حرف افتادن کودک، مرحله به مرحله آن
مقالات
بزرگنمايي:
fiogf49gjkf0d
شايد گمان کنيم که ياد گرفتن کلمه «مامان» کاري ساده است؛ ولي در حقيقت فرايند پيچيدهاي براي اين يادگيري وجود دارد. اکنون اين فرايند را گام به گام از نظر ميگذرانيم: وقتي که کودک پا به دنيا ميگذارد، مغز وي همچون برگي سفيد و ننوشته است؛ هيچ چيزي در آن وجود ندارد.
قسمتهاي مختلف مغز که حواس گوناگون را درک ميکنند، هنوز چيزي دريافت نکردهاند. البته جنين در دوران بارداري قادر به شنيدن هست و پيش زمينه هاي داده هاي شنيداري از آنجا شکل مي گيرد.
درست است که چشمان کودک باز است، ولي رشته اعصابي که چشم او را به مغز ارتباط ميدهد، هنوز تکامل نيافته است؛ از اينرو مغز وي نميتواند چيزي را در خود ثبت کند.
پس از يکي دو ماه که اين اعصاب رشد يافت، کودک قادر به ديدن مادرش ميشود. بر اثر ديدن مکرر چيزي، مرکز حافظه براي مرئيات، در مغز کودک رشد مييابد. برخوردهاي مکرر وي با مادرش، پي در پي ادراکهايي برايش پديد ميآورد؛ ادراکهايي که همه در همان مرکز ثبت ميشوند. تازه در اين مرحله است که کودک مادر خود را ميشناسد. هنگامي که مادر متوجه اين مرحله از رشد کودک خويش ميشود، شروع به معرفي خود ميکند؛ يعني گاه و بيگاه به خود اشاره ميکند و ميگويد: «مادر» يا «مامان».
در آغاز، کودک قادر به شنيدن نيست؛ ولي همچنان که اعصابش به تدريج رشد مييابد، به شنيدن هم توانا ميشود. آنگاه بر اثر تکرار، مرکز حافظه براي شنيدني ها ، در مغزش پيدا ميشود و کمکم معناي کلمه «مادر» را درک ميکند و مفهوم آن را خوب به ذهن ميسپارد.
بر اثر کوششهاي مکرر، هربار که مادر خود را ميبيند، عضلههاي صورتش را به حرکت درميآورد و سرانجام اين توانايي را در خود ايجاد ميکند که بگويد: «مادر».
در اين مرحله، مادر بايد به فرزند خود حرف زدن بياموزد؛ مثلا بر اثر تکرار کلمه «مادر» يک واقعه مهم براي کودک روي ميدهد؛ يعني ميان تصوير مادر که در مرکز بينايي مغز وي نقش ميبندد، با ادراک صدايي که از گفتن آن کلمه برخاسته و به مرکز شنوايي مغز وي راه يافته است، رابطهاي برقرار ميشود. چنين رويدادي را تداعي ميگويند. يعني اکنون کودک نه تنها چهره مادر را باز ميشناسد، بلکه وقتي او را ميبيند به ياد کلمه «مادر» هم ميافتد.
از اين پس کودک شروع به تقليد از مادر خود ميکند. کلمه «مادر» را بيآنکه بر زبان بياورد، فعلا در ذهن خود جايگزين ميسازد، و ميکوشد تا رفتهرفته آن را ادا نيز بکند. بر اثر کوششهاي مکرر، هربار که مادر خود را ميبيند، عضلههاي صورتش را به حرکت درميآورد و سرانجام اين توانايي را در خود ايجاد ميکند که بگويد: «مادر». اما مادر در چنين حالي چون ميبيند که کودکش قادر به تکلم شده است، از شادي در پوست خود نميگنجد. و همين شادي مادر مي تواند مشوق تلاش هاي ادامه دار کودک شود.
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/1630/