آریا بانو
با نمک زياد، زندگي را شور نکنيد
دوشنبه 5 بهمن 1394 - 11:53:23 AM
بيتوته
fiogf49gjkf0d
اختلاف و گاهي دعوا تا چه حد در زندگي زناشويي طبيعي است و اگر از چه حدي بگذرد نگران کننده مي شود؟ «دعوا نمک زندگي است!»، «زن و شوهر دعوا کنند، ابلهان (دور از جان شما!) باور کنند!» اين جمله ها را تا به حال چند بار از زبان بزرگ ترهايتان شنيده ايد؟ آيا شما به اين حرف ها باور داريد؟ آيا واقعا دعواهاي زن و شوهري کاملا طبيعي و بخشي از زندگي زناشويي هستند؟ برعکسش چطور؟ دور و برتان زوجي را سراغ داريد که در همه دورهمي ها با افتخار مدام بگويند: «ما که هيچ مشکلي با هم نداريم و سر همه چيز با هم توافق داريم»؟! به نظرتان مي شود 2 نفر کنار هم زندگي کنند و اصلا با هم اختلاف نداشته باشند؟ دعواکردن طبيعي است؟! متاسفانه در جامعه تعابيري وجود دارد که مي گويد دعواي بين زن و شوهر خيلي طبيعي است و دعوا در زندگي همه همسران وجود دارد و اگر زن و شوهري دعوا مي کنند، کسي تصور نکند که مشکل جدي وجود دارد و خيلي طبيعي است و... اگر منظور از دعوا رفتارهاي پرخاشگرانه است به معناي اينکه زن و شوهر حقوق يکديگر را رعايت نکنند و هر کدام- زن يا مرد تفاوتي نمي کند- رفتاري مي کنند که به يکديگر آسيب اجتماعي، جسمي و... مي زند، مسلما طبيعي نيست و نمي توان گفت «رفتارهاي پرخاشگرانه بين زن و شوهر خيلي طبيعي است»! به نظر من، بهتر است به جاي اينکه بگوييم دعواي بين زن و شوهر طبيعي است، بگوييم «اختلاف بين زن و شوهر طبيعي است» به هر حال همه زن و شوهرها در برخي موارد با هم اختلاف نظر دارند و اين اختلاف نظر گاهي به دليل فراهم نبودن امکانات گفت و گو، ممکن است به تعارض تبديل شود. گاهي اين تعارض ها آنقدر جدي مي شود که همسران مجبور مي شوند در آن مورد خاص سکوت کنند يا صحبت کردن درباره اش را به تعويق بيندازند. اگر منظور از دعوا کردن همين اختلاف نظرها و تعارض ها باشد، مسلما اين موضوع بين زن و شوهرها وجود دارد و امري کاملا طبيعي است. ما تفاهم کامل داريم! در اينجا بحث مهم ديگري پيش مي آيد؛ آيا همسراني وجود د ارند که در تمام مسائل با هم تفاهم داشته و هيچ اختلاف نظري با هم نداشته باشند؟ در پاسخ به اين سوال بايد بگويم به رغم همه تمهيداتي که افراد قبل از ازدواج براي مقوله انتخاب همسر در نظر مي گيرند، حتي وقتي از جلسات مشاوره پيش از ازدواج کمک مي گيرند، حتي اگر اشتراکات زيادي بين رفتار خود و فرد مورد نظر پيدا کرده و دوره آشنايي و نامزدي طولاني و مناسي داشته باشند و با رعايت بسياري مسائل ديگر، باز نمي توانيم زن و شوهري پيدا کنيم که در تمام مسائل و پيشامدهاي زندگي، با هم متفق القول باشند. گاهي همسراني را مي بينيم که مي گويند: «ما هيچ اختلاف نظري با هم نداريم!» که من اين موضوع را بعيد مي دانم؛ احتمال دارد در يک رابطه زن و شوهري، يکي از طرفين، شيوه رفتاري «کنترلي» با همسرش داشته باشد و به اين ترتيب فرد زن يا شوهر خود را به مدل ارتباطي منفعلانه مي برد. يا بعضي افراد به خاطر سبک شخصيتي خودشان، وقتي وارد رابطه ازدواجي مي شوند، سبک ارتباطي منفعلانه دارند و تبعيت محض از خودشان نشان مي دهند. مسلما اين تبعيت محض، همراه با احساس رضايتمندي نيست بلکه معمولا به دليل ترس و نگراني از ابراز نظر مخالف با همسر است بنابراين در چنين شرايطي، نبود اختلاف نظر بين زن و شوهر نشان دهنده يک آسيب در رابطه است. اختلاف هاي تکرارشونده بين همسران نگذاريد اختلاف نظرهايتان به دعوا تبديل شوند نگذاريد اختلاف نظرهايتان به «دعوا» تبديل شوند معمولا اختلاف نظرهاي بين همسران به 2 گروه تقسيم مي شود؛ يکي اختلاف نظر در مورد مسائل جزئي و يکي هم مسائل اساسي و جدي زندگي مثل اعتقادات و ايدئولوژي، شيوه ارتباطات اجتماعي، شغل (کار کردن يا نکردن)، تحصيلات (درس خواندن يا نخواندن) و بحث مديريت منابع اقتصادي و مديريت مالکيت. اختلاف نظر در مورد مسائل اساسي همان اختلاف ديدگاه هايي است که در اولين فرصت ممکن بايد بين زن و شوهر حل شود و به تفاهمي قابل رضايت طرفين برسد. طبيعتا وقتي اين مسائل حل نشده باقي بمانند، اختلاف نظرهاي متفاوتي از آن منشعب مي شود که به چالش هاي مکرر تبديل مي شود و باعث فرسودگي نظام خانوادگي (زوج و فرزندان) خواهدشد. متاسفانه اين مسائل در سطح جامعه ما، بين همسران بسيار زياد است و معمولا آنها يا اصلا در اين موارد صحبت نمي کنند تا اينکه يک مرتبه و در شرايطي خاص مطرح و به يک بحران تبديل مي شود يا يک مساله مطرح اما به عنوان يک مجادله، نيمه تمام رها و باز در مقاطع ديگر تکرار مي شود. پيشنهاد جدي اين است که اگر خود همسران مي توانند در اين موارد به تفاهم برسند، هر چه سريع تر و در اولين فرصت زماني اين کار را انجام دهند. اما اگر خودشان به تفاهم نمي رسند، به مشاوران حوزه خانواده مراجعه کنند تا با جمع بندي مسائل، به يک ديدگاه واحد برسند. البته افراد نبايد از مشاور، انتظار قضاوت کردن داشته باشند؛ وظيفه متخصصان حوزه مشاوره و روان شناسي، هدايت زن و شوهر به سمت يک ديدگاه سالم است. يعني ديدگاهي که منافع هر 2 طرف را از لحاظ رواني، عاطفي، احساسي و اجتماعي در نظر مي گيرد و به جاي اينکه قضاوت کند چه کسي (زن يا مرد) درست مي گويد، با توجه به پيامدها، به اين موضوع دقت مي کند که کدام شيوه انديشيدن و کدام شيوه اجرا و ارتباط سالم تر است. بنابراين با اين ذهنيت به فرد متخصص حوزه مشاوره و روان شناسي مراجعه مي کنيم که او نقل قولي عملي را برايمان بيان و چارچوبي علمي برايمان ترسيم مي کند که تبعيت از اين چارچوب، مي تواند به رفع تعارض هاي ما کمک کند. «پذيرش» بخشي از حل تعارض است حتما شنيده ايد که مي گويند «زن و شوهر بايد با هم کنار بيايند تا زندگي شان سر پا بماند.» و بخشي از حل تعارض، همين پذيرش است؛ يعني پذيرش تفاوت هايي که بين ديدگاه هاي فرد و همسرش وجود دارد اما مواقعي هست که اين اختلاف ديدگاه ها آسيب زننده است؛ فرض کنيد فردي در نظام خانواده، شخصيتي وسواسي دارد و همه کارهايش را با آداب و نظم خاصي انجام مي دهد. فرد ديگر در نقطه مقابلش است و کاملا بي نظم.، آشفته و به هم ريخته است! فرد شلخته نمي تواند بگويد: «همسرم بايد با شلختگي من کنار بيايد!» يا فرد وسواسي نمي تواند بگويد: «من همين که هستم، همسرم بايد با اين نظم و چارچوب کنار بيايد!» قطعا اين 2 نفر به يکديگر آسيب مي زنند. پس براي رفع اين تعارض شيوه ارتباطي يا تعارض شيوه ارتباطي يا تعارض مديريت ارتباط، هر 2 طرف بايد راهکارهايي ارائه کنند که ابعادي از طرف مقابل را بپذيرند و ابعادي از خود که تيزتر و آسيب زننده است، اصلاح کنند. به اين ترتيب حد تعادل ارتباط رعايت مي شود و هر 2 طرف سالم مي مانند. رابطه تان آسيب ديده است؟ وجود اختلاف هاي تکرارشونده بين همسران، که به مرور به مجادله (لفظي يا جدي تر از آن) تبديل شود، نشان دهنده وجود آسيب در رابطه آنهاست و همان طور که قبلا هم در اين مورد صحبت کرديم، وجود اين آسيب ها به معني ماهر نبودن زن و شوهر در مهارت هاي پايه زندگي مشترک از جمله توانايي برقراري ارتباط موثر (رفتار جراتمندانه و مديريت خشم) و مهم تر از آن مهارت حل مساله و تصميم گيري است. مسلما وقتي زن و شوهر مهارت هاي پايه زندگي مشترک را بلد نباشد، اختلاف ديدگاهشان به اختلاف نظرهاي مکرر تبديل مي شود و اختلاف نظرها به مجادله مي انجامد و بعد از آن به چيزي که به «دعوا» مشهور است، اتفاق مي افتد. در سطح جامعه کارگاه هايي تحت عنوان کارگاه مهارت زندگي برگزار مي شود. مجموعه 10 کارگاه که معمولا با کارگاه مهارت برقراري ارتباط موثر آغاز مي شود و به ترتيب کارگاه هاي جراتمندي، مديريت استرس، مديريت خشم، خودآگاهي، حل مساله و تصميم گيري. مديريت زمان و در نهايت کارگاه تفکر خلاق و نقاد است و همه اينها مهارت هاي پايه اي هستند که لازم است همسران ياد بگيرند. کنار اين کارگاه ها 2 مهارت ديگر هم آموزش داده مي شود؛ يکي پيشگيري از خلق منفي (افسردگي) که به زندگي سالم تر کمک مي کند و ديگري مهارت حل تعارض که در اين کارگاه افراد ياد مي گيرند تعارض هايشان را با اطرافيان خود حل کنند.

http://www.banounews.ir/fa/News/2812/با-نمک-زياد،-زندگي-را-شور-نکنيد
بستن   چاپ