آریا بانو
سفرنامه ناصرالدین‌شاه به خراسان، دوشنبه 6 خرداد 1246
جمعه 7 خرداد 1400 - 11:23:10
آریا بانو - سفرنامه ناصرالدین‌شاه به خراسان، دوشنبه 6 خرداد 1246 را بخوانید:
دو ساعت به دسته مانده از خواب برخاستم. خیلی کسل‌خواب بودم. برخاسته رفتم حمام رخت پوشیده، یک ساعت به دسته مانده سوار شدیم به کالسکه – یعنی اول به اسب سوار شدم – با وزرا و غیره صحبت کرده، بعد از آن سوار کالسکه شدم، راندیم.
هیئت ارضی: طرف دست چپ الی نیم فرسنگی که می‌روی، تپه‌های کوچک است؛ پشت سرش به مسافت بعیده، یک فرسنگ نیم فرسنگ کوه است اما بلند نیستند و بدترکیب هستند. بعد تپه کوچک‌ها تمام شده صحرا می‌شود. کبیر [کویر] و بوته دارد و باز منتهی به کوه می‌شود.
طرف دست راست صحرا و کبیر است، اما بوته‌زار است. مسافت یک فرسنگ از عباس‌آباد طرف دست چپ، سر راه چشمه بود، بسیار کم‌آب و بد – چشمه کزوک مشهور است – بقوگاه [کمین‌گاه] ترکمان است. دو فرسنگ و نیم که راه رفتم به پُل ابریشم رسیدیم. پُلی است از آجر، یک چشمه است، پل کهنه است. سیلاب در بهار می‌آید، حالا هم آب کمی می‌آمد. اما شور و تلخ بود، می‌رود [به] صحرای کبیر. گورخر از این آب می‌خورد. از پل راه دو تا می‌شود: یک راه می‌رود به استربد که منزل امروز است، یک راه می‌رود به صدرآباد و مزینان، بُنه و مردم از این راه رفتند، سواره‌ها و غیره را هم فرستادیم رفتند استربد.
خودمان سوار شده رفتیم رو به صدرآباد. در زیر صدرآباد به ناهار افتادیم. طولوزون، یحیی‌خان، حاجب‌الدوله، امین‌الملک، تیمور، اشرک، حاجی مصطفی‌قلی‌خان، میرشکار [و] پیش‌خدمت‌ها همه بودند.
سواره حیدرقلی‌خان رفته است دیشب از کوه دوشاخ گورخردوانی بکنند. قرار شده بود 4 ساعت از دسته رفته بدوانند.
ناهار مهار خورده شد. هوا خیلی گرم بود. امین‌خلوت و غیره بودند. حکیم روزنامه خواند. بعد از ناهار یک ساعت و نیم هم معطل شدیم. در بین معطلی مورچه‌سواره‌های بزرگ [را] محمدعلی‌خان می‌گرفت، به لالجه [لاله] گوش حسین‌خان [و] میرزا علی‌نقی می‌انداختیم، گاز می‌گرفتند. از گوش میرزا علی‌نقی خون درآمد.
محمدرحیم‌خان زند روی اسب نشسته بود، دوربین به صحرا می‌انداخت. خیلی با وَقر. به غلام‌علی‌خان گفتم رفت از عقب، یک شیشکی پُرزوری بست. خان زیاد خفیف شد. زیاد خندیدیم.
خلاصه 4 ساعت و نیم از دسته رفته سوار شده رفتم. دو میدان اسب پایین‌تر در صحرا ایستادیم؛ خیلی گرم بود، خیلی ایستادیم. آخر فرستادم کالسکه آوردند، رفتم توی کالسکه نشسته دوربین انداختن. بالاخره آیی و سواره‌ها رسیدند. هیچ چیز نبود. آیی می‌گفت گور خیلی بود، نیامدند. یک کره گور زنده گرفته بود.
بعد با کالسکه رانده رفتم صدرآباد. کاروان‌سرایی میرزا آقاخان از پول خسروخان مرحوم [1] ساخته است؛ قلعه و آب‌انباری داشت، خانوار و تفنگچی داشت؛ قناتش باید ان‌شاءالله جاری شود.
از آن‌جا گذشته رو به شمال راندیم برای استربد. فرومد و فیروزآباد هم بالای استربد واقع هستند. جزو بسطام هستند.
وارد منزل شده، بسیار بسیار گرم و بد جایی است. همه اطراف حاصل [و] دیوار بد. شب هم رُتِیل [و] جانور زیاد داشت. قدری خوابیدم. کره الاغ گورخر را آیی آورد، سپردم شیر بدهند. امروز بسیار کسل‌خواب بودم، شب شام را زود خورده خوابیدم، الی صبح خوابیدم. امروز [در] ناهارگاه اسب حاجب‌الدوله لگد زد [به] صورت آدمِ حاجب‌الدوله. پُرزور، به طوری که کم مانده بود بمیرد.
پی‌نوشت:
1- خسروخان والی، از رجال معتبر دوره فتحعلی‌شاه و محمدشاه بود. در آغاز سلطنت محمدشاه خدمت‌گزاری خود را نشان داد و همو بود که اسباب و اثاثیه خاصه پادشاهی را از علی‌میرزای ظل‌السلطان گرفت و به نزد محمدشاه برد و به حکومت اصفهان نائل شد. خسروخان در سال 1273 ق. درگذشت. (شرح حال رجال ایران، ص 306 و چهل سال تاریخ ایران، جلد 2، صص 595-596).
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه، از ربیع‌الاول 1283 تا جمادی‌الثانی 1284 به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، 1397، صص190-192.

http://www.banounews.ir/fa/News/595968/سفرنامه-ناصرالدین‌شاه-به-خراسان،-دوشنبه-6-خرداد-1246
بستن   چاپ