گفتوگو با بهروز شعیبی، كارگردان فیلم داركوب
فرهنگی هنری
بزرگنمايي:
بانو نیوز -
بهروز شعیبی، كارگردان متفاوتی است. حال چه فیلمهایی كه ساخته با سلیقه مخاطب همسو باشد یا همسو نباشد. اما نمیتوان از خوشساخت بودن فیلمهای او چشمپوشی كرد. روایت سرراست و قصهگوی شعیبی از عوامل جذب مخاطب است. حال او با فیلم «داركوب» در جشنواره حضور دارد. فیلمی كه فیلمنامهاش را حسین ترابنژاد و آزیتا ایرایی بر اساس طرحی از خود بهروز شعیبی به نگارش درآوردهاند.
پرونده كاری شما را كه نگاه میكردم با فیلمها و ژانرهای متفاوتی مواجه شدم. به عبارت دیگر با پرونده كاری متنوع و متفاوت مواجه شدم. این تنوع به حدی است كه نمیتوانم حدس بزنم فیلم بعدیتان چه خواهد بود. شما این پرونده را چطور ارزیابی میكنید؟
از نظر خودم بخشی از پرونده كاری من مربوط به دورانی است كه تعلقخاطری به سینما داشتم. یعنی زمانی كه دوست داشتم، فیلمها و گونههای مختلف سینما را تجربه كنم؛ همانند ورز دادن و ورزش كردن. به عبارت دیگر من در هر دورهای خودم را مجبور میكنم كه وارد گونههای متفاوت سینما شوم كه تابهحال شبیه آن را كار نكردهام. من این اجبار و الزام را در فیلم «دهلیز» برای خودم قراردادم؛ تا قبل از فیلم «دهلیز» تعدادی تلهفیلم برای سیمافیلم ساخته بودم.
بعد از فیلم «دهلیز» بود كه تصمیم گرفتم فیلم بعدی در مایه اجتماعی باشد یا فیلمی باشد مربوط به زمان حال. به عبارت دیگر جلوی خودم را گرفتم كه صرفا فیلمهایی در یكگونه بسازم یا بخواهم با این فیلمها جای پای خودم را به عنوان كسی كه فیلم میسازد و تجربه میكند، محكم كنم. بیشتر به این بخش تجربی نگاه میكنم.
بنابراین ریسك كردید؟
قاعدتا تجربیات از این دست در فضای سینمای حرفهای و سینمایی صنعتی ممكن است در برخی از مواقع جواب ندهد اما اگر در رزومه و فیلمشناسی فیلمسازهای معروف جستوجو كنید، میبینید كه كارنامه فیلمسازانی كه در گونههای مختلف فیلم داشتهاند و به عنوان فیلمسازهایی كه جای پایشان در تاریخ سینما محكم بوده است، خیلی هم متنوع نبوده بلكه انگشتشمار هم بوده اما حداقل من این تصمیم را در این سن و این دوره از زندگی گرفتم كه گونههای مختلفی را تجربه كنم كه سررشتهاش در دغدغههایی است كه نسبت به پیرامونم دارم.
این دغدغهها چطور شكل اجرایی میگیرد؟ به عبارت دیگر پیشنهاددهنده كیست؟
به عنوان كسی كه فیلم میسازد ممكن است پیشنهاددهندههای این طرحها خودم باشم یا ممكن است بر اساس طرحی از دیگری باشد كه مطابق با دغدغه خودم آن را به جلو ببرم.
در مقطعی شما به عنوان دستیار كارگردان فعالیت كردید. در این روند با كارگردانان مختلف و جریانهای فكری متفاوتی كار كردید كه خیلی متنوع است. میتوان گفت كه در این روند آدم به یك گروه و ژانری تعلقخاطر پیدا میكند. خودتان را متعلق به كدام جریانات میبینید؟
ببینید! نمیتوانم آنالیز دقیقی از خودم بدهم یا اینكه بگویم من اصولا بر چه پایهای این روند را طی كردم. از آنجایی كه خیلی به اتفاقاتی كه برای من میافتد و پیش رویم قرار میگیرد اهمیت میدهم، سعی نمیكنم اتفاقات را به طرفی كه خودم تمایل دارم حركت بدهم و بچرخانم. سعی میكنم در مسیر و جریان اتفاقات كارم را ادامه بدهم. ولی در مورد اینكه چه جریاناتی بر من تاثیر گذاشته، میتوانم بگویم چند سالی است از این نگاه جریانی پرهیز كردهام.
یعنی به عنوان آدمی كه در سینما كار میكنم یك تعلقخاطری دارم، یك كارهایی را باید تجربه كنم و جلو بروم. ممكن است در مقطعی این كارها مورد تایید باشد یا در مقطع دیگر مورد تایید نباشد یا ممكن است خیلی جریان روی موجی نباشد.
تایید را به چه چیزی تعبیر میكنید؟
منظورم از مورد تایید بودن كارها، فقط بخش خاصی نیست. منظورم از تایید، امری كلی است. كل این ماجرا برای من زمانی جذاب میشود كه بتوانم نسبت به فضایی كه به آن انرژی و دغدغه دارم، تجربه كنم. واقعیت این است بیشتر از آنكه بخواهم به جریان كلان فكر كنم و اینكه وارد چه جریانی میشوم یا با چه ژانر سینمایی طرف هستم، بیشتر دارم به شكل تجربی و اتفاقاتی كه پیش روی من است نگاه میكنم. به همین دلیل نمیتوانم قضاوت خوبی انجام دهم و خیلی هم سعی كردم قضاوتی به وجود نیاورم تا اگر هم قضاوتی به وجود آمد، خیلی اذیت نشوم. به عبارت دیگر سعی كنم فقط كارم را انجام بدهم.
شما تجربه سینمای كودك هم داشتید و این حوزه را هم تجربه كردید اما آن را ادامه ندادید.
سینمای كودك را همچنان دوست دارم. همچنان به نظرم مهمترین گونه سینما، سینمای كودك است چرا كه خیلی قوت و قدرت كارش قویتر از بخشهای دیگر است. اگر ما در سینمای اجتماعی یك تلنگری به زمان حال و پیرامونمان میزنیم یا در سینمای سیاسی داریم برای یك قشر خاص، یكبخشی را تحلیل یا به نمایش میگذاریم؛ سینمای كودك دقیقا كار با زمان حال و آینده یك جامعه است.
و این بسیار هم مهم است.
بله! مهم است و شما میتوانید به عنوان فیلمساز یكبخشی از زندگی یك كودك و حتی آینده او را تغییر دهید.
به فیلم «داركوب» برسیم كه در این دوره از جشنواره به نمایش در میآید. این فیلم در كدام بخش از دغدغه ذهنی شما قرار میگیرد؟ به عبارت دیگر این سوژه چه بخشی از ذهن شما را درگیر كرد تا به سمتش بروید؟
درباره فیلم «داركوب» نمیتوانم بگویم كه این فیلمم از همه متفاوتتر است اما واقعیت این است كه فیلم «داركوب» یك فیلم اجتماعی و جدی است. فكر میكنم موضوعی كه در این فیلم پرداخته میشود، موضوعی مغفول در فضای اجتماعی ما است. یعنی جزو مسائل اجتماعی است كه به آن نگاه نمیشود. زمانی ما به یك موضوع میپردازیم كه در جامعه مد شده یا فقط به مسائل مشترك انسانها، مسائل عاطفی مشتركشان میپردازیم كه قاعدتا تعداد زیادی از مخاطب را درگیر میكند اما بخش دیگری وجود دارد و آن بخش هم همان بخش لایه زیرین اجتماع است.
یعنی معضل و مسالهای وجود دارد كه ممكن است عوام یا همه جامعه با آن درگیر نباشند ولی همه جامعه در مرز درگیری با آن هستند. یعنی ممكن است فردا هر خانوادهای با این موضوع یا معضل روبهرو شود. در «دهلیز» هم همینطور بوده است. من وقتی به مساله قصاص، كنترل خشم، اتفاقات و درگیریها میپرداختم، موضوع این نبود كه همه جامعه با آن درگیر هستند یا اینكه كسانی كه با آن درگیر هستند محدودند اما به خودم میگفتم اگر واقعا در مورد این موارد اطلاعرسانی نشود، ممكن است روزی برای هر بخش و هر فرد این اتفاق بیفتد. در «داركوب» هم موضوع تقریبا همین است.
بنابراین تحقیق میدانی و كیفی زیادی انجام دادید؟
كار ما یك بخش طولانی تحقیقات داشت. از سویی فیلمنامه خیلی سختی بود. با اینكه فیلمنامه خیلی بهظاهر روند داستان گونه دارد اما در روایات سعی كردیم هم كار فضاسازی و انتقال پیام اجتماعی اتفاق بیفتد و هم بتوانیم روایت نمایشی را بهخوبی بیان كنیم. به نظرم «داركوب» خیلی فیلم سختی برای ما بود و امیدوارم این سختی در زمان نمایش نتیجه خوبی داشته باشد.
سختیای كه در كارهای شما هست به انتخاب بازیگران برمیگردد؛ به عبارت دیگر بازیگرانی را انتخاب میكنید كه از تصور مخاطب دور است. یعنی مخاطب تصویری از بازیگر دارد اما شما تصویر دیگری برای مخاطب میسازید. گویی شما وارد چالش میشوید و بازیگرانی را انتخاب میكنید تا تصویر ذهنی مخاطب را برهم بزنید.
این امر به این دلیل است كه با مقوله بازیگری خیلی درگیر هستم. از قبل هم بازیگری برای من خیلی مهم بود. از سوی دیگر من در جایگاه كارگردان هیچوقت طرف نابازیگر نمیروم. به نظرم بازیگری از مهمترین بخشهای حرفه سینماست و برای حل این موضوع یك لایه دیگری پیدا میكنم.
یعنی شكستن كلیشهها؟
به عبارت دیگر روندی است كه بتوانم از توانایی بازیگرها در نقشهای متفاوت استفاده كنم. فراموش نكنید كه خودم دغدغه بازیگری داشتم و دارم. شاید تجربه بازیگری و این دغدغه باعث میشود كه بازیگرها را با شكل كلیشهای معمولشان نبینم. سعی میكنم در این مسیر به متفاوتسازی فكر كنم.
شما را در بازیگری در نقشهای آدمهای خیلی خوب و اغلب مذهبی دیدهایم اما در جایگاه كارگردان بازیگرهایی انتخاب میكنید كه در تصور مخاطب دارای تفاوتی از زمین تا آسمان است. شما وقتی فیلمنامه مینویسید به بازیگر خاصی فكر میكنید؟
این بخش، بخش گستردهای است. یعنی اینكه در جایگاه كارگردان میتوان به بازیگری فكر كرد ولی لزوما آن بازیگر حتما برای آن نقش مناسب نیست. متاسفانه در سینمای ما در مورد تعداد بازیگرهایی كه در آن كار میكنند، چه به لحاظ توانمندی خود بازیگران و چه به لحاظ فیلمنامهها یا به لحاظ توقع تهیهكننده و كارگردان؛ خیلی فضای گستردهای نداریم. امیدوارم كه این فضا به وجود بیاید و ما بتوانیم گستردگی بیشتری در این عرصه پیدا كنیم.
از سوی دیگر در فیلمنامه، ما به بازیگرهای خاص فكر میكنیم اما اینكه لزوما آن بازیگرها بتوانند بیایند، خیلی مشخص نیست و نمیتوان روی آن حساب كرد. برای همین حتی اگر در فیلمنامه به بازیگری فكر شده باشد یا نشده باشد، بههرحال موقع انتخاب بازیگر و بستن گروه، این مساله خیلی از پیش تعیین شده نیست. به همین دلیل سعی كردم مثلا به انتخابهای كلیشهای تن ندهم. سعی كردم بازیگرهای متفاوتتری پیدا كنم.
« هیچ چیز سختتر از اون نیست كه ببینی عزیزت تصمیم گرفته تنها باشه. تو از دیدنش، از شنیدن صداش لذت میبری اما اون درها رو بسته و تنهایی رو جای تو انتخاب كرده… هیچ چیز سختتر از اون نیست كه ببینی تنها شدی. عزیزانت رو میبینی و دوستشون داری ولی همه تو رو انكار میكنن. درها رو به روت بستن و تو تنها شدی. تنهایی باتلاقه. »
این متن خلاصهای از داستان داركوب است كه توسط حسین ترابنژاد و آزیتا ایرایی نوشته شده است.
مهناز افشار، سارا بهرامی، جمشید هاشمپور، هادی حجازیفر، توفان مهردادیان، نگار عابدی، شادی كرمرودی، ثریا حلی، آتیه جاوید، علیرضا كیمنش، ندا عقیقی و امین حیایی بازیگران این فیلم هستند كه هر كدام نقشهای متفاوتی را در «داركوب» ایفا كردهاند.
سایر عوامل عبارتند از: مدیر فیلمبرداری: علیرضا برازنده، صدابردار: كامران كیانارثی، طراح صحنه و لباس: آیدین ظریف، طراح گریم: فاطمه كمالی و زهرا كمالی، تدوین: فرامرزهوتهم، طراحی و تركیب صدا: علیرضا علویان، بازیگردان: علی صلاحی، عكاس: مریم تختكشیان، تهیهكننده: سیدمحمود رضوی. محصول: موسسه سینمایی سیمای مهر
روزنامه اعتماد
-
يکشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۶ - ۱:۵۲:۴۵ PM
-
۷۲۲ بازديد
-
بیتوته - اخبار فرهنگی
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/32880/