آریا بانو
2 خاطره خواندنی از یک مشاور
دوشنبه 16 ارديبهشت 1398 - 13:25:29
آریا بانو -
2 خاطره خواندنی از یک مشاور
٣١٧
٠
خراسان / این هفته از دردسرهای کلاغی خواهید خواند که برای بچه‌ها کادو می‌آورد تا پدری که بعد از مرگ پسرش، آرام و قرار ندارد.
مشکل از تنوع دنیای بیرون نیست!
من و خواهرم در کودکی علاقه‌ای به مسواک زدن نداشتیم. مادرم برای آن‌که ما را تشویق به مسواک زدن کند، هر از گاهی مسواکی با رنگ جدید می‌خرید و صبح می گفت: «بچه‌ها، کلاغه یه جایزه براتون آورده». آن وقت‌ها اوج تنوع مسواک‌ها در 3 تا 4 رنگ بود: آبی، قرمز، سفید و به ندرت سبز. طولی نکشید که رنگ‌ها تکراری شدند و کار به آن‌جا کشید که یک بار وقتی مادرم گفت: «بچه‌ها پاشید کلاغه کادو آورده» من بدون باز کردن چشمم به خواهرم گفتم که بخواب، حتما دوباره مسواک آورده. چند روز پیش برای تقلید از سیستم پاداش مادرم از پسرم خواستم میان انبوهی از مسواک‌ها با طرح و رنگ و شکل متنوع یکی را انتخاب کند. نگاهی معمولی کرد و گفت: «اینا قدیمی شده، برقیشو بخر.» مشکل از تنوع دنیای بیرون نیست، مشکل از جهان درون آدم‌هاست که هیچ چیزی سیرابش نمی‌کند.
بعد مرگ پسرم یک چیزی کم دارم!
سه سال قبل برای اولین بار به من مراجعه کرد. آن موقع تازه پسرش را از دست داده بود. در تمام این سه سال ما هر دو، سه ماه یک بار ویزیت داریم. او هر بار یک گذار کوچک به گذشته و فرزندش دارد. در آخرین ویزیت‌مان بعد از این گذار همیشگی با اندوه به من گفت: «می‌دونید با رفتنش یه چیزی از من گم شد، ناپدید شد، بعد از اون من یه چیزی کم دارم.» دنیای آدم‌ها دنیای عجیبی است. بعضی‌ها آن‌قدر با وجودت عجین می‌شوند که دیگر مرزی بین خودت و آن‌ها نمی‌بینی. انگار با تو نفس می‌کشند، با تو می‌خوابند یا با تو بیدار می‌شوند اما... امان از وقتی که تنها سفر می‌کنند، به خودت می‌آیی و می‌بینی جایی میان دلت خالی است. تازه می‌فهمی یکی داشته در تو، تو را زندگی می‌کرده. یکی که جایش هیچ وقت پر نمی‌شود.
نویسنده : دکتر المیرا لایق روان‌پزشک

http://www.banounews.ir/fa/News/155446/2-خاطره-خواندنی-از-یک-مشاور
بستن   چاپ