بانو نیوز - درباره یک ناهنجاری فردی که به یک پدیده اجتماعی تبدیل شدهاست
اگر خانم باشید و یکی از متروسواران همیشگی، حتما هراز گاهی شاهد صحنه جر و بحث کلامی خانمها یا دختران در قطار بهدلایل مختلف مثل شلوغی و ازدحام جمعیت بودهاید که نهایتا با یک صلوات ختم بهخیر میشود یا بعد از رد و بدل شدن الفاظ زشت و توهینهای رنگارنگ بالاخره یک نفر کوتاه میآید؛ در معدود مواردی هم ممکن است کار به جاهای باریک و کتککاری بکشد.
درگیری
زنان و دختران در خیابان و مکانهای عمومی هم دیگر برای هیچکس صحنه عجیبی نیست. خانمها با دیدن این صحنهها به حال جنس خودشان تاسف میخورند و آقایان هم با دیدن دست به یقهشدن دو زن، خندهشان میگیرد و آنها را مسخره میکنند. خشونت، عکسالعمل طبیعی انسان در برابر کنشهایی است که او را رنج میدهد و در باور خود تنها واکنش مؤثر در برابر آنها را اعمال
خشونت نسبت بهخود یا نسبت به اطرافیان میداند.
شاید عرف جامعه در شرایط بروز خشم زن را نسبت به مرد باحیاتر و خوددارتر بداند، ولی به گفته صاحبنظران پدیدهای به نام تمایل بهخشونت در میان دختران و
زنان در
ایران رو به افزایش است. تا همین چندسال پیش، با اینکه برخی موارد حاد
خشونت خانوادگی در مطبوعات انعکاس مییافت، اما
خشونت بهعنوان رفتار نابهنجار فردی در نظر گرفته میشد نه پدیدهای اجتماعی. اما بهتدریج ضرورت انجام بررسیهای جامعهشناختی درمورد
خشونت نهفته در جامعه مورد توجه سازمانها و محافل علمی قرار گرفت. اما چرا؟ چهچیزی
زنان را تا این حد عصبانی کردهاست که در شرایط خاص میتوانند مثل یکبمب ساعتی عمل کنند؟
از کتککاری در مدرسه تا شوهرآزاری
افزایش «تمایل بهخشونت در میان دختران» موضوعی است که آبان امسال معصومه ابتکار، معاون امور
زنان رئیسجمهوری در همایش سلامت
زنان به آن اشاره کرد. معاون امور
زنان رئیسجمهوری با اشاره به اینکه باید روی بحث
خشونت در جامعه کار شود، به اهمیت ارائه آموزشهای پیشگیرانه لازم در این باره اشاره کرد و گفت: «متأسفانه پیمایشها نشان میدهند که تمایل بهخشونت در دختران رو به افزایش است. امیدواریم بتوانیم اقدامات درست و مؤثری در اینباره انجام دهیم و کارگروهی را در این زمینه ایجاد کنیم.
خشونت مصادیق زیادی دارد؛ چیزی که در مورد
زنان بیشتر دیده میشود،
خشونت کلامی در محیطهای شهری است؛ «خشونت فیزیکی» بین دختران و در مدارس
دخترانه و جمعهای
دخترانه اتفاق میافتد تا در معرض عموم.»
یکی دیگر از مصداقهای
خشونت زنان علیه جنس مخالف است. براساس گزارشها «شوهرآزاری» در کشور افزایش یافته است تا جایی که پزشکی قانونی برای اولینبار در سال 93 از شوهرآزاری، آمار ارائه داد. این اخبار حکایت از افزایش جرم در میان
زنان دارد. بااینحال در حالت کلی براساس آمار میزان جرم درمورد
زنان بسیار کمتر از
مردان است. در آمار چندسال گذشته در کشور، زندانیان زن تنها حدود 6درصد از جمعیت زندانها را تشکیل میدادند. همچنین نوع جرائم در
زنان بیشتر مربوط به موادمخدر و جرائم اعمال منافی عفت است که در شمار جرائم خشن تقسیم بندی نمیشوند.
تبعیضهایی که بر اعصاب فشار میآورد
آمار دقیقی از شکل و میزان خشونتها وجود ندارد. پروانه مافی، نماینده مجلس است که تمایل بهخشونت در میان دختران را نتیجه تبعیضهایی میداند که بر آنها وارد میشود. همه گروههای اجتماعی از
زنان و
مردان گرفته تا دختران و پسران وقتی تبعیض، نابرابری و بیعدالتی میبینند
خشونت از خود نشان میدهند. در این موضوع هم مثل هر پدیده دیگری باید علت را در ریشههای اجتماعی دنبال کرد؛ باید ببینیم چه شرایطی بهوجود آمده که
خشونت در میان دختران زیادشده، جامعه چه نوع رفتارهایی را به آنها تحمیل کرده و چه رفتارهایی از طرف گروههای اجتماعی و خانوادهها نسبت به دختران اعمال شده که نتیجه بارز آن خشونتی شدهاست که اکنون از آن نام برده میشود. این نماینده مجلس معتقد است وقتی دختران در جامعه احساس ناامنی میکنند و شاهد مسائلی مثل فقر، جدایی یا
اعتیاد والدین هستند در کنار نبودنظارت والدین بهطور ناخواسته به سمت
خشونت سوق پیدا میکنند.
خشم ناشی از نیازهای برآورده نشده
واقعیت این است که
خشونت در بین کل افراد جامعه افزایش پیدا کردهاست، اما در دختران بهدلیل شرایط اجتماعیشان نمود بیشتری دارد. افسر افشارنادری در این باره میگوید: «چون نیازهای دختران در جامعه به طور هنجارمند رفع نمیشود
خشونت در بین آنها افزایش یافتهاست. دختران ما نیاز بهکارکردن، تفریح و
ازدواج دارند و هیچکدام از اینها آنطور که باید تامین نمیشود. قطعا پسرها هم به شغل و تفریح نیاز دارند، اما نسبت به دختران راحتتر میتوانند این نیازها را برآورده کنند. دختران با محدودیتهایی روبهرو هستند و براساس نظریه «محرومیت» عدمرفع نیازها را جور دیگری مثلا بهصورت
خشونت در جامعه نشان میدهند.»
محرومیت را میتوان در سخت برآوردهشدن نیازهای اساسی
جوانان در جامعه تعریف کرد.
ازدواج و کاریابی در شرایط فعلی برای
جوانان سخت یا حتی غیرممکن است. دختران در این میان آسیبپذیری بیشتری دارند چون با تبعیض جنسیتی در استفاده از امکانات تفریح و سرگرمی نیز مواجهند. در گذشته
پدر و مادرها بیشتر میتوانستند نیازهای فرزندان خود را تامین کنند، اما امروزه بهدلیل مشکلات
مالی و... توجه والدین به فرزندان خود کمتر شدهاست.
به گفته افشار نادری چون امکان
ازدواج هم برای فرزندان وجود ندارد در نتیجه آنها بدون اینکه نیازهایشان برطرف شود و
پدر و
مادر با روی خوش پذیرای آنها باشند در
خانواده میمانند؛ که این مسئله روی دختران تاثیر بیشتری میگذارد. یعنی فشار ساختاری چه از نظر خانوادگی، چه از نظر اجتماعی و چه
فرهنگی روی دختران آنقدر زیاد است که باعث میشود آنها دست به عکسالعملهایی بزنند که شاید «انعکاسی» باشد مثل خشونت.
به طور کلی برای بررسی میزان
خشونت در دختران نیاز به ارائه شواهد دقیق و عینی است و باید در این زمینه پژوهشهای مؤثری انجام شود که بتوان با درک دقیق، صورت مسئله ابعاد آن را شناخت و در مرحله بعد به عوامل و ریشههای پیامدهای آن پرداخت و در نهایت در جستوجوی راهکارهای کارآمد و مؤثر برای پیشگیری و درمان این آسیب اجتماعی بود.
منبع: آسمان آبی