چندي پيش مجيد رضازاده، رييس مرکز پيشگيري و درمان اعتياد سازمان بهزيستي، در اين خصوص به ايسنا، اعلام کرده بود که
"در حال حاضر نگران افزايش ميزان شيوع و انتقال ويروس HIV مثبت از طريق روابط جنسي و به تبع آن افزايش آمار زنان مبتلا به ايدز در کشور هستيم ."
همچنين بنا بر
آخرين گزارشها از آمار ايدز، انتقال جنسي، تبديل به عامل اول انتقال اين
بيماري شده است. کنار هم چيدن اين پازل، تنها يک تصوير را ايجاد ميکند"عدم آگاهي زنان ". مشکلي که مدير عامل موسسه پيام همياري آن را يکي از دلايل اصلي ابتلا به ايدز در زنان ميداند.
حميدرضا سيد قاسمي، آگاه نبودن زنان از حقوق جنسي
خود را يکي از مهمترين دلايل ابتلا به ايدز در کشور ميداند و ميگويد:
بسياري از آسيبهايي که به زنان مبتلا به ايدز وارد شده، از طرف همسران
آنها بوده؛ همسران مصرف کنندهاي که به دليل مصرف مواد تزريقي مبتلا شدند و
سپس همسران خود را مبتلا کردند.
وي تصريح ميکند: مظلومترين قشر در ميان مبتلايان به ايدز، زناني هستند
که به واسطه همسران خود به اين بيماري مبتلا شدند و بچههايي که از اين
زنان به دنيا آمدهاند. نگاه جامعه به زنان مبتلا به ايدز کمي تغيير کرده
است؛ ولي همچنان به راحتي آنها را قضاوت ميکنيم، در صورتي که ناآگاهي خود و
همسرش باعث اين اتفاق شده است.
سيدقاسمي جامعه را يکي از مقصران اصلي پنهان کردن بيماري ايدز از سوي
افراد مبتلا به آن ميداند و ميگويد: هنوز هم افرادي هستند که بيماري خود
را پنهان ميکنند و بيترديد اجتماع در اين مورد مقصر است. وقتي فردي به
اين بيماري مبتلا باشد، برخوردهاي نامناسب و قضاوتها، انگ و اتهام زدن،
باعث ميشود خيلي از بيماران، آن را پنهان کنند. البته هيچ لزومي ندارد کسي
که به اين بيماري مبتلا است در محيطهاي عادي آن را اعلام کند؛ چرا که در
مراودات عادي اجتماعي اين بيماري منتقل نميشود. ولي کسي که تصميم به
ازدواج و ورود به يک رابطه جنسي دارد، بايد آن را بيان کند.
وي ضمن اشاره به اقدام ديرهنگام آموزش و پرورش براي ارائه
آموزش در زمينه پيشگيري از ايدز، اظهار ميکند: آموزش و پرورش اطلاع رساني
به گروه هدف درباره ايدز را بسيار دير شروع کرد و اقدامات آن خيلي پررنگ
نبوده است. در حالي که بهترين گروه هدف را در اختيار دارد. هر چقدر سن
ارائه آموزش درباره حقوق جنسي و پيشگيري از ايدز، پايينتر باشد، بهتر
است. در آموزش و پرورش از دوره دبيرستان ارائه برخي آموزشها آغاز شده است،
ولي بسيار دير عمل کردند. بحث آموزشهاي جنسي و پيشگيري از اين بيماري،
بايد از سنين پنجم يا ششم دبستان آغاز شود.
سيدقاسمي ادامه ميدهد: سن اعتياد و بسياري از آسيبها پايين
آمده است و ما بايد در مقابل آنها سن آموزش را پايين بياوريم؛ چرا که مرد و
زن به راحتي به علت عدم آگاهي در زمينه حقوق جنسي و نحوه انتقال بيماري
آسيب ميبينند.
مديرعامل موسسه پيام همياري در ادامه، کودکان مبتلا به ايدز
را گروه دومي از مبتلايان ميداند که جامعه نحوه برخورد با آنها را
نميداند و در نتيجه، فشاري بيشتر از بزرگسالان مبتلا به ايدز، به آنها
وارد ميشود و در مواردي اين کودکان را مجبور به ترک تحصيل ميکند.
وي در اين مورد ميگويد: سال گذشته موردي داشتيم که کودکي به
دليل ابتلا به ايدز از مدرسه اخراج شد. با همراهي نماينده آن شهر، او
دوباره به مدرسه بازگشت، اما بعد از اين مدت، به دليل نگاه اطرافيان و
انگشت اتهامي که به سمت اين کودک است، ميخواهد مدرسه را رها کند. آموزش و
پرورش هم با بچهها درگير است و هم والدين آنها. در اين مورد آموزش و پرورش
مشکلي با اين موضوع نداشت و حتي به خانوادهها در اين زمينه آموزش داده
بود؛ ميگفتند خانوادهها مخالف حضور اين کودک در مدرسه هستند و ما
نميتوانيم در اين مورد کاري کنيم.
مديرعامل موسسه پيام همياري، با تاکيد بر اينکه فشار روي
کودکان مبتلا به ايدز بسيار بيشتر از بزرگسالان است، ادامه ميدهد: يک فرد
بزرگسال ميتواند محيط کار خود را ترک کند، ولي کودک توانايي انجام اين کار
را ندارد و شخصيتش زير اين نگاهها شکل ميگيرد و آسيب بيشتري ميبيند.
دليلي ندارد کودک مبتلا به ايدز جداي از سايرين باشد. ما بايد اين واقعيت
را بپذيريم که حدود 70 هزار بيمار اچ آي وي مثبت وجود دارند که شناسايي
نشدهاند. متاسفانه زماني که مشخص ميشود کودکي مبتلا به اين بيماري است،
مردم با او بد رفتاري ميکنند. ترس از اين بيماري در همه سطوح اجتماعي
وجود دارد.
وي اضافه ميکند: از لحاظ قوانين، بين اين بيماران و ساير
افراد تفاوتي وجود ندارد اما، ممکن است بر اساس برخوردهاي شخصي و ترس از
بيماري، ناخواسته و غيرقانوني آنها را از حقوقشان محروم کنيم. ما پزشکاني
داريم که وقتي ميفهمند فرد مبتلا به اچ آي وي است، مثل ديگران با بيمار
برخورد نميکنند و حتي گاهي او را معاينه نميکنند؛ اين به معني پايمال
کردن حق بيمار است.