بزرگنمايي:
جامعهشناسان معتقدند ساختار رسمي جامعه
بايد «شادي» را به عنوان يک حق براي مردم بشناسد، آن را درک کند و در جهت
شاد بودن مردم بکوشد. روانشناسان باور دارند اگر مي خواهيد شاد باشيد بايد
اعتقاد داشته باشيد که ميتوانيد و توانايي رسيدن به آن را داريد.
ر کوي برزن اين عصر ماشيني که قدم مي
زنيد عصبانيت و غم و افسردگي است که از در و ديوار شهرها فوران ميکند.
کمتر کسي ميگذرد که به رويت لبخند بزند. نگاه بي رمق بي تفاوت انسان ها،
اين روزها براي جامعه ما امري عادي است. تفاوت ندارد از کدام قشر و گروه
باشند؛ به هر حال يا شاد نيستند يا شاديهايشان کوتاه و زودگذر است.
جامعهشناسان معتقدند ساختار رسمي جامعه
بايد «شادي» را به عنوان يک حق براي مردم بشناسد، آن را درک کند و در جهت
شاد بودن مردم بکوشد. روانشناسان باور دارند اگر مي خواهيد شاد باشيد بايد
اعتقاد داشته باشيد که مي توانيد و توانايي رسيدن به آن را داريد، اما چرا
اين قدر مردمان ما که روزگاري شادبودن جز ارکان زندگي آنها بود امروز غمگين
و افسردهاند؟ چرا ديگر کمتر فردي را ميبينيم که ابراز شادي کند؟ چرا
خنداندن ايرانيان از همه جوامع اين روزها مشکلتر است؟ و چرا برخي جوانان
شادي خود را در مصرف مواد روان گردان مي بينند و تلنبار شدن همه هيجانات در
طول يک سال به شديدترين شکل ممکن در چهارشنبه سوزيها سرريز ميشود و
معمولا فاجعه ميآفريند.
همواره کارشناسان بر نقش شادي در سلامت
روان جامعه تأکيد کردهاند، در حالي که اجتماع امروز ما چنان از شادماني
فاصله گرفته، که اين حلقه مفقوده در خاطرات مردم بيشتر يافت ميشود تا
حقيقت زندگي آنها. حال چگونه مي توان دوباره شاد زيستن را به تجربه نشست و
نسخه تجويزي براي شاد کردن جامعه چيست؟
هاشم ورزي، روانشناس،شادي را يک حس ذهني و
دروني مي داند که جلوه اي از رضايتمندي را در فرد ايجاد مي کند و معتقد
است: افرادي که شادمان هستند از بهداشت رواني برخوردارند و افرادي که
شادمان نيستند مشکلي در بهداشت رواني خود دارند.
اين روانشناس مي گويد: براي شاد بودن نياز
به صرف هزينه هاي زيادي نيست کافي است يک خاطره خوب را در ذهن تداعي کنيم
تا احساس بهتري داشته باشيم. شادي و شادماني تحت عوامل متعددي قرار مي گيرد
و صرف يک عامل به تنهايي نيست که در شادي موثر باشد؛ عوامل زيست شناسي،
جامعه شناسي، روانشناسي همه با هم منجر مي شوند که فرد احساس شادي داشته
باشد. يکي از دلايلي که مردم جامعه ما را تا اين حد افسرده و غمگين کرده
است مسائل و دغدغه هاي موجود در زندگي آنهاست.
اين روانشناس براين باور است انسان هاي
اين جامعه به دليل اين که توانايي حل مسائل و مشکلات را ندارند کم کم شادي
را فراموش و افسرده مي شوند. افسردگي و اضطراب سبب مي شود تا در زمان حال
زندگي نکنيم و آن را از دست بدهيم. بخشي از افسردگي به خاطر گذشته براي از
دست دادن فرصتها است.
اين روانشناس دراين مورد که چگونه مي توان
جامعه اي شاد داشت معتقد است: جامعه شاد جامعهاي است که عوامل شادي
آفرين از قبيل شغل، امکانات تحصيلي، امکانات بهداشتي، روابط سالم، برنامه
هاي سالم و تفريحي و روابط درست جوانان با يکديگر شادي براي افراد يک جامعه
را به ارمغان مي آورد.
وي مي گويد: به موقع از خواب بيدار شدن،
مثبت انديشي، ورزش روزانه، صرف صبحانه، لبخند برلب داشتن، گپ و گفت صميمانه
با خانواده و دوستان، استفاده از موسيقي هاي آرامش بخش، صله رحم و
برنامه ريزي و نظم در زندگي مي تواند منجر به ايجاد شادي و نشاط در افراد
شود.
اين روانشناس باليني خاطرنشان ميکند:
دشمنان دروني يعني کينه، خشم، غرور، جاه طلبي و چشم و هم چشمي از جمله
موانع ايجاد شادي و نشاط در انسانها است. اگر مي خواهيد شخص شادتري باشيد،
شادمانه تر عمل کنيد. هرگز اجازه ندهيد افکار منفي، چون موريانههايي،
ريشه هاي مسرّت و شادکامي زندگي تان را از بين ببرند و بر شما مسلط شوند.
اين روانشناس باليني تصريح ميکند: به
تجربه ثابت شده شادي و نشاط، ماده اوليه تغيير جامعه و تحول و تکامل دروني
انسان هاست. در جامعه غم زده، انرژي افراد صرف برطرف کردن اندوه و ناراحتي
شده است.
هاشم ورزي تصريح مي کند: شاد بودن جامعه
يکي از عوامل موثر در توسعه اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي است و باعث
کاهش نابسامانيهاي خانوادگي، طلاق، افزايش ميزان ميل و رغبت تحصيلي و دل
به کار دادن و افزايش توليد ميشود.
اما جامعهشناسان معتقدند بسياري از مسائل
ميتواند نبود شادي و زمينههاي غمگيني را در مردم به وجود آورد. ميتوان
يکي از عوامل را افزايش روزافزون بيکاري و نبود فضا براي شادي دانست.
طاهرپور، جامعه شناس و مدرس دانشگاه جامع
علمي کاربردي مازندران اظهار ميکند: وقتي که فرد بيکار است، انگيزهاي
براي ادامه زندگي ندارد. از مهم ترين دلايل نبود شادي، نبود فضاي مناسب
براي تخليه هيجانات است. جامعه متعادل جامعهاي است که در آن سطح تحريکات و
هيجانات اجتماعي با سطح تقطيعکنندهها برابري کند، جامعه ايران جامعهاي
جوان با سطح بالايي از تحريکات و هيجانات است، اما ميزان تقطيعکنندهها و
تخليهکنندهها ناچيز است.
اگر مي خواهيد شخص شادتري باشيد، شادمانه تر عمل کنيد
طاهرپور يادآور مي شود: هنگامي که
جامعهاي با سطح بالاي تحريکات اجتماعي رو به رو است، اما عوامل کاهشدهنده
هيجانات در آن کم است. اين تحريکات خود را به دو شکل تقطيعکنندههاي
مصنوعي نظير اعتياد به موادمخدر و مشروبات الکلي همچنين شورش و درگيري نشان
ميدهد، آسيبهايي که قشر بزرگي از جامعه را درگير خود کرده است.
وي مي گويد: ابراز مسرت و شادي به صورت
رفتارهاي جمعي شادمانه و البته در قالبهاي متعارف و معقول، روح سرزندگي و
انرژي عاطفي را به رگ و ريشههاي جامعه تزريق ميکند و از اين طريق احساس
تعلق خاطر، تعهد و پايبندي به جمع را در افراد ايجاد مينمايد.
اين جامعه شناس خاطرنشان ميکند: در جامعه
ما با وجود اين همه شور و اشتياق بالقوه براي ابراز شادي و سرور و
بهانهتراشي براي دورهميهاي دوستانه، جريان روزمره زندگي افراد با نوعي
رخوت و بيحوصلگي و در فضايي حزنآلود پيش ميرود، افراد چنان سرگرم
گرفتاريها و مشغلههاي هر روزه هستند که گاهي از لبخندي ساده به يکديگر
نيز دريغ ميکنند.
طاهرپور مي گويد: حال اگر جامعه ما به اين
امر واقف باشد که بروز مظاهر شادي به صورت رفتارهاي اجتماعي، چه عامل
نامحسوس و کمهزينهاي در ايجاد طراوت و سرزندگي در بين افراد است و به
تقويت حس وفاق، همبستگي و همدلي در ميان اقوام و گروههاي متفاوت اجتماعي
کمک ميکند باز هم با مقررات انعطافناپذير مسير شادي و نشاط مردم را سد
خواهد کرد؟
وي تصريح مي کند: رنگ، مهم ترين فاکتوري
است که حس شادي را در انسان جاري مي کند بنابراين تا مي توانم در شهر و کوي
و برزن و خانه هايمان با رنگ بازي کنيد. وقتي که ديگر از کلمات براي
ارتباط برقرار کردن استفاده نمي کنيم، رنگ ها به ميان مي آيند، چرا که پر
از معنا و مفهوم هستند. رنگ ها مي توانند حواس ما را تحريک کنند افکار ما
را متمرکز کنند و احساسات مان را بيان کنند و در هر موقعيتي، واکنشي متفاوت
را ايجاد کنند.
اين جامعه شناس يادآور مي شود: موسيقيهاي
آرامش بخش نيز ميتواند منجر به شادي آفريني در جامعه شود. پخش يک کمدي يا
برنامهاي متشکل از لحظات شاديآفرين هر يک ميتواند به نوعي زمينه شادي
هر فرد را به وجود آورد. حتي انتشار مجلات طنز و چاپ کاريکاتورهايي که با
جنبههاي شاد و بسيار هنرمندانه کشيده شدهاند نيز ميتواند بر شاد کردن
مخاطب و سپس خانواده و جامعه مؤثر باشد.
وي مي گويد: يکي از مهمترين امور در
راستاي شاديورزي، ترويج آزادي، احترام به باورهاي شخصي و خرده فرهنگهاي
موجود و درک نيازهاي زمانه است. شادي براي زيبا و قابلتحمل کردن زندگي
رابطه مستقيمي با ابراز وجود و احساس امنيت دارد.
اين جامعه شناس يادآور مي شود: ميتوان شاد بود و جامعه مبتذلي نداشت و ميتوان غمگين بود اما سرتاپا آلوده به ابتذال بود.
وي بيان مي کند: برخي مسئولان، خصوصاً در
نهادهاي مجلس، نيروي انتظامي و صدا و سيما، بايد توجه داشته باشند بهره
نبردن از سنت شادي، برهمزدن اجتماعات شادي و فراهم نساختن مکان و وسايل
مجاز جهت ابراز آن، وجود نداشتن مقررات و قوانين مدافع شادي و خلأ
ايدئولوژي رسمي شادي، سبب انحرافي قلمدادشدن سبک زندگي شاد شده است.
طاهرپور تصريح مي کند: مدارا و بردباري
اجتماعي در رفتار ما جايگاهي ندارد در حالي که قرآن کريم بارها، افراد را
به صبر و بردباري توصيه کرده است.
شادي به جد تزريقي نيست بلکه بايد شادي را
در لايه لايه زندگي باور کرد و اين ميسر نيست مگر اينکه مثبت نگر باشيم و
شادي معقولانه را در جامعه تروج دهيم. بايد تمامي رنگ و لعاب هاي جامعه ما
رنگ شادي به خود به گيرد و لبخند زندگي بر لبان تک تک افراد جامعه کاشته
شود.