آریا بانو -
طنز/ ماجرای کدو قلقله مرد!
١٦٥
٠
خراسان / کدوقلقلهزن برادری داشت که طبعا اسمش بود کدوقلقلهمرد. کدوقلقلهمرد کارگری بود که به تازگی بیکار شده و وقتی برای مطالبه حقوق عقب افتادهاش مراجعه کرده بود، کارفرما تا میخورد، زده بودش. در نتیجه سرخورده شده و چون سابقه مشکل عصبی داشت، به یک فرد ضداجتماع تبدیل شده بود. او یک روز صبح زود که کدوقلقلهزن و سایر اهالی خانه خواب بودند، یواشکی کدو را برداشت و رفت داخلش و قل خورد توی راه که ببیند قسمتش چیست؟ رفت و رفت و رفت تا رسید به گرگ. گرگ که فکر میکرد طبق معمول کدوقلقلهزن داخل کدوست، او را نگه داشت و گفت: «به به چه سری، چه دمی، عجب کدویی! بگو ببینم کجا میری؟» کدوقلقلهمرد ناگهان فکری به ذهنش رسید، بنابراین صدایش را نازک کرد و گفت: «منم منم مادرتو... ببخشید اشتباه شد. دارم میرم قل بخورم، چاق بشم، چله بشم، بعد میام تو منو بخور.» گرگ کمی سرش را خاراند ولی باز هم متوجه ارتباط معنایی جملههای کدو نشد. پس جواب داد: «باشه حالا برو، برگشتی بیشتر صحبت میکنیم.» و او را قل داد داخل جاده.
کدوقلقلهمرد باز هم رفت و رفت تا رسید به پلنگ. پلنگ گفت: «کدوی خوب و نازنین، کجا میری؟ asl plz» کدوقلقلهمرد جواب داد: «سلام. Kadoo 24 ny. دارم میرم کلاس تی.آر.ایکس، میرم لاغر بشم، مانکن بشم، بعد میام تو منو بخور.» پلنگ با وجود اینکه خودش پلنگ بود و ته این پلنگ بازیها را درآورده بود، گول خورد و گفت: «باشه هانی. برو زود بیا.» و کدو را قل داد داخل جاده.
کدو هم رفت تا رسید به شیر.
شیر کدو را نگه داشت و گفت: «ای کدو کجا میری؟» کدوقلقلهمرد باز صدایش را نازک و شیطون بلا کرد و جواب داد: «دارم میرم باشگاه، نه، میرم چاق بشم چله بشم، اممم نه، میرم آرایشگاه، برگشتنی با یه کدوی بلوند مواجه میشی... اینم نه؟»
شیر که در تمام این مدت خیره به کدو نگاه میکرد و معلوم بود هیچکدام از بهانهها قانعش نکرده، گفت: «من کاری با چهره و
زیبایی و این چیزها ندارم. نقطه ضعف من شنیدن صدای زیباست. و صدای تو بسیار جذاب و دلنشین بود و دیگر نمیتوانم بگذارم بروی.» بعد ناگهان پرید روی کدو و آن را تکه پاره کرد و کدوقلقلهمرد را بیرون کشید و او را هم تکه پاره کرد.
شما هم الکی صدایتان را نازک نکنید و آمار اشتباه ندهید، بالاخره کسی از شما زرنگتر هم پیدا میشود.
مهرشاد مرتضوی