آریا بانو
صله رحم؛ رنگ و رويش پريده است
دوشنبه 5 مهر 1395 - 2:09:49 PM
ايرنا
fiogf49gjkf0d
اين روزها رنگ و بوي ديدارها و مهماني ها عوض شده است. ديگر کمتر ردي از سفره هاي عريض و طويل ديده مي شود که شمال سالن پذيرايي را به جنوبش وصل مي کرد. اصلا شب نشيني ها نيز ديگر به خاطره ها پيوسته است. تجملات و زرق و برق جاي سادگي و صميمت را گرفته و فاصله بين قوم و خويش را زياد کرده است. در يک کلام صله رحم به خاطره پيوسته است. شايد اين پديده ها نشاني از ريزش پيوستگي بين نسل ها و شکافي بين آنها باشد اما سوال اينجاست که چرا صله رحم به فراموشي سپرده شده است؟ اين فراموشي چه آسيبي به مردم و جامعه وارد مي کند و براي جلوگيري از پيامدهاي آن چه سياستي بايد در پيش گرفت؟

**ياد آن ايام به خير
يادش به خير چه برو بيايي داشتيم . آخر هفته ها همه دور هم جمع مي شديم، هم شام مي خورديم و هم مي خنديديم و هم سر درد دلمان باز مي شد و غصه ها را قصه مي کرديم و مي رفتيم تا هفته بعد. مطبخ خانه ما آخر هر هفته هميشه آماده پذيرايي از مهمانان بود. قابلمه غذا را برمي داشتيم و همه دور يک سفره مي نشستيم و از حضور همديگر لذت مي برديم. اينها را پروين به منير مي گويد.
آنها را در يک عصر پاييزي در پارکي مي بينم . قصدم مزاحمت نيست ولي دوست دارم پاي خاطراتشان بنشينم. پس از کسب اجازه به جمعشان وارد مي شوم. از پروين 62 ساله مي پرسم دقيقا چند سال پيش را ياد کرده است. او مي گويد: حدود 15 سال پيش به قبل. آن زمان هر هفته يا مهمان بوديم يا مهمان داشتيم. تعطيلات آخر هفته را کمتر به تنهايي سپري مي کرديم. تعطيلات در آن زمان صفا داشت . اصلا تعطيلات با آن رفت و آمدهايش معني مي گرفت .اين روزها آخر هفته و اول هفته براي يک بازنشسته و يک خانه دار هيچ فرقي ندارد. همه روزها مثل هم شده اند. هرچند فرزندانمان آخر هفته به ما سر مي زنند اما ديگر نه خاله اي در کار است و نه نوه خاله اي. همه ارتباط ها تلفني است فقط از اين طريق از حال هم باخبر مي شويم و بس.
منير 63 ساله هم شش دانگ حواسش به حرف هاي پروين است و در تاييد گفته هاي او سري تکان مي دهد و مدام نچ نچ مي کند. شايد او دلش پرتر باشد. به او که نگاه مي کنم منتظر نمي ماند و شروع مي کند به گفتن يک خاطره. او خاطره اش را با اين مقدمه که رنگ و بوي مهماني ها هم عوض شده است، شروع مي کند: چند وقت پيش و بعد از مدت ها در منزل يکي از بستگان دعوت شديم. همه چيز لوکس و شيک بود. پس از حال و احوال پرسي تنها کلمه اي که رد و بدل شد چه خبر بود و بس. درست ده دقيقه بعد از ورود به مهماني ها کم کم همه سرگرم گوشي هايشان شدند و تنها نشاني که از حضور آنها يافت مي شد جوکهايي بود که هراز گاهي با صداي بلند خوانده مي شد.
منير مي گويد: بدتر از آن پذيرايي شامي بود که اين روزها سبک و سياق جديدي پيدا کرده است. ميز شام را چيدند اما اين روزها کسي پشت ميز به سرو شام مشغول نمي شود. مهمان ها بشقاب به دست از غذاهاي روي ميز براي خود مي کشند و به گوشه اي کز مي کنند و در خلوت مشغول خوردن مي شوند.
پروين به ياري منير مي آيد و در ادامه صحبت هاي منير مي گويد: البته همين ديدار هم سالي يک بار اتفاق مي افتد و آن هم مربوط مي شود به ديد و بازديدهاي سال نو. به همين دليل است که جوان ترهاي خانواده برخي از افراد فاميل را به ياد نمي آورند.
پروين رفع مشکلات اقوام را از مصاديق صله رحم عنوان مي کند و مي گويد: به صله رحم در آموزه هاي ديني ما بسيار تاکيد شده است چراکه قلب ها را به هم نزديک مي کند و مشکلات را آشکار مي سازند اما اين آرمان زماني محقق مي شود که صله رحم معني واقعي خود را دوباره بازيابد چرا که آنچه که اين روزها در مهماني ها ديده مي شود تجملات است که جاي خود را با صميميت عوض کرده است.

**حافظه تاريخي تان را از صله رحم پاک نکنيد
دکتر حسين حجت پناه، جامعه شناس و استاد دانشگاه صله رحم را احسان نمودن يا اتحاد و دوستي در حق خويشاوندان معني مي کند و مي گويد: صله رحم تنها احوالپرسي و رابطه داشتن با فاميل نيست و ديدار دوستان و آشنايان نيز صله رحم محسوب مي شود.
او با تاکيد بر اين نکته که در اسلام به صلح رحم توصيه فراواني شده است ادامه مي دهد: تعابير خاصي در مورد آن به کار مي رود و براي صله رحم برکات زيادي از جمله عمر طولاني، سلامتي و افزايش رزق و روزي ذکر شده است.
اين استاد دانشگاه در پاسخ به اين سوال که چرا صله رحم کاهش يافته است به مدرنيزاسيون و جهاني شدن اشاره مي کند و اضافه مي کند امروز مي توان عصر فراگير جهاني را نبردي بين مدرنيته و سنت معرفي کرد. در اين فرايند خانواده گسترده تبديل به خانواده هسته اي مي شود و روابط خانوادگي محدود تر مي شود و در چنين شرايطي با رشد فردي شدن مواجه هستيم. در فرايند مدرنيزاسيون با رشد شهرنشيني نوين نيز مواجه هستيم و در شهر نشيني نوين روابط عاطفي (کنش هاي سنتي يا کنش هاي عاطفي) جاي خود را به روابط حسابگرانه (کنش هاي معطوف به هدف) مي دهد.
حجت پناه به تغييراتي که در خانواده ها طي چند دهه اخير رخ داده است اشاره مي کند و مي گويد: افزايش سطح تحصيلات ، افزايش اشتغال زنان، افزايش شهرنشيني، جهاني شدن و گسترش رسانه هاي جمعي از جمله عوامل تاثيرگذار در کاهش صله رحم محسوب مي شوند.
او در اين خصوص اضافه مي کند: استقلال مالي واحدهاي خانواده هسته اي از يکديگر، افزايش سطح مصرف و الگوهاي متنوع تر از مصرف در اوقات فراغت که به طور مستقيم با درآمد بيشتر درارتباط است و درآمد بيشتر نيز باعث کار بيشتر در نتيجه وقت کمتر مي شود. در واقع تمام موارد فوق در جهت محدود شدن صله رحم است.

**شمشيري دو دم از جنس صله رحم
حجت پناه صله رحم را به شمشيري دود م تشبيه مي کند که هم مي تواند سازنده باشد و هم کشنده. او در تفسير اين جمله مي گويد: واقعيت اجتماعي اين است که در بسياري از موارد صله رحم ميدان رقابتي است براي به رخ کشيدن انواع سرمايه هاي خود به ديگران. سرمايه هايي از جنس اقتصادي، سياسي، اجتماعي و حتي فرهنگي. اين گونه صله رحم آثار مخربي دارند و در آن افراد يا طرد مي شوند و يا وارد ميدان رقابت کاهنده مي شوند.
اين جامعه شناس از نمونه آرماني صله رحم به ما مي گويد و اضافه مي کند: بهترين صله رحم نوعي است که باعث دستگيري کردن از يکديگر و انبساط خاطر شود و از آنجا که انسان موجودي ارتباط جو است به اين گونه صلح رحم نياز دارد.
تقويت حس همبستگي و برقراري ارتباط عاطفي و گذراندن مثبت اوقات فراغت يکي از آثار صلح رحم است. حجت پناه با بيان اين آثار از صله رحم ادامه مي دهد: کمک کردن به ديگران و کمک گرفتن از آنها در مشکلات مادي و معنوي نيز از جمله آثار صله رحم است که نبايد آن را ناديده گرفت.
حجت پناه انزوا و گوشه گيري و کاهش اعتبار اجتماعي را يکي از پيامدهاي ترک صله رحم اعلام مي کند و مي گويد: اکثر خلافکاران و مجرمان از گروههاي مطرود جامعه هستند حال اگر صله ارحام براي آنها فراهم بود تا حد زيادي از اعمال مجرمانه آنان کاسته مي شد.
اين جامعه شناس صله رحم را يکي از ابزارهاي قوي بالابردن سرمايه اجتماعي عنوان مي کند که مي توانند در روابط و کنش هاي متقابل، ساختار را بسازند. او اضافه مي کند: تحقيقات اخير نشان داده است که هم اکنون مشکلات اقتصادي جامعه ما ريشه اقتصادي ندارد بلکه بيشتر مربوط به امور اجتماعي است چراکه ميزان سرمايه اجتماعي اندک است و فعاليت هاي اقتصادي در چنين محيطي سودده نيست. بدون اينکه بخواهم مبحث سرمايه اجتماعي را به صله رحم تقليل دهيم بايد بگوييم که کميت و کيفيت صله رحم مي تواند شاخصي براي سرمايه اجتماعي باشد. به خصوص که در مورد جامعه اي صحبت مي کنيم که صله رحم در آن هم اکنون مساله شده است.

** چه بايد کرد
حجت پناه مي گويد: حال بايد يک آموزش رسمي و از آن مهم تر آموزش غير رسمي به جهت ترويج نمونه ايده آل صله رحم صورت بگيرد. اصولا ما در جامعه براي اين مباحث اتاق فکر نداريم. رسانه هاي ما سياست گذاري مشخصي ندارند و يا اگر دارند به آن پاي بند نيستند. براي مثال، در يکي از برنامه هاي مذهبي تلويزيون مکرر راجع به قناعت بحث و تبليغ مي شد. دقيقا پس از اتمام آن برنامه حدود يک ربع تبليغات نشان داده شد که اکثر مواد تبليغي در زمره نياز کاذب بودند، حال خوب است که مديران رسانه خود را براي يک لحظه به جاي مخاطب هوشمند ببينند.
اين استاد دانشگاه ادامه مي دهد: يکي از مهم ترين امور آموزش چه به صورت رسمي و چه به صورت غير رسمي، اهميت و ضرورت صله رحم و آسيب شناسي آن به عنوان يک مساله فرهنگي است و البته به اين منظور بايد سال ها صبر کرد.
وي فرهنگ کهن ايراني را کهن الگوي مبتني بر روابط سالم خويشاوندي معرفي مي کند و اضافه مي کند: امروزه نهاد خانواده در جامعه ما، شرايط آنوميکي دارد. ارزش ها و هنجارهاي مشخصي غالب نيست. فرهنگ ها ارزش آفرين هستند. بايد با آموزش صله ارحام و يا مباحث مربوط به دوام و قوام خانواده و خويشاوندي، آن را به عنوان يک ارزش دروني درنظر گرفت.
اين جامعه شناس خاطرنشان مي کند: بايد در جهت زدودن ضد ارزش ها سياست گذاري جدي داشت، کار فرهنگي ريشه اي و زمان بر به خصوص براي بچه ها در سنين پايين انجام داد و تا زماني که اين حرص و ولع مصرف گرايي در جامعه ايراني وجود دارد در بحث صله ارحام توفيقي حاصل نخواهد شد.

**فضاي مجازي در خانه ها خيمه زده است
حجت پناه مي گويد:جامعه ما يک جامعه صنعتي نيست اما تلاش انقلاب صنعتي در جهت تغيير ذائقه جامعه و
بالا بردن مصرف بيشتر جامعه و خدشه دار کردن عقلانيت جامعه است که در مورد صله رحم نيز تاثير منفي خود را دارد.
وي در توضيح مطلب فوق اضافه مي کند: هم اکنون بيشترين کاربران تلگرام ايراني ها هستند اين در حالي است که متاسفانه زمان گفت و گوي زن و شوهرها در خانواده به 15 دقيقه در شبانه روز کاهش پيدا کرده است. از سويي ديگر و از آنجا که زمان زيادي را در رسانه هاي مجازي تلف مي کنيم شوق و انرژي رابطه با فرد ديگر را از دست مي دهيم.
به عقيده اين استاد دانشگاه با گسترش روند مدرنيزاسيون و جهاني شدن، تقريبا اين مساله در تمام جوامع عموميت دارد و البته با شدت هاي مختلف اما اصل ماجرا عموميت دارد. او مي گويد: جامعه هايي که از اين قاعده مستثني هستند، همان جوامعي هستند که کمتر در معرض فرآيند جهاني شدن قرار گرفته اند و به تدريج آنان نيز در برابر اين پديده بيشتر قرار مي گيرند.
حجت پناه در پاسخ به اين سوال که آيا صله رحم از نوع مجازي هم مي تواند نقش صله رحم حضوري را داشته باشد اظهار مي دارد: خير چرا که در فضاي مجازي همچون فضاي حقيقي همه حواس درگير نمي شوند. در ديدار روبرو هر کس مي تواند طرف مقابل خود را ببيند، بشنود، ببويد، لمس کند و تا حد بسيار بيشتري نسبت به فضاي مجازي از منظور و احساسات طرف مقابل آگاه شود، اين امکان در فضاي مجازي کمتر است.
او در توضيح مطلب فوق مي گويد: از طرفي ظرفيت فضاي مجازي به گونه اي است که حتي عبارات و کلام در بسياري از موارد خلاصه مي شود براي مثال به جاي استفاده از جمله از استيکر استفاده مي شود. در نتيجه امکان انتقال غير صحيح تر مفاهيم بيشتر است. در فضاي مجازي که فضاي خلاصه گويي، سريع گويي و کنترل کمتر از سوي طرف مقابل است روابط سطحي تر است و از عمق کافي برخوردار نيست.حتي از نظر شخصيتي افراد در فضاي مجازي سعي مي کنند خود آرماني خويش را به نمايش بگذارند نه خود واقعي.
اين استاد دانشگاه با تاسف مي گويد: بي هيچ ترديدي، پيامدي که درصله رحم مجازي يک رخ مي دهد اين است که جايگزين صله رحم حقيقي مي شود و ديدار ها را به تعويق مي اندازد.

http://www.banounews.ir/fa/News/3772/صله-رحم؛-رنگ-و-رويش-پريده-است
بستن   چاپ