آریا بانو
بازیگر ایرانی - هلندی «در جستجوی فریده»: زمان فیلمبرداری شوخی می‌کردیم و می‌گفتیم که اسکار منتظر ماست!
دوشنبه 18 شهريور 1398 - 15:12:35
آریا بانو -
بازیگر ایرانی - هلندی «در جستجوی فریده»: زمان فیلمبرداری شوخی می‌کردیم و می‌گفتیم که اسکار منتظر ماست!
٣٩٠
٠
بانی فیلم / «در جستجوی فریده» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی آزاده موسوی و کوروش عطائی، عنوان مستندی است که امسال به عنوان نماینده ایران به آکادمی اسکار معرفی شده است.
فیلم ماجرای زنی به نام الینه فریده کونینگ است که سال 1355 در چند ماهگی اش در حرم امام رضا توسط یکی از نگهبانان حرم پیدا و به شیرخوارگاهی در مشهد فرستاده می شود. در آنجا نام او را فریده می گذارند. او وقتی تنها یک سال و نیم داشته، توسط خانواده‌ ای هلندی از پرورشگاهی در تهران به فرزندخواندگی پذیرفته شده و به هلند می آید و نام او را الینه می گذارند. فیلم داستان جستجوی او برای یافتن خانواده و هویت واقعی‌اش را روایت می‌کند. یکی از رسانه های فارسی زبان خارج از ایران گفت و گویی با این زن داشته که بخشهایی از آن با حذف پرسشها در ادامه می آید.
– از اینکه داستان زندگی‌ ام به یک فیلم تبدیل شده و این فیلم قرار است به عنوان نماینده سینمای ایران در اسکار شرکت کند، احساس افتخار می‌کنم، بسیار فروتن و در عین حال همراه با حس غرور. واقعا شگفت‌انگیز است، چون من به کسی احتیاج داشتم تا من را به ایران بازگرداند، من به تنهایی قادر به انجام این کار نبودم، بنابراین وقتی کورش و آزاده برای من ایمیل فرستادند، دیدم لازم نیست دو بار فکر کنم تا به آنها جواب مثبت بدهم. من به واقعیت بله گفتم و این که بالاخره می‌توانستم به ایران برگردم و آنها ایرانی‌هایی هستند که می‌خواهند من را برگردانند، این برای من یک اقدام معرکه بود. در آن زمان من هم ترسیده بودم و هم هیجان‌زده بودم. از این که مرکز توجه قرار بگیرم می‌ترسیدم زیرا به آن علاقه‌ای ندارم، اگرچه از دیدن تصویری بزرگ‌تر از همه‌چیز هیجان‌زده بودم. این سفر برای من یک سفر شفابخش شد. من قبل از آشنایی با کوروش و آزاده با هر سه خانواده در تماس بودم، بنابراین دوست داشتم که همه آنها را در ایران ملاقات کنم. این جستجو (برای یافتن خانواده‌ام) به پروژه‌ای تبدیل شد که افراد نازنینی در آن حضور داشتند. احساس فوق‌العاده‌ای دارم از این که توانستم سفرم را با دیگران به اشتراک بگذارم.
-وقتی شروع به جستجو کردم، از لحاظ روحی و تعادل آماده بودم که به ایران برگردم. هشت سال طول کشید تا برای این سفر آماده شوم… چرا که تقریبا سی‌ ساله بودم و هاله‌ سیاه بزرگی از گذشته‌ام به ‌دورم بود. بعد از (اولین) اکران فیلم در سینمای هنر و تجربه، پیام‌های حمایتی بسیار دلپذیری از ایرانیان دریافت کردم و قلبم را از این همه مهرورزی مملو از انرژی کرد و پذیرفتم که قلبی ایرانی و ذهنی هلندی دارم. من بسیار افتخار می‌کنم و خوشحالم که خانواده‌ها برای بازگو کردن داستان‌های خود راحت بودند. این یک نعمت است که بتوانیم دردها، آسیب‌ها و اشک‌هایمان را با هم تقسیم کنیم. برای من شفابخش است که می‌دانم آنها چه روح مهرورزی دارند. فیلم «در جستجوی فریده» جوایز زیادی دریافت کرد و اکنون برای اسکار انتخاب شده است. این مانند یک رویا است که به حقیقت می‌پیوندد. در زمان فیلمبرداری در مورد این موضوع شوخی می‌کردیم و می‌گفتیم که اسکار منتظر ماست… اگرچه با هر چیزی که دریافت می‌کنم کاملا خوشحال خواهم بود، چراکه خود این برای من بزرگ‌ترین تایید از طرف همه است، با این وجود همیشه به خودم می‌گویم: «هاهاها… دوست دارم به همراه دوستان بی‌نظیر ایرانی‌ام به عنوان عوامل فیلم «در جستجوی فریده» در فوریه 2020 به لس‌آنجلس آفتابی بروم. چقدر معرکه خواهد شد!» این یک تأیید بزرگ برای کل عوامل فیلم «در جستجوی فریده» است، و همچنین یک تصدیق جهانی است برای تمام فرزندخوانده‌های ایرانی‌تبار که در خارج از کشور بزرگ شده‌اند، و در شکلی گسترده‌تر، برای همه فرزندخوانده‌ها در سراسر جهان برای و تمام خانواده‌هایی که به دلیل مسائل گذشته‌شان فرزندان خود را از دست داده‌اند. این یک وضعیت پیچیده و دشوار در تمام سطوح زندگی است. اگر لب به سخن باز کنیم و راجع به آن صحبت کنیم، قادر خواهیم شد رشد کنیم و خودمان را درمان کنیم.
– ایران برای من چیز جدیدی نبود، اما اکنون می‌توانم در بزرگ‌سالی آن را تجربه کنم، در آنجا بایستم، راه بروم و صحبت کنم، چیزهایی که در اولین سال زندگیم قادر به انجام دادنش نبودم. این زبان همیشه همچون یک ملودی شیرین برای من بوده، باعث می‌شود بخواهم چشمانم را ببندم و صدای کلمات مرا تسکین می‌دهد و باعث می‌شود احساس امنیت کنم. این همان خاطره زبانی بود که من با خودم حمل می‌کردم. فرهنگ ایران بخشی از دی‌ان‌آی من است، هرچند برای دیدن ایران و تحقق همه این‌ها هیجان زده‌ام. همچنان که دین و صدای مسجد نیز جزئی از من است… وقتی بیست و سه سال داشتم به مصر سفر کردم و این اولین باری بود که در کنار یک مسجد از خواب بیدار می‌شدم و وقتی صدای اذان صبح را شنیدم، این برای من خیلی آشنا به نظر می‌رسید… صدای چیزی بود که قبلاً می‌شنیدم. من عاشق صدا هستم به‌طوری که به من احساس مالیخولیاییِ تلخ و شیرینی می‌دهد. من در سفارت ایران در هلند روسری به سر کرده بودم، اما اکنون دیگر در ایران مجبور بودم کل زمان روسری به سر‌کنم. خب من به روسری عادت ندارم و معمولا خیلی با موهایم بازی می‌کنم و آنها را لمس می‌کنم و حالا مجبور بودم هر دو دقیقه یک‌بار آن را چک کنم که اگر روسری هنوز سرجایش نبود آن را درست کنم. من فرفری‌های خودم را دوست دارم. گرچه این موضوع کمی برای من سمبلیک است چون من با تصاویری از ایران در حال بزرگ شدن بودم که می‌دیدم زنان روسری به‌سر می‌کنند. بنابراین روسری سر کردن برای من نشانگر این بود که در ایران هستم.
– اکنون فقط دو هفته است که از اکران «در جستجوی فریده» در هلند می‌گذرد، اگرچه نسخه نهایی فیلم را به دوستان و خانواده‌ام نشان دادم وقتی که هنوز در سینماهای ایران داشت اکران می‌شد. واکنش‌های عاطفی و بغل‌ کردن‌های زیاد و اشک ریختن از جانت اطرافیانم. خوشحالم که تمام هلند بالاخره حالا می‌توانند بعد از 4 سال سفر من را ببینند! من مدت زیادی برایش صبر کردم
– من منتظر اکران «در جستجوی فریده» بودم چون که حالا دنیای من در اینجا هم می‌تواند آن را ببیند. من هنوز عاشق سفر به کل ایرانم و از مناظر زیبا و اماکن تاریخی لذت ببرم و ایرانیان بی‌نظیر را ملاقات کنم. در آخر هم دوست دارم به زبان ایرانی صحبت کنم. من قبل از سفرم به ایران شروع به یادگیری زبان کردم، طوری‌که می‌خواستم به خوبی بخوانم و بنویسم، در نتیجه بین اهداف بزرگم گیر کردم! سفر با عوامل ایرانی فیلم (7 نفر) برای من تجربه‌ کاملا جدیدی بود چرا که آنها بیشتر مواقع، نه همیشه، با هم فارسی صحبت می‌کردند، بنابراین من کلماتی مثل «بدو بدو» و «بریم» را از آنها آموختم و آنها آهنگ‌های بسیار زیبایی را با هم خواندند. از استعداد و صدای آنها شگفت‌زده شدم.
در سفر به ایران به پذیرش بیشتری دست پیدا کردم که به عنوان یک شخص چه کسی هستم. از طریق سفر به ایران شباهت‌هایم با دیگران را دیدم که برایم یک احساس شوق به همراه دارد. با شروع جستجو، من فریده را در خودم تصدیق کردم و از آن زمان تا اکنون رشد زیادی داشته‌ام
– من شعر هم می‌نویسم؛ شعر راه برون‌ریزی احساسات من در زمان بلوغ و بزرگ شدنم بود و هرگز دست از نوشتن نکشیدم. در حساب توییتر من این شعر وجود دارد که من برای اولین بار نوشته بودم و هنوز هم دوستش دارم:
من نقاشی می‌کنم گلی را در دهانم،
لبخندی در مغزم
و بوسه‌ای بر پیشانی‌ام
من نقاشی می‌کنم واژه‌ها را با ترجمه
نامه‌ها را به بهشت
و جوهر روحم را
– هنگامی که متوجه شدم هیچ‌کدام از خانواده‌هایی که در فیلم با آنها ملاقات کردم، خانواده واقعی ام نیستند، احساسی دلشکستگی داشتم. گرچه در ابتدا من بیشتر از خودم نگران احساسات آنها بودم. دو ماه بعد از سفرم غم و اندوه من شروع شد. امید همیشه وجود دارد، اگرچه ممکن است در واقعیت هرگز با هم روبه‌رو نشویم. من پیام‌های همدردی زیادی به مادری که من را به دنیا آورد از طریق «در جستجوی فریده» می‌رسانم، به امید این که روزی این نام را در رویاها یا اخبار دریافت کند و قدرتش را برای بازگرفتن من پیدا کند، هر کار غیر ممکنی ممکن می‌شود، وقتی به قدرت معجزه باور داشته باشی.

http://www.banounews.ir/fa/News/196868/بازیگر-ایرانی---هلندی-«در-جستجوی-فریده»--زمان-فیلمبرداری-شوخی-می‌کردیم-و-می‌گفتیم-که-اسکار-منتظر-ماست!
بستن   چاپ