بانو نيوز- بحث انتخاب وزير زن جدي شده است.
روزنامه شرق در گفت و گو با زهرا شجاعي نوشت:
وي از زنان حاضر در کابينه دولت اصلاحات اين روزها منتقد برخي سياستهاي فعالان حوزه زنان است. چنانچه از فهرست ٨٥ زن شاخص و مديري که زنان اصلاحطلب به کابينه حسن روحاني ارائه کردهاند فقط دو نفر به جايگاه سياسي رسيدهاند. شجاعي بر اين باور است؛ تا نگاه عميقي از جانب مردان مدير به بهرهمندي از توان زنان نباشد، با ارائه اين ليستها دردي از دردها دوا نخواهد شد.
نقش زنان اصلاحطلب در انتخابات اخير چگونه بود، چه رويکرد سازماني و تشکيلاتي در دستور کار قرار گرفت؟
برآوردهاي نخستين نشان از آن داشت که مشارکت زنان در انتخابات پيشرو کاهش خواهد يافت و نظرسنجيهاي نخست بر عدد ٣٦ درصد براي مشارکت زنان در انتخابات رياستجمهوري دوازدهم متمرکز شده بود. شايد دليلش اين بود که زنان چندان از نگاه کابينه روحاني به مسائل زنان راضي نبودند. خوشبختانه تشکيلات زنان اصلاحطلب بهموقع و ماهها پيش از برگزاري انتخابات شکل گرفت. در همه استانها نمايندگاني مشخص شد و اينبار در تهران نيز زنان به جاي تمرکز در يک ستاد در همه ستادها پخش شدند. سخنرانيهاي زيادي شد و مشورتهاي زيادي به مردان درباره سخنراني داده شد. نتيجه اينکه ديديم رقم مشارکت زنان بالاتر از مردان بود و به پنجاهونيم درصد رسيد. البته قطعا فعاليت گروههاي مختلف زنان در اين مسير تأثيرگذار بوده است.
درباره شورا گرچه سهميه ٣٠درصدي در فهرست تهران اجرا شد اما در بسياري از شهرستانها به فراموشي سپرده شد، چه برنامهاي براي آسيبشناسي اين مسئله و نهادينهسازي سهميه ٣٠درصدي داريد؟
در انتخابات تهران درباره شوراها فهرست اميد بر سهميه ٣٠درصدي زنان تأکيد کرد. اتفاق خوب اينکه در تهران حجم زيادي از زنان شايسته و کانديداهاي معتبر داشتيم و خوشبختانه رد صلاحيت بيرويه مجلس در شوراها محقق نشد. ما حتي اگر سهميه را نميگذاشتيم شايد خانمها بيشتر ميتوانستند رأي بياورند. پافشاري و جديت خانمهاي عضو شورايعالي سياستگذاري اصلاحطلب نيز در حضور موفق زنان در فهرست تهران بيتأثير نبود.
در استانها متأسفانه وضعيت اينطور نبود. زدوبندهاي سياسي و تعاملهاي قومي و قبيلهاي و مناسبات غيرمعمول سياسي وجود داشت. همين زدوبندها مانع از آن شد تا تمامي فهرستهاي استاني به حضور ٣٠درصدي زنان در فهرست اصلاحطلبان توجه کنند و در نهايت هم ما با کاهش حضور زنان منتخب در شوراها مواجهيم.
آيا بنا داريد به آسيبشناسي کاهش انتخاب زنان در شوراها بپردازيد؟
قطعا شورايعالي سياستگذاري اصلاحطلبان و مجمع زنان اصلاحطلب بايد به شکل کاملي دلايل و ريشههاي اين مسئله را بررسي کند. اما تحليل من اين است که فضاي انتخابات شوراها فضاي سياسي نيست. يعني فضا اقتصادي شده و نگاه به شورا کسب شغل شده نه انجام مسئوليت. چنانچه در تبليغات انتخاباتي و نصب بنرهاي هزينههاي زيادي صرف ميشود. در همين حال فقدان سابقه سياسي و گاهي زدوبند و تعاملها به ورود برخي افراد بيتجربه به شورا منجر ميشود.
از ديدگاه شما اولويت مسائل زنان در ايران چيست؟
در پاسخ به اين سؤال ميشود به نکاتي مانند بيکاري، اعتياد، خشونت خانگي، کارتنخوابي، فقر، مسائل حقوقي و قانوني اشاره کرد. اما از نظر من تعيين اولويت مسائل زنان بايد مهمترين دستور کار زنان و نهادهاي مرتبط باشد. شاخصهايي که من به ذهنم ميرسد اين است که مسائل زنان بايد شموليت داشته باشد. به اين معنا که مسئله بخش عمدهاي از زنان باشد. ديگر اينکه ضرورت داشته باشد و نکته ديگر اولويت مسائل زنان است. در شرايط کنوني زني را نميبينيد که از شرايط راضي باشد. اما مشکل ما اين است که هنوز نميدانيم ميخواهيم به چه مدينه فاضلهاي براي زنان برسيم. چقدر طول ميکشد؟ چه برنامهريزيهايي بايد کرد؟ بيتعارف بگويم که زنان ما دچار سردرگمي و روزمرگي در فعاليتها هستند. گاهي دنبال سوژههاي روز ميروند؛ نه اينکه براساس استراتژي دنبال پيشبرد مسائل زنان باشند.
راهحل و پيشنهاد شما چيست؟
براي اين کار بايد شاخصهايي داشته باشيم تا اولويتها را تعيين کنيم. براي تعيين اولويت بايد ببينيم چه شاخصي ميخواهيم؛ آيا حضور زنان در ورزشگاهها مهمتر است يا براي نمونه بحث خشونت خانگي عليه زنان. تمرکز بر اين سوژهها چقدر باشد؟ چه کارهايي ميتوان انجام داد؟ اگر زنان ما به خاطر نجابت و حجب و حيا درباره امر خشونت فراگير خانگي چيزي نميگويند، نبايد درباره اين پديده زشت سکوت اختيار کرد. خاطرم هست در پژوهشي که پيشتر در مرکز امور زنان رياستجمهوري انجام داده بوديم، آمار نشان از آن داشت که دستکم ٦٠ درصد زنان ما دچار خشونت خانگي هستند و نميگويند. آيا اين اولويت نيست؟ حالا شايد من بگويم خشونت خانگي مغفول مانده است و کارشناس بعدي به مسئله ديگري اشاره کند. به همين خاطر تأکيد دارم که بايد اولويتها مشخص شود.
اين روزها بحث انتصاب وزير زن داغ است. وزير زن تا چه ميزان در اين اولويتها ميگنجد؟
بههرحال وزيرشدن زنان در شاخصهاي بينالمللي تأثيرگذار است. به لحاظ فرهنگي اعتمادبهنفس را در نسل جوان زنان ما بالا ميبرد. همچنين به تغيير باور و نگرش در کل جامعه ميانجامد. اما با وجود اين اهميت، نگاه من اين است که ما زياده از حد بر مطالبه وزير زن متمرکز شدهايم و از ديگر مطالبات و گفتمانسازي پيرامون آن باز ماندهايم. نبايد گفتمان خودمان را براي يک موضوع هزينه کنيم. گزارشهاي محرمانهاي از وضعيت اجتماعي در ميز مسئولان ما آرشيو شده است. اينها چيز کمي نيست. همه ميگويند، هيس! خب حالا صدايش را درنياوريم اما کمي بعدتر بوي تعفنش جامعه را برميدارد. بايد همهجانبه و سيستماتيک به مسائل زنان نگاه کرد. مسائل همه زنان را ببينيم و نهفقط قشر نخبه را. به فرض اينکه سه وزير هم به زنان اختصاص داده شود. وزير صنعت – اگر زن باشد- بايد کار صنعت را پيش ببرد. خانم ابتکار رئيس سازمان محيط زيست هستند. چه درصدي از مشکلات زنان را حل ميکنند؟ من مخالفتي با حضور زنان در پستهاي کليدي ندارم اما نکته اين است که در کنار اين تأکيد از اصل ماجرا باز نمانيم. چقدر مديران مياني تربيت کردهايم؟ چقدر به زنان در لايههاي مختلف سازماني امکان رشد و ترقي دادهايم؟ ما هنوز بانک جامع اطلاعاتي زنان نداريم.
شنيدهها حاکي از آن است که از شما و ديگر زنان فهرست خواستهاند، حالا در نبود اين بانک اطلاعاتي بنا داريد چه اسامياي به مسئولان ارائه دهيد؟
بله؛ ميگويند به ما ليست بدهيد. در ديدار اخير با آقاي اسحاق جهانگيري هم بحث همين بود. نکته اينکه ما فهرست جامعي از زنان موفق استخراج کرديم و از ٨٥ زني که به آنها معرفي کرديم تنها دو نفر به کار گرفته شدند. در ديدار با آقاي جهانگيري نيز پيشنهاد من اين بود که دولت آقاي روحاني بايد وزرا را موظف کند تا درصدي براي انتصاب مديران زن اختصاص دهند؛ حالا امکان دارد وزارتخانه به وزارتخانه درصد متفاوت باشد. اما نميشود مدام توپ را در زمين زنان بيندازند که شما اسم بدهيد. آن مدير و وزير و معاون خودش بايد دنبال شناسايي پتانسيل زنان موفق برود. مانند تجربهاي که در وزارت نفت داشتيم.
خود آقاي زنگنه در اين زمينه همراهي داشتند؟
خوشبختانه نگاه آقاي زنگنه در مشارکت زنان در پستهاي کليدي بسيار مثبت است. اما بايد اينجا از نقش مهم فاطمه تندگويان مشاور امور زنان وزير نفت سخن گفت. او بود که با شناسايي مهندس مرضيه شاهدايي در صنعت پتروشيمي در انتصاب او بهعنوان معاون وزير نفت ايفاي نقش کرد. مهندس شاهدايي در وزارت نفت تا سطح مديرکلي رسيده بود و سالهاي سال در همين سطح مانده بود تا اينکه با تلاشهاي آقاي زنگنه ايشان معاون وزير شدند و رئيس پتروشيمي. اينجاست که ميگويم مکانيسم فشار لازم است.
خانم تندگويان در وزارتخانهاي که چندان حساسيت جنسيتي ندارد، توانسته در همه شرکتهاي تابعه و معاونتها اين حساسيت را به وجود آورد و نسبت به شناسايي زنان توانمند اقدام کند. او بنا را بر توانمندسازي زنان شاغل در صنعت نفت و حساسکردن آنها به مسئله جنسيتي و ارتقاي سطح مديريتي زنان گذاشته و خوشبختانه تا اينجاي کار بسيار موفق بوده است. اتفاقا بخشنامه اخير وزارت نفت در جذب زنان به سياستهاي ايشان بازميگردد. در اداره مسئوليتهاي اجتماعي نيز سلسله کارگاههاي آموزشي براي زنان و مردان گذاشته تا حساسيت جنسيتي ايجاد شود. اين اتفاق و تأکيد بر آن بسيار مهم است. يک زن در مقام مشاور وزير توانسته تحولي در وزارت نفت به وجود آورد. اميدواريم زنان توانمند ديکر بتوانند در ساير وزارتخانهها موجبات رشد زنان و ارتقاي آنها را فراهم کنند.
برگرديم به بحث وزارت زنان و حضور زنان در لايههاي مياني. تا چه ميزان دولت روحاني در اين زمينه مؤثر عمل کرده است؟
انتظار ما بيش از اينهاست. به ويژه اينکه شعار آقاي روحاني مبني بر افزايش حضور زنان در لايههاي مياني قدرت آنطور که بايد و شايد اجرائي نشد. اگر بخواهيم منطقيتر و با نگاه بلندمدت مسائل را ببينيم و نيمنگاهي به دورههاي آتي داشته باشيم، بايد از همين حالا تلاش کنيم تا حضور زنان در سطوح مياني توسعه يابد. اتفاقا راهش اين نيست که من و شما بخواهيم زنان مؤثر را شناسايي کنيم بلکه خود وزير بايد وظيفه شناسايي را برعهده داشته باشد. وزرا نيز بايد در برنامه عملياتي خود به طور مشخص بند و بخشي را به زنان اختصاص دهند و بگويند چه برنامهاي براي ارتقاي مشارکت زنان در سطوح وزارتخانه دارند. خوشبختانه در دوره آقاي خاتمي اين اتفاق افتاده بود. آن موقع بررسي وضعيت کارکنان زن در دستگاههاي دولتي در قالب پژوهش انجام شد. آنجا سهميه مشخص شد تا وزارتخانهها درصد مشخصي حضور زنان در لايههاي مديريتي را افزايش دهد. نتيجه اينکه در پايان دوره اصلاحات ٦٣ درصد رشد مديريت زنان را داشتيم. وزارت کشور از جمله وزارتخانهاي بود که بسيار همراهي کرد. آقاي تاجزاده دنبال اين قضيه بود و در اغلب استانها مديران کل امور اجتماعي خانم بودند. در دوره اصلاحات چهار زن معاون وزير داشتيم.
ديدارتان با آقاي جهانگيري چطور بود؟ اميدي به افزايش حضور زنان در کابينه هست؟
قطعا ما در کابينه آتي آقاي روحاني وزير زن خواهيم داشت و برآوردن اين خواسته تقريبا قطعي شده است. سخنان آقاي جهانگيري هم بسيار مؤثر بود و همدلانه با زنان اصلاحطلب به گفتوگو نشستند. طبق معمول مانند همه از ما فهرست خواستند. فهرست ما نيز نهايي شده و در هر وزارتخانه چندنفري شناسايي شدهاند تا در مراتب مديريتي ارتقاي بيشتري داشته باشند. اما با وجود اين تأکيدم اين است که ما نيازمند تغيير رويکرد در مسائل زنان هستيم. اگر مردان مدير و وزير و معاون ما به موضوع مشارکت زنان متوجه باشند، نيازي نيست که ما هربار دنبال تهيه فهرست زنان موفق باشيم. همين که چشمشان را باز کنند و به سازمان و وزارتخانه مربوطه نيک بنگرند، زنان بسياري هستند که شايسته ارتقا بوده و بايد به مدارج بالاتري برسند.