آریا بانو

آخرين مطالب

کوهنورد رکورددار جهان: چرا ما را نمي‌بينند؟! گفتگو

  بزرگنمايي:

fiogf49gjkf0d
در ورزش ايران افراد زيادي حضور دارند که در رشته‌هاي مختلف توانسته‌اند رکوردي را به نام خود ثبت کنند. برخي از اين رکوردها داخلي بوده و برخي ديگر جهاني است که البته رکوردهاي جهاني بسيار کمتر است. وقتي حرف از رکورد مي‌شود بي‌اختيار ياد رشته‌هايي مانند شنا، وزنه‌برداري و فوتبال و واليبال مي‌اُفتيم اما رکورد در کوهنوردي شايد کمتر مطرح شده باشد. اهالي ورزش و به ويژه کوهنوردي وقتي حرف رکورد کوهنوردي مي‌شود نام «عظيم قيچي‌ساز» و صعود به 12 قله بالاي هشت هزار متري جهان را به ياد مي‌آورند اما رکورد ديگري که متعلق به کوهنوردي ايران است و کمتر از آن نام برده مي‌شود رکورد بانوي کوهنوردي ايران در صعود به دو قله "اورست" و "لوتسه" است.

 پروانه کاظمي که هشت سال است کوهنوردي را به صورت جدي دنبال مي‌کند اولين زن کوهنورد جهان است که در مدت يک هفته توانسته به اين دوقله مرتفع جهان صعود کند. اين رکوردي جهاني است که مورد تاييد قرار گرفته است. اين رکورد در نوع خود براي کوهنوردي ايران جاي افتخار دارد اما نکته‌اي که باعث مي‌شود اين رکورد با ارزش‌تر جلوه کند اين است که کاظمي به عنوان اولين زن مستقل به اين دو قله صعود کرده است.

 پيش از او هم دو بانوي ايراني در سال 85 به همراه يک تيم مشترک با مردان توانسته بودند به قله اورست صعود کنند اما آن صعود مستقل نبود.

 پروانه کاظمي به سوالات خبرنگاران و اهالي کوهنوردي پاسخگو بود که متن کامل اين پرسش و پاسخ را در زير مي‌خوانيد.

  *هنوز هم عاشق بدمينتون هستم!

 شغل اصلي من تدريس بود و 20 سال به اين کار مشغول بودم. در آن سالها رشته‌هاي تنيس روي ميز و واليبال را انجام مي‌دادم و بعد از آن هم در ليگ دسته يک در رشته بدمينتون فعاليت مي‌کردم که به خاطر اين ورزش، تدريس در آموزش و پرورش را از دست دادم. براي اين ورزش نياز بود که تمرين دائمي داشته باشم و چون تدريس مي‌کردم نمي‌شد به هر دوي آنها برسم.

 آن زمان بدمينتون زير نظر انجمن بانوان کار مي‌کرد که حاشيه‌هاي زيادي داشت. اين حاشيه‌ها هم دليلي بود که اين رشته را رها کنم تا آرامش داشته باشم. خيلي از قهرمانان خانم‌هاي ما به خاطر همان برخورد‌ها باعث شد از ايران بروند. هنوز هم عاشق بدمينتون هستم.

به خاطر اين مشکلات بود که نمي‌توانستم مشغول به کار باشم و به يکباره سه ماه مرخصي بگيرم و به کوهنوردي و يا ورزش به صورت حرفه‌اي بپردازم. از سال 84 به صورت آماتور يا به اصطلاح خودم کوه‌گردي را شروع کردم. سال 91 و در زمان سفر به اورست بود که ديدم اصلاً نمي‌شود کار و ورزش حرفه‌اي را همزمان با هم انجام داد.

  

  

 *اولين صعود برون‌مرزي

 تابستان سال 2010 (1389) آن سال بعد از دو ، سه سال فعاليت جدي در کوهنوردي و عضويت در باشگاه "اسپليت" اولين صعود برون‌مرزي‌ام را انجام دادم که به مقصد چين و قله "موستاق آتا" به ارتفاع 7546 متر بود. آن اولين تجربه‌ي برون مرزي‌ام بود که به لحاظ آب و هوايي و به لحاظ تجربه ما، صعود سختي بود اما خوشبختانه با صعود به قله به پايان رسيد.

  *تلخ و شيرين‌هاي دومين صعود

 سال بعد از صعود به "موستاق آتا" تصميم گرفتم به يک قله هشت هزار متري بروم. انتخاب من قله 8163 متري "ماناسلو" هشتمين قله بلند دنيا بود. قبل از من دو ايراني ديگر، سرهنگ محمدجعفر اسدي قبل از انقلاب در سال 1355 و بعد از آن هم مهدي عميدي اين قله را صعود کرده بودند. خدا را شکر اين قله را هم صعود کردم و توانستم به عنوان اولين زن ايراني روي اين قله قرار بگيرم. اين صعود هم تلخ و هم شيرين بود. چون اولين صعود هشت هزار متري‌ام بود بايد خيلي خوشحال مي‌بودم، اما چون يکي از اعضاي گروه را از دست داده بوديم (عيسي ميرشکاري) شرايط خيلي سخت بود. تلخي‌هاي آن صعود فراموش شدني نيست. اولين تلخي اين صعود از دست دادن آقاي ميرشکاري و تلخي ديگر هم برخوردي بود که برخي افراد داشتند. بعد از اين اتفاقات و برخوردها در بهار سال 90 بود که تصميم گرفتم ديگر به صورت تيمي کار نکنم و انفرادي و مستقل عمل کنم.

 جريان "ماناسلو" آنقدر بازتاب بدي برايم داشت که اگر فرد ديگري جاي من بود و انگيزه‌ي کافي را نداشت حتماً کوهنوردي را کنار مي‌گذاشت چون به خودم و خانواده‌ام توهين شد. داستان‌سازي‌ها و بحث‌هاي مختلفي شد اما من انگيزه داشتم و بازهم به کارم ادامه دادم.

  *" آمادابلام"؛ سومين صعود برون‌مرزي

 پاييز سال 90 بود که تصميم گرفتم به قله‌ بسيار زيباي " آمادابلام" با ارتفاع 6856 متر بروم که براي کوهنوردي قله‌اي کاملاً فني است. در حالي براي صعود به اين قله رفتم که دور روز قبل از پرواز يک بريدگي وحشتناک با شيشه روي دستم ايجاد شده بود و کف دستم پنج پخيه داشت. نمي‌خواستم آن سفر را کنسل کنم و هر طوري بود به اين سفر رفتم. صعود به خوبي در حال انجام بود و حتي تا آخرين کمپ هم شرپايي(نيروهاي خدماتي محلي) در کنارم بود. نفهميد که دستم بخيه داشت. اين موضوع را به او نگفتم که فکر نکند من توان کافي را ندارم و اين باعث شود که شايد از کار خودش بزند و کوتاهي کند.

 روز آخر وقتي در حال تعويض بانداژ آن زخم بودم آن شرپا دستم را ديد. البته دستم خونريزي و درد داشت. با هر سختي که بود اين صعود را انجام دادم و صعود خوبي بود. آن شرکت نپالي براي ما 17 روز برنامه‌ي صعود گذاشته بود ولي ما در سه روز اين صعود را انجام داديم. همه از اين صعود بُهت‌زده شدند. صعود به "آمادابلام" يکي از بهترين خاطراتم است. اولين زن ايراني بودم که از اين قله صعود مي‌کردم. قبل از من دو مرد ايراني آن را صعود کرده بودند.

  *ثبت رکورد جهاني در چهارمين صعود

 شش ماه بعد در فصل بهار سال 1392 ( 2012 ) تصميم گرفتم به اورست بروم. البته در همين شرايط بود که به فکر صعود به قله کناري اورست افتادم. قله "لوتسه" با 8516 متر چهارمين قله مرتفع جهان است. بيس کمپ اين دو قله مرتفع جهان مشترک است. با خودم فکر کردم که وقتي در حال صعود اورست هستم اگر ديدم توان کافي را دارم براي قله "لوتسه" هم تلاش کنم. اگر اين اتفاق مي‌افتاد، هم از لحاظ مالي برايم به صرفه‌تر بود و هم از لحاظ زماني.

جمعه 29 ارديبهشت‌ماه 92 بود که توانستم به عنوان اولين زن ايراني که به صورت مستقل اقدام کرده بام دنيا (اورست) را صعود کنم. يک هفته بعد از اين صعود يعني جمعه پنج خرداد‌ماه قله "لوسته" را هم صعود کردم و بدين ترتيب اولين زن کوهنورد جهان لقب گرفتم که توانسته اين دو را در يک هفته و در يک تلاش براي صعود انجام دهد. من اولين زن کوهنوردي هستم که در يک فصل و در فاصله يک هفته اين دو قله را با هم صعود کرده است.

 ن رفته بودم که اين دو قله را به فاصله يک روز صعود کنم، اما بدشانسي آوردم که به جريان هواي بد خوردم و يک روز در کمپ چهار "لوتسه" منتظر ماندم. اگر آن اتفاق نمي‌افتاد مي‌توانستم يک روزه اين دو قله را صعود کنم که آن رکورد خيلي جالب‌تر مي‌شد البته الان هم يک رکورد است.

فکر مي‌کردند من يک بچه هستم و به اورست آمده‌ام!

 در همين صعود "اورست" و "لوتسه" من 20 روز در ارتفاع بالاي 6500 بودم و زماني که از ايران به من زنگ مي‌زدند مي‌گفتند که حتماً تو يا ادم مي‌شوي و يا مي‌ميري. فکر مي‌کردند که من يک بچه هستم و به اورست آمده‌ام تا خودنمايي کنم. گفتم که شرايطم را مي‌دانم و بهترين تصميم را خواهم گرفت. در آن صعود يک پزشک آلماني و يک کوهنورد کره‌اي هم مي‌خواستند همزمان "اورست" و "لوسته" را صعود کنند که کوهنورد آلماني در کمپ سه ادم شد و حتي اورست را هم نتوانست صعود کند و به پايين برگشت در حالي که دومين‌بار بود براي صعود اورست مي‌آمد. کوهنورد کره‌اي هم اورست را صعود کرد ولي يکي از هم تيمي‌هايش فوت کرد و مجبور شد برگردد و "لوتسه" را صعود نکرد. در آن سال تنها کسي که موفق شد هر دو قله را با هم صعود کند يک زن ايراني بود و اين براي کوهنوردان آنجا جالب بود.

  *بازتاب صعود به اورست

 بعد از ثبت اين رکورد بود که روزنامه‌ها و خبرگزاري‌هاي آنها همه اين موضوع را اعلام کردند اما اين بازتاب در ايران کاملا‌ً متفاوت بود و برخي از نپال استعلام مي‌کردند که آيا اصلاً من اين را صعود کرده‌ام و به قله رفته‌ام؟ ساعت 13:30 دقيقه بود که روي قله راديوي آنجا صعودم را تاييد و پخش کرد، اما برخي در ايران حتي اين صعود من را باور نکردند. براي من اصلاً اين چيزها مهم نيست. همين که آنجا پخش شد يک زن ايراني اين کار را کرده، برايم کافي بود.

  *صعود به اورست و خاطره زنده ياد مهدي عميدي

 قبل از صعود من به اورست تنها 28 مرد توانسته بودند به اورست صعود کنند. از ايران هم قبل از من زنده ياد مهدي عميدي اين کار را کرده بود که اولين و تنها ايراني بود که اورست را بدون اکسيژن صعود کرده است.

  *صعود قيچي‌ساز به اورست با اکسيژن بود!

 زنده ياد عميدي اولين و تنها ايراني بود که توانسته اورست را بدون اکسيژن صعود کرده است. فکر مي‌کنم آقاي قيچي‌ساز بعد از کمپ 4 تا قله جنوبي از اکسيژن استفاده کرده و بعد از آن اکسيژن خودش را به يکي از افراد تيم و همنوردانش داده و به علت استفاده از اکسيزن در قسمتي از مسير، صعود او با اکسيژن ثبت شده است.

  *"کانچن چونگا"؛ تجربه‌اي خوب اما تلخ!

 در پنجمين صعود برون مرزي خودم تمام تلاشم را کردم که در سال 92 (بهار 2013 ) به مرز نپال و هند رفته و براي صعود قله "کانچن چونگا" با 8586 متر تلاش کنم. قله‌ي بسيار سرسختي است. قبل از من تنها يک نفر از ايران روي صعود "کانچن جونگا" تلاش کرده بود که خوشبختانه موفق به صعود هم شده بود. آن يک نفر هم آقاي عظيم قيچي‌ساز بود. بيشتر وقتم به دنبال گرفتن نامه و پيدا‌کردن هزينه‌هاي مالي براي اين صعود صرف مي‌شد، در حالي که بايد تمرين مي‌کردم. به شرکت‌هاي زيادي رفتم. نهايتاً دو شرکت خارجي به من کمک کردند که يک شرکت آلماني و يک شرکت اسپانيا تنها در حد دادن يک سري لوازم کوهنوردي به من کمک کردند. برايشان جالب بود که من چنين کاري مي‌خواهم کنم. هنوز هم دارند به من کمک مي‌کنند. اين کمک خيلي جزيي است، اما براي من خيلي ارزشمند است.

هزينه‌ي صعود به "کانچن چونگا" 15 هزار دلار شد و اولين قله‌اي بود که صعود نکردم. من سه بار بالاي کمپ چهار(کمپ چهار به ارتفاع 7500 متر) تلاش کردم. متاسفانه به دليل مشکلات زيادي که از لحاظ مالي داريم، براي اين‌گونه صعودها، فکر کوهنوردان ايراني يا قله يا هيچ است و تمام تلاششان اين است و وقتي مي‌روند يا صعود مي‌کنند يا بر نمي‌گردند. آنها اگر بخواهند به برگشت فکر کنند شرايط سختي خواهند داشت به طوري که فکر اين‌که آن همه هزينه را چه‌طور جور کنند در نهايت به اين منجر مي‌شود که در شرايط بسيار بد آب و هوايي به صعود ادامه مي‌دهند و متاسفانه ديگر بر‌نمي‌گردند.

در آن لحظه بالاي کوه مي‌خواهي برگردي اما فکر اين هستي که اين همه هزينه ر ا دوباره از کجا جور کني که دوباره بيايد براي صعود. خيلي‌ها وقتي مي‌روند براي صعود فکر اين هستند که پشت‌شان چه حرفي مي‌زنند!

*روش ثابت کردن صعودها

 بعد از هر صعود از آن کوهنورد گزارش صعود مي‌گيرند، عکس‌ها و فيلم‌ها را نگاه مي‌کنند و بررسي مي‌کنند، زمان‌هاي صعود به قله که ثبت شده را مي‌بينند، از کوهنوردان و شرپاهاي ديگر حاضر در منطقه پرس و جو مي‌کنند، بعد از بررسي تمام اين مسائل است که آن صعود را تاييد مي‌کنند و گواهي اين صعود را روي سايت هم قرار مي‌دهند.

من اولين زن در دنيا بودم که دو قله را با هم صعود کرد. قبل از من خانم‌ها صادق و کشاورز قله اورست را در سال 85 به عنوان اولين بانوان مسلمان صعود کرده بودند که آن صعود در قالب يک تيم 20 نفره( 13 نفر مرد و هفت نفر خانم) انجام شد. از آن تيم در نهايت دو نفر خانم و هفت نفر مرد به قله رسيدند.

  *45 هزار دلار، هزينه صعود به اورست

 هزينه‌ صعودهاي ما بسيار وحشتناک و خانمان‌سوز است! براي صعود به "اورست" و "لوسته" 45 هزار دلار ( با دلار 3800 تومان) خرج کردم که اين مبلغ با تمام تخفيف‌هايي بود که توانستم بگيرم.

اين پول را کاملاً شخصي جمع آوري کرده بودم. براي اين صعود به بانک مرکزي نامه نوشتم و گفتم که يک چنين کاري مي‌کنم اگر انجام بدهم، يک رکورد است اگر مي‌شود کمک کنيد که دلار دولتي بگيرم که متاسفانه هيچ توجهي نکردند. به خيلي از ارگان‌ها و شرکت‌ها نامه نوشتم ولي دريغ از حتي ريال کمک. يکي دو شرکت در ابتدا موافقت کردند اما توضيحاتي از من خواستند که وقتي برايشان توضيح دادم رسماً به من مي‌خنديدند! تنها کسي که هميشه از من حمايت کرده همسرم (آرمان ضابط) است. همسرم کارمند است و کوهنوردي مي‌کند. اگر حمايت‌هاي همسرم نبود عملاً هيچ کاري نمي‌توانستم بکنم.

براي فراهم کردن هزينه‌هاي اين صعود هر چيزي که مي‌توانستم بفروشم فروختم. وام گرفتم. پس‌اندازهايمان را گذاشتم، حتي قرض گرفتم. براي جورکردن هزينه‌هاي اين صعود حتي اگر مي‌ديدم از وسائل کوهنوردي از يک وسيله دو تا دارم يکي را مي‌فروختم تا پولي گيرم بيايد.

  *فدراسيون کوهنوردي و کميته ملي المپيک هيچ کمکي نکردند!

 هيچ انتظاري ندارم که فدراسيون کوهنوردي در اينگونه صعودها به کوهنوردان کمک مالي کمک کند. فدراسيون هيچ منبع مالي ندارد. اما در بحث نامه‌نگاري و اسپانسر‌يابي فدراسيون خيلي مي‌تواند کمک کند. من براي تهيه کردن هزينه اين صعود يک هفته پشت در کميته ملي المپيک بودم و گفتم شايد به من کمک کنند ولي متاسفانه هيچ کمکي نکردند. نمي‌دانم دليل کمک نکردن آنها چه بود. يا هيچ کسي باور نمي‌کند يا اهميتي نمي‌دهند. حتي يک مورد در حال گرفتن اسپانسر دولتي بودم که به من گفتند تاييديه دولتي مي‌خواهند. وقتي به فدراسيون مراجعه کردم تا نامه بگيرم به من گفتند که نمي‌توانيم به يک زن تنها تاييديه بدهيم و تاييديه ندادند.

  *خارجي‌هاي خوشبخت!

 گرفتن کمک توسط گروه‌هاي کوهنوردي خارجي با کوهنوردان ايراني بسيار متفاوت است. به طور مثال وقتي براي صعود به "آمادابلام" رفته بودم يک تيم سنگاپوري در منطقه حاضر بود. آنها يک بنر بزرگ پر از آرم شرکت‌هايي مختلف را داشتند که از آنها حمايت کرده بودند. به آنها گفتم که شما چقدر خوشبخت هستيد که اين همه اسپانسر داريد. هنگام گفت و گو بوديم که به من گفتند تو به عنوان اولين زن ايراني قصد اين صعود را داري و هيچ حامي نداري؟! وقتي گفتم هيچ اسپانسري ندارم خنديدند و گفتند که ما باور نمي‌کنيم.

  *حاشيه و مسائل مالي، مشکلات اصلي کوهنوردان

 بيشتر کوهنوردان نگران حاشيه‌هايي هستند که برايشان ساخته مي‌شود. اين مهمترين مشکل است. بعد از آن مسائل مالي مشکل بزرگ است و آنهانگران مسائل مالي هستند. بطور مثال من در صعود به "کانچن چونگا" در ارتفاع 8200 متري با خودم فکر مي‌کردم و در حال آوردن استدلال منطقي بودم که با اين همه هزينه‌اي که کرده‌ام آيا بايد به صعود ادامه دهم يا با در نظر گرفتن اين دلايل برگردم.

فيلم‌ صحبت کردن با خودم در ارتفاع هشت هزار متري را روي اينترنت گذاشتم و بازتاب‌هاي گوناگوني داشت. سه بار براي صعود به "کانچن جونگا" تلاش کردم؛ دو بار اول به دليل حرکت بسيار کند تيم زمان کم آمد و نتوانستيم صعود کنيم، اما بار سوم به دليل اينکه عفونت گلو گرفتم برگشتم. به هرحال متاسفانه نتوانستم صعود کنم.

  *بازگشت در آخرين لحظه

 با در نظر گرفتن اين شرايط بود که از "کانچن چونگا" برگشتم. وقتي شرايط اين صعود را براي پزشکان خارجي که آنجا بودند گفتم، گفتند که تو در آخرين لحظه برگشتي و بهترين تصميم را گرفتي. از بايت گرفتن اين تصميم خيلي خوشحالم. معتقد نيستم وقتي رفتي به هر قيمتي بايد صعود کني. تجربياتي که از اين برنامه و صعود نکردنم کسب کردم از همه آن تجربيات قبلي بهتر بود و اصلاً ناراحت نيستم و به آن افتحار مي‌کنم. در ايران اين رسم است که هر کسي رفت به هر قيمتي به قله برسد که اين درست نيست.

  *برنامه آينده

 براي بهار سال 93 قصد دارم روي يک قله هشت هزار متري ديگر تلاش کنم. هنوز دقيقاً مشخص نکردم که به چه قله‌اي بروم.

  *سالي بد براي کوهنوردي

 سال 2013 سال خاصي براي کوهنوردي بود. شرايط آب و هوايي خيلي بدي در اين سال در کوه‌ها حاکم بود. خيلي از بزرگان کوهنوردي در اين سال از دنيا رفتند که اين خيلي دردناک بود. شايد آنهايي که خرافي هستند اين مسائل را به نحسي عدد 13 ربط بدهند اما من به اين مسائل اعتقادي ندارم و کاري هم ندارم. اميدوارم سال 2014 اين‌طور نباشد و سال خوبي براي کوهنوردي باشد.

يک مدال نمادين تنها يادگاري من از کوهنوردي

 صعودهاي من مستقل بوده و هيچ مدال يا حکمي را بايت اين صعودها از فدراسيون يا ديگر ارگان‌ها نگرفته‌ام. تنها مدالي که دارم يک مدال نمادين است که دولت نپال به صعود‌کنندگان اورست مي‌دهد. ديگر هيچ چيزي ندارم.

  *فدراسيون به امثال من نياز ندارد!

 کاظمي در پاسخ به اين سوال که به عنوان يکي از کوهنوردان سرشناس ايران و جهان آيا با فدراسيون کوهنوردي و صعودهاي ورزشي همکاري دارد گفت: گويا نيازي به همکاري باامثال من ندارند. دليلش را هم نمي‌دانم.

  *فدراسيون هيماليا‌نورودي را جا بيندازد

 ورزش در هيچ کجاي دنيا دولتي نيست. انتظار نداريم که به کوهنوردان کمک مالي کنند اما حداقل انتظار ما اين است که فدراسيون کوهنوردي مي‌تواند هيماليا‌نورودي را براي جامعه جا بيندازد تا اين‌که وقتي کوهنوردي سراغ اسپانسري مي‌رود، آن اسپانسر بداند که هيماليانوردي چيست و چه شرايطي دارد. سختي‌هاي آن را بداند و به من نخندد. کوهنوردي تماشاچي ندارد و در چشم نيست. مسولان بايد کاري کنند که اين ورزش شناخته شود.

  *در کوهنوردي بانوان، استعداد‌هاي زيادي داريم

 در صعود‌هاي برون‌مرزي تنها بانويي که به صورت مستقل کار مي‌کرد ليلا اسفندياري بود که متاسفانه جان خود را در "گاشر بروم" از دست داد. ما در کوهنوردي بانوان استعداد‌هاي زيادي داريم اما تمايلي به فعاليت بيشتر و به ويژه مستقل ندارند. بانوان ما روي قلل هشت هزار متري کار نمي‌کنند و روي قلل هفت هزارمتري کار مي‌کنند. اين‌که خانمي به صورت مستقل برود روي هشت هزار متري کار کند که اصلاً نداريم و اين باعث تأسف است. مشکلات زيادي است اما شايد خودشان را باور ندارند و اعتماد به نفس ندارند.

پروانه کاظمي که در عرصه کوهنوردي فردي کاملا شناخته شده است، در پاسخ به اين سوال که آيا مي‌تواند کمک کند بانوان بيشتري جذب اين رشته شوند يا راهکاري را ارائه دهد؟ گفت: بايد دقت کنيم هر کاري يک تخصص ويژه مي‌خواهد. مديريت يک تخصص ويژه است و من اين تخصص را ندارم. من مي‌توانم کمک کنم و يا مي‌توانم مشاوره بدهم. در ورزش ما سازماندهي و مديريت قوي وجود ندارد. ما در اين بخش، بانوان خوبي داريم که ورزشکاراني قوي بودند اما هر ورزشکاري که خوب باشد لزوماً يک مدير قوي نمي‌تواند باشد.

ورزش بانوان در ايران هيچ جايگاهي ندارند. اين واقعيت موجود است. خانم‌ها در ايران تلاش زيادي مي‌کنند اما شرايط براي ورزشکاران ما وحشتناک است.

  *انتظارات از معاون جديد ورزش بانوان وزارت ورزش

 ن به عنوان يک ورزشکار زن هيچ خواسته‌ يا انتظاري از معاونت ورزش بانوان وزارت ورزش ندارم بلکه تنها چيزي که مي‌خواهم اين است که به جوانان توجه کنند. بحث مديريتي در اين زمينه يک بحث خيلي پيچيده است و اين نيست که الان من چيزي بگويم. آنچه مهم است اين است که بايد جوانان تشويق شوند تا دفعه بعد تلاش بيشتري کنند. بيشترين خواسته‌ام اين است که مسئولان ورزش کشور ورزشکاران زن را ببينند.

کوهنوردي ورزش فوق‌العاده‌اي است و در جامعه ديده نمي‌شود و منزوي است. کوهنوردي يک روش زندگي است. از مسولان انتظار دارم به ورزش کوهنوردي بهاء دهند و زمينه را براي فعاليت کوهنوردان فراهم کنند. هزينه‌هاي سرسام آور لوازم کوهنوردي با سرمايه گذاري و سوبسيد دادن دولت روي اين ورزش مي‌تواند تعديل شود در حالي که به جاي آن در اين سال‌ها شاهد ممنوعيت ورود لوازم استاندارد ورزشي بوده‌ايم. ارزش واقعي و نه شعاري دادن به ورزش و بويژه کوهنوردي خواسته اصلي من از مسئولان است.

لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/832/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

دیدار چهره به چهره مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان اردبیل با جامعه معظم ایثارگری

قیمت انواع ملک در تهران سال 1353 را ببینید! / عکس

«بی معرفت» با اجرای زیبا و احساسیِ بهنام بانی

ارز حج 1403 تامین شد

پایان ماراتن داوطلبان کنکور ریاضی، انسانی و فرهنگیان

حکمت/ آنچه سبب خواری شخص خواهد شد

داستانک/ گریه بر شهید

بارش باران در ایستگاه متروی تازه افتتاح شده استانبول!

کاشان، عروس خانه‌های تاریخی ایران

کیک سیب زمینی برای شب های مهمانی

تکنیک های طلایی برای سلامت مغز

شوهر شما هم یک مرد بی احساس است؟!

موفقیت ایران در ساخت موتور بنزینی 6 سیلندر

تست موفق اولین موتور 6سیلندر ایرانی

شعر زیبای میلاد عرفان پور درباره عملیات وعده صادق

درخواست حمید مطهری از هواداران تراکتور

گل های دیدنی دنیای فوتبال با ضربات بغل پا

مطهری: سعی میکنیم در 90 دقیقه کار را تمام کنیم

لاپورتا: ژاوی ماند چون پروژه برنده‌ای داریم!

خشم ژاوی: می‌خواهند با اعتبار من بازی کنند

توصیه نماینده مجلس به مالکان جدید استقلال و پرسپولیس

بانک هایی که خریدار پرسپولیس بودند واقعا سهام شان افت کرد؟

واکنش تند کارشناس تلویزیون به وزارت ورزش

خطر از بیخ گوش «گلنار» گذشت

افشاگریِ وحیدِ نون‌خ: در چابهار چندین بار بیهوش شدیم

ازدواج بدون حلقه ازدواج!

تو این همه خواستگار یواشکی داشتی؟!

آرایش سحر دولت‌شاهی در «افعی تهران» دردسرساز شد!

تیپ جذاب و متفاوت سلنا گومز در شهر نیویورک / جدیدترین استایل خیابانی خانم بازیگر برای فیلم جدیدش

عکس یادگاری طاها پسر علیرضا بیرانوند در کنار رونالدو / لایک جالب رونالدو برای پسر رقیبش

اجرای زیبای آهنگ ناصر عبداللهی توسط پسرش

دفترچه سوالات ریاضی و انسانی نوبت اول کنکور 1403 منتشر شد

قرنطینۀ مطلق برای طراحان سؤالات کنکور

پیش‌بینی هوای تابستان امسال

غرق شدن دو کودک در رودخانه ماشکید سراوان

فتوای جهاد او انگلیسی‌ها را از خاک ایران خارج کرد!

حمله دلفین‌ها به گله موتوماهیان

تولد عجیب‌ترین توله سگ دنیا که همه را حیرت‌زده کرد

ظهر بارانی در حرم مطهر رضوی

فرار خنده دار کروکودیل از رویارویی با سگ

دسر شکلاتی را خلاقانه بساز

پیشگیری از بیماری های قلبی با سبک زندگی سالم

اخاذی مرد شیاد با جلب اعتماد زنان پس از مرگ مادرشان

نشانه‌گیری اتفاقی اما بسیار دقیق فران تورس در پایان ال‌کلاسیکو

مطهری: تراکتور همیشه مدعی بوده

آزمون در ترکیب اصلی رُم برابر اودینزه

واکنش دین محمدی به قهرمان لیگ برتر امسال

واکنش رجب زاده به اتفاقات بازی با استقلال ملاثانی

مطهری: همه تیم‌ها را می‌شناسم

مطهری: در تراکتور باید کمتر حرف زد، بیشتر عمل کرد