ها بشه و نتونه از در خونه بیاد تو ..
خلاصه ممد قبول کرد و از شنبه همون هفته رفت باشگاه

ممد وقتی وارد باشگاه شد حدس میزد با عکس و پوستر راکی یا جمله های معروف رونی کولمن رو به رو میشه اما ..
چشمش خورد به یه برگه که روش نوشته بود ، باشگاه هیچ مسئولیتی در قبال وسایل شما ندارد ! لطفا وزنه ها را در جای خود قرار دهید !!
یکم که جلو تر رفت ثبت نام کرد و رسید به رختکن ..
ممد جون که خیلی هم گرد و قلبمه به نظر میرسید .. حتی روش نمیشد که لباسشو جلوی اون گولاخا عوض کنه ..
یه نگاهی به دورو اطراف انداخت و چشمش خورد به بزرگ ترین آدمی که اونجا وجود داشت ..
ممد که کف و خون قاطی کرده بود از دیدن هیکل اون آقاهه ..
پیش خودش گفت که اگه این تونسته اینجوری بشه ،
منم دوست دارم یکی بشم شبیه این ،
پس منم میتونم!!
خلاصه رفته بود یه گوشه و از اول تا آخر هر حرکتی که این هرکول خان انجام میداد رو تقلید میکرد؛
حتی یه جوری تنظیم کرده بود که تایم آب خوردن و نفس گیریشون هم یکی شده بود ؛
البته آهنگ و موزیک هم توی باشگاه بی تاثیر نیست ! فکر کنم موقعی که داشت از روی اون هرکوله کپی میکرد ، حمید هیراد پلی شده بود!!

چند وقت از این روال گذشت تا شروع کرد به خوردن مکمل ..
البته اینم با تقلید از اون مرده که یواشکی دیدش میزد ..
ممد یه روز تو رختکن باشگاه.. ساک ورزشیش از کمدش میافته زمین و یه پیرمرده که تازه ثبت نام کرده بوده ، میبینه از تو کیف ممد صابون افتاده زمین ..
بهش میگه پسر جون ..
برادر زاده منم اینقد از این آشغالا خورد تا مرد اینقد از اینا نخورید ..
فکر کنم خونوادگی کلاغی چیزی بودن ..
خلاصه دوماه از روالی که ممد شروع کرده بود میگذشت ..
طفلکی خیلی خوب ورزش میکرد ؛
همه حرکاتش با اون آقای تنومند مو نمیزد ، در حدی که اگه فلش باشگاه رو میکشیدند ، فقط توی باشگاه از این دو نفر صدای جنگل آمازون و شکنجه شدن میشنیدید..
اما نمیدونم چرا تغییری نمیکرد

خودشم دیگه کم کم نا امید شده بود ،
حتی این نا امیدی روی خانوادشم تاثیر گذاشته بود ؛
بابای ممد یه روز کشیده بودش کنار و بهش گفته بود بابا جون بیا این یه بسته پیتزا رو بگیر اما دیگه باشگاه نرو!!
هیکلت که از روز اول هیچ فرقی نکرده ، فقط یاد گرفتی روزی 15 تا تخم مرغ آپز بخوری !
دیگه نمیشه باهات زیر یه سقف زندگی کرد !
بین خانواده و بدنسازیت یکی رو انتخاب کن لطفا !
ممد بعد از این حرف های پدرش دیگه اون ممد سابق نشد..
یه روز که خیلی از این موضوع ناراحت بود ..
رفت باشگاه و نشست یه گوشه و با خودش فکر کرد که کاش نمیومد اینجور جاها !!
همینطوری که فکر میکرد چرا از این بحران تپلی خارج نمیشه..
همون آقا ورزشکارِ اومد بالا سرش و گفت داداچ اشتباه نشستی ..!!
ممد اصلا سرشو نیاورده بود بالا که ببینه اون کسی که این حرفو زد کی بود !!
با عصبانیت گفت ..
بابا توام دیگه چیزشو دراوردی !!
گفت چی میگی داداچ ؟
از رو هالتر بیا پایین ..!!
ممد که دید همون هر کوله است، میدونست فرصتی بهتر از این گیرش نمیاد که با این پسره حرف بزنه !! همونجوری که نشسته بود گفت دستم به دامنت داداش، یه کمکی بهم بکن !!
من نزدیک 6 ماهه دارم میام باشگاه ،
عین خودت ورزش میکنم ،
اما هیچ نتیجه ای نمیگرم ،
توروخدا یه کاری کن وزن کم کنم !!
هرکولم هم با کمال خونسردی گفت باشه قناری !! حالا اول شلوارکمو ول کن !!
ممد که از بس تمرین کرده و گسسته شده بود ولی جواب نگرفته بود ،وقتی اینو شنید که اون اقاهه بهش کمک میکنه،
ذوق مرگ شد و جیغ زنونه ای کشید و به دور خود چرخید ،
شاید خنده دار باشه که ، هیکلی مثل ممد جیغ بنفش بزنه و چرخ چرخ بخوره !!
اما خب شما ممد نیستید!!
گولاخه ممد رو کشید یه گوشه و همینطور که توی کاغذ یه چیزایی براش مینوشت، همزمان توضیحم میداد. به ممد گفت که تو اشتباه بزرگی کردی که سعی کردی مثل من تمرین کنی !!
چون برنامه تمرینی هر کسی وابسته به نوع و تیپ بدنی همون شخص نوشته میشه!! پس تویی که 6 ماهه میای باشگاه مسلما با منی که 16 ساله کارم اینه یه فرقایی داریم دیگه نه؟؟
بعدشم ادامه داد که مشکل اصلی، پایین بودن متابولیسم بدنشه ..
حالا متابولیسم چیه ؟
یه جور فرایندی توی بدن که غذا یا کالری دریافتی مارو تبدیل به انرژی میکنه ..
که توی خانوم ها این اتفاق کمتر اتفاق میافته و بعضی موقع ها هم وابسته به اجداد و پدر بزرگامونه که بهمون میرسه !!!
آقای خوش هیکل گفت اولین کاری که باید بکنی اینه که ورزشت رو تنظیم کنی ،
که خودش از قضا مربی بدنسازی بود و براش یه برنامه هوازی و قدرتی نوشت ؛
بهش گفت که باید بیشتر هوازی کار کنی !
مثلا اینکه روی تردمیل با سرعت آروم راه نری و هر روز یکم سرعتت رو بیشتر کنی و گاهی هم بدوی ،
برنامه تمرین با وزنه هم براش نوشت که در کنار هوازی عضله سازی هم بکنه !
براش توضیح داد که کسانی که توده عضلانی زیاد تری دارند ، بدنسازی یا فیتنس انجام میدند ؛ در طول روز سوخت و ساز بدنشون میره بالا و بهتر چربی میسوزونند..
بعدش ، از ممد پرسید که در طول روز چقدر آب میخوره؟
ممد هم گفت شاید کمتر از 5 تا قورت !!!
یه نگاه به ممد کرد که انگار داره با یه اسفناج حرف میزنه!!
بهش گفت که باید توی طول روز حداقل 8 تا لیوان آب بخوره !!
درسته احساس ترکیدن میکنه !! یا از اینکه هی میره دستشویی کلافه بشه !!
اما اگه آب نخوره ، نمیتونه بهش قول بده که درست حسابی وزنش کم میشه ..
چون آب هم باعث میشه بدن هیدراته بشه !
هم اینکه به سوخت و ساز کمک میکنه !!
ممد پرید وسط حرفش و گفت ببخشید !
من میتونم قبل تمرینم نوشیدنی انرژی زا مصرف کنم ؟

اونم یه خمیازه ای کشید و گفت .. درسته که بعضی از نوشیدنی ها میتونند یه مدت متابویسم رو ببرند بالا؛
اما بیشترشون قند مصنوعی دارند و باعث بی خوابی و استرس میشند..
پس لازم نیست بخوری!!
به جاش اول صبحتو با قهوه شروع کن !
اگه قهوه بخوری اینجوری وسط تمرینت خسته نمیشی و لش نمیکنی روی زمین !!
هم انرژی و تحملت رو وسط ورزش میبره بالا هم رو متابولیسمت تاثیر داره !!
ممد گفت آقای مربی ما که از این سوسول بازیای خارجکی بلد نیستیم !!
من حتی نمیدونم قهوه رو چجوری آماده میکنند!!
مربیه که کم کم داشت کلافه میشد گفت :
خب اشکال نداره !!
چای سبز بخور ..
چای سبز که خوردی ؟ ایشالا؟
ممد گفت آره آره !!
از این چیزای گیاهی تو خونه ما فراوونه !!
مامانبزرگم روزی 2 تا فنجون میخوره !!
مربیه گفت ، عه چه جالب ! پس توام مثل مامان بزرگت باید شروع کنی به چایی سبز خوردن ،
چون اگه توام روزی 2 تا 4 فنجون چای سبز بخوری متابولیسمتو 17 درصد میبری بالا ، که این معرکه است ؛
مربیه ادامه داد که در طول روز باید تعداد وعده های غذایی رو که میخوری ببری بالا !!
مثلا 3 یا 4 وعده یا بیشتر غذا بخوری و اما با حجم کم !!

ترجیحا بیشتر پروتین بخوری ! مرغ و ماهی و گوشت و لبنیات باعث میشه بیشتر اوقاتی که رژیمی سیر باشی ،چون بدن معمولا برای هضم پروتین بیشتر از کربوهیدرات انرژی میذاره و باعث میشه طول بکشه تا گرسنه بشی !!
اما خب نمیشه کربوهیدرات رو هم حذف کنی !!
میتونی بیشتر بجای اینکه کربوهیدارت هایی مثل برنج یا نون بخوری از پروتین استفاده کنی که متابولیسمت رو بالا نگه داری!
این باورم از ذهنت بنداز بیرون که اگه طولانی مدت چیزی نخوری لاغر میشی !!
اینکه یکی از وعده های غذایی رو حذف میکنی !!
یا اینقدر سر گرم اینستا و تلگرام میشی که یادت میره غذا بخوری !!
بدون رسما داری با خودت مجنگی !!
شاید اینطوری وزن کم کنی!!
اما بدنتو محروم کردی از کلی مواد مغذی و بیشتر اون وزنی رو هم که از دست میدی از عضلاتته !!
پس اگه عضله کم باشه ، سوخت و ساز میاد پایین و دیگه از چربی سوزی و لاغر شدن خبری نیست!!
اگه دوست داشتی و حساسیت نداری هم میتونی به غذات فلفل قرمز اضافه کنی تا بیشتر کالری بسوزونی ..
ممد که منتظر بود مربی ادامه بده !!
خیره شده بود به دهن مربیه و هی سرش رو برای تایید کردن حرفاش تکون میداد !!
مربی گفت داداش بیا این برنامه و کلی چیز هایی که گفتم رو توی این برگه نوشتم ..!
لطفا وزنه هاتو بذار سر جاش و هزینه برنامه تمرینی و رژیم غذایی هم قابل شما رو نداره ، کارت به کارت کن !!
ممد از فردای اون روز به بعد شروع کرد با برنامه کار کردن و اصولی تمرین کردن !!
و از تمرین و رژیمش جواب گرفته و بود بالاخره موفق شد .. و پافی شده بود واسه خودش !
اون وقتی میرفت بیرون ، همه دخترا کف و خون بالا میاوردند و حقیقتا متعجب میشدند از خلقت خداوند و اکتشافات بشر .
تا جایی که یه روز ممد از در باشگاه میزنه بیرون میبینه یه مشت دختر جیغ زنان دارند با سرعت بهش نزدیک میشند !
ممد هم پیش خودش گفت ایول !بالاخره اینهمه تمرین جواب داد !
بعد هندزفری رو از تو گوشش برداشت ، یکیشون گفت طبقه پایین تو فروگاه گوشت برزیلی یخ زده میدن ، به هر کس یه بسته بیشتر نمیدن ، اگه میشه برو برای ما بگیر !
در کل سعی کنیم ممد نباشیم!
ولی شاید بعضی هامون دوست داشته باشیم این یکی ممد باشیم !!


محمد کاشانکی قهرمان فیزیک جهان

http://www.banounews.ir/fa/News/152853/داستان-متابولیزم--ممد-نباشیم-!
بستن   چاپ