آریا بانو

آخرين مطالب

نقش جزییات دوست داشتنی در زندگی روانشناسي

نقش جزییات دوست داشتنی در زندگی
  بزرگنمايي:

آریا بانو - اگر از شما بپرسند «کل» مهمتر است یا «اجزایی» که آن را تشکیل داده اند، چه جوابی می دهید؟ البته که کل، تمام چیز است و جزء، فقط قسمتی از آن. حالا فکر می کنید کل مهمتر است؟ برایتان توضیح می دهم که چرا فکر می کنم «جزییات» مهمتر از «کلیات» هستند و اساسا توجه به این مطلب چه نفعی به حال شما دارد.
درست است که جزء بخشی از کل است اما بدون همان جزء ناچیز، دیگر کل وجود نخواهد داشت.
در زمینه مادیات عدم توجه کافی به جزییات خسارت به بار خواهد آورد. در روابط، سرمایه گذاری ها، ازدواج، مناسبات شغلی و خانوادگی و حتی در مسافرت و تفریح اگر به جزییات توجه نکنید، کل را از دست خواهید داد.
این جزییات هستند که خوب و بد یک رابطه را رقم می زنند. ایجاد یک رابطه کل است؛ درست مثل کاشتن یک گیاه؛ اما با آب دادن، هرس کردن و کود دادن است که گیاه می شکفد و گل می دهد و نیز با ملاحظه ظرایف و جزییات است که یک رابطه برقرار می ماند. ازدوج امری کلی است اما توجه به جزییات است که یک زناشویی سنجیده و بارور را شکل می دهد.
در تجارت و سرمایه گذاری، بدون در نظر گرفتن جزییات کار اعم از زمان مناسب، شرایط اقتصادی، اجتماعی، نیروی انسانی مفید و تبلیغات مناسب و مواردی از این دست زیان و ورشکستگی محرز خواهد بود. حتی در موضوعات سفر و تفریح و لذت، این جزییات هستند که کیفیت را تعیین می کنند و نمونه هایی از این دست بسیارند.
جزییات دوست داشتنی
در موضوعات معنوی و اخلاقی هم تنها از جزء می توان به کل رسید و لاغیر. فرض کنید خدای ناکرده در خود صفتی مانند خودخواهی یافته اید و از آن رنج می کشید و قصد غلبه بر آن را دارید. غلبه بر خودخواهی یک کل است اما بدون رعایت جزییات، عملی نخواهد شد. صفتی مانند خوخواهی یک شبه عارض نشده است و به همین دلیل یک شبه هم از میان نمی رود.
این استعداد معمولا از کودکی، آن هم به دلایل مختلفی از جمله توارث، تربیت، آموخته ها، تاثیرپذیری از اطرافیان و ... در فرد ایجادشده است و اگر آن را در خود نبینیم و به آن توجه نکنیم، در شرایط مختلف تقویت می شود و شکلی خاص به خود می گیرد. حال اگر بخواهید با چنین غول مقتدر و مزمنی دربیفتید، باید مسیری طولانی، مستمر و مملو از جزییات ریز را بپیمایید تا سرانجام بتوانید بر خودخواهی خود غلبه کنید؛ برای مثال انجام کارهای کوچک و مستمر هر روزه به کمک اراده، تمرین و انضباط از جمله این کارهاست.
خدمت به همنوع، عبادت، تامل و تفکر و خودسازی کلیاتی هستند که فقط به کمک جزییات عملی خواهند شد.
اگر هر عملی با توجه به جزییات ظریف و دقیق انجام نشود، بی معنا می شود و کیفیت و کاربردش تنزل خواهد کرد.
اجازه دهید داستانی را برایتان تعریف کنم:
عصر بود و داشتم از سر کار برمی گشتم، خسته بودم و در ضمن پیش از رفتن به منزل ناچار بودم برای انجام کار دیگری به جایی بروم. از آنجا که گرسنه بودم، تصمیم گرفتم از فرصت کوتاهم استفاده کرده و با یک ساندویچ رفع گرسنگی کنم؛ پس وارد ساندویچ فروشی شدم و ساندویچ خوشمزه ای سفارش دادم و مشغول خوردن شدم که صدای مجادله دو زن، یکی پیر و دیگری جوان، به گوشم رسید.
پیرزن که به هیچ وجه سر و وضع یک گدا را نداشت، به خانم صندوقدار می گفت: «باور کنین من گدا نیستم، مریضم. از بیمارستان برمی گردم. هر چی پول داشتم دادم برای آزمایش و از صبح تا الان ناشتا هستم و هیچی نخوردم و حالا هم گشنمه. فقط یک ساندویچ کوچیک می خوام همین.»
صندوقدار با قیافه ای جدی و خونسرد گفت: «نه خانم، نمی شه. اصرار نکنین. اگر به هر کی بخوایم اینجوری ساندویچ بدیم، باید درِ مغازه رو ببندیم و بریم پی کارمون!» و پیرزن انگار که نمی شنید، باز هم پافشاری می کرد.
نگاهی به به سرتاپایش انداختم. ظاهر مرتبی داشت و کلماتش مودبانه و گزینش شده و نیز لحنش صادقانه بود. دلم به من می گفت حرفش را باور کنم؛ چون در هر حال یک ساندویچ که قابلی نداشت و مهمان کردن او کمترین کاری بود که می توانستم برای یک همنوع در وضعیت او انجام دهم. ساندویچم تمام شده بود و می خواستم بروم؛ اما به طرف صندوق رفتم، قیمت یک ساندویچ را پرداخت کردم و رسید دریافت پول را به پیرزن دادم و در حالی که پیرزن هنوز داشت دعایم می کرد، بی خداحافظی از مغازه بیرون رفتم؛ اما نه راضی بودم، نه خوشحال؛ چرا؟ من که به عشق خدا و بی چشمداشت خواسته بودم به کسی خدمت کنم و حتی قصد خودنمایی هم نداشتم؛ پس چرا حالم خوب نبود؟
زمان زیادی نگذشت که جواب سوالم را پیدا کردم؛ اما افسوس که دیگر فرصت از دست رفته بود و من سوار مترو شده بودم و با سرعت از او دور می شدم. من یک کل را با شلختگی، بی توجهی، شتاب زدگی و بدون توجه به جزییات انجام داده بودم؛ در حالی که اگر غیر از این رفتار کرده بودم، کیفیت این کل، زمین تا آسمان تفاوت داشت.
من برای آن زن ساندویچ خریدم و بدون هیچ حرفی به دستش دادم و رفتم. به احتمال زیاد با خوردن آن ساندویچ سیر می شد و حتی دعایم می کرد اما کار من نقص داشت؛ چون من با او مثل یک شیء رفتار کرده بودم. چه باید می کردم که نکرده بودم؟
عرض می کنم: کارهایی که می توانست این مهمان کردن را توأم با خوشی و رضایت کند؛ یعنی باید به او نزدیک می شدم، دستش را می گرفتم وبا یک لبخند و لحنی آرام، آشفتگی اش را تخفیف می دادم و بعد از اینکه او را روی یک صندلی می نشاندم، مطمئنش می کردم که به نظر من هم او حق دارد و هم خانم صندوقدار؛ چون به وظیفه اش عمل کرده است.
من می توانستم با چند جمله کمتر یا بیشتر به او احساس اعتماد و امنیت بدهم و در نهایت از او خواهش کنم اجازه دهد او را به خوردن یک ساندویچ دعوت کنم و اگر می پذیرفت که به احتمال زیاد اینطور می شد، به جای اینکه خودم نوع ساندویچ را انتخاب کنم، از خودش می پرسیدم که چه ساندویچی میل دارد؛ چون نهایت تفاوت قیمت ساندویچ ها فقط دو سه هزار تومان بود که این هم قابلی نداشت.
باید می پرسیدم آیا نوشابه یا سالاد هم میل دارد؟ و دیگر اینکه باید به او می گفتم منتظر بماند تا غذایش را برایش ببرم. باید غذا را با احترام جلویش می گذاشتم و می گفتم: «نوش جان» و چند دقیقه ای هم می نشستم تا غذا بهتر به دلش بچسبد و در نهایت با عذرخواهی به او می گفتم که دیرم شده است و آنگاه با مهربانی او را به خدا می سپردم و ترکش می کردم.
اما من هیچ کدام از این کارها را نکردم. پول ناقابلی را به صندوقدار پرداختم، با خودخواهی نوع غذا را خودم تعیین کردم، یک قبض به دستش دادم بی آنکه در او احساس انسان بودن ایجاد کنم، بی خداحافظی بیرون آمدم. من حتی به او فرصت ندادم از من تشکر کند و به این نحو از نظر خودش ادای دین کرده باشد. لابد فکر می کردم همین کافی است.
ما معمولا به جزییات توجه نمی کنیم؛ خصوصا در مورد کسانی که به ما نزدیک هستند. شاید فکر می کنیم که «اشکالی ندارد. او خودش می داند!» ولی شاید نداند، دلش بشکند، به او بربخورد، احساس حقارت کند، احساس ناامنی کند و شاید همه چیز در مقابل چشمان حیرت زده ما خراب شود؛ اما هرگز دلیلش را نفهمیم.
چند نفر از شما هنگام صرف شام با خانواده لباس مرتب می پوشد و بوی خوش می دهد؟ چند نفر از شما در دیدار با خویشاوندان و دوستان صمیمی بیشتر شنونده است تا گوینده؟ چند بار در سال برای کسی که دوستش دارید، هدیه می خرید؟ تا چه حد عذرخواهی و تشکر کردن را می دانید و در هفته چند بار از این واژه ها استفاده می کنید؟ آیا تا به حال به کسی که برایتان زحمت می کشد و حق به گردنتان دارد، گفته اید که قدر زحمات او را می دانید و سپاسگزارش هستید؟
جزییات را مغتنم بشمارید؛ چون بیشتر از آنچه فکر می کنید، اهمیت دارند.
منبع:مجله موفقیت

لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/1188507/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

طرز تهیه فلافل با دال عدس خوشمزه و مقوی

مصرف این 4 مکمل بعد از 40 سالگی شدیدا توصیه می‌شود

خلاقیت دانشجویی! معرفی اعضای پروژه درسی مانند یک ترکیب فوتبالی

شادی متفاوت رودیگر و آلابا پس از بازی؛ تکرار شادی معروف با صندلی!

فدراسیون فوتبال در تلاش برای محقق کردن شعار جهانی لذت فوتبال

جود بلینگام: از کودکی رویای این شب‌ها را می‌دیدم

احساساتی شدن خوسلو پس از سوت پایان بازی رئال مادرید و بایرن مونیخ

کارلو آنچلوتی و هم خوانی سرود رئال مادرید با هواداران حاضر در ورزشگاه

امتناع ریو فردیناند از پا گذاشتن روی لوگوی رئال مادرید هنگام ورود به زمین سانتیاگو برنابئو

توهین هواداران رئال مادرید به لیونل مسی در آستانه جدال با بایرن مونیخ؛ حرام‌زاده!

لحظه صحیح اعلام شدن گل دوم رئال مادرید و انفجار سکوهای برنابئو

وزیر ورزش: صداوسیما باید حق پخش را بدهد

خلاصه بازی رئال مادرید 2 - بایرن مونیخ 1

صحنه بحث برانگیز و اشتباه عجیب داور!

رستگاری کهکشانی‌ها با کامبک 3 دقیقه‌ای؛ رویای فینال تمام آلمانی بَر باد رفت

عکس‌های دیدنی از پارک لاله 90 سال پیش/ تصاویر

معمای ناپدید شدن سبحان 5 ساله

گل اول بایرن مونیخ به رئال مادرید

گل رئال مادرید به بایرن مونیخ که مورد قبول قرار نگرفت

ضربه خطرناک هری کین که نتوانست بایرن را به گل دوم برساند

ضربه کرنر بایرن مونیخ به تیرک افقی دروازه خورد

اشتباه نویر رئال رابه گل تساوی رساند

گل دوم رئال که مشکوک بود ولی پذیرفته شد

بررسی صحت گل دوم رئال مادرید با شبیه سازی زمین

گزارش زنده: رئال مادرید 2-1 بایرن مونیخ

این وسیله یک نجات غریق در مواقع اضطراری است

جو سکو های ورزشگاه سانتیاگو برنابئو، لحظاتی قبل از شروع بازی رئال مادرید و بایرن مونیخ

ضربه زیبای هری کین که از کنار دروازه به کرنر رفت

سیو فوق العاده نویر باز هم بایرن را نجات داد

هاشمی: بیشترین بودجه به فدارسیون کشتی می‌رسد

قربانی: همه بازی کثیف را دوست دارند

لونین کین را ناکام گذاشت در ثانیه های آخر نیمه اول

نامه رسمی پرسپولیس با اشاره به استقلال!

اولین تلاش هری کین در نیمه دوم بی نتیجه ماند

دو سیو دیدنی نویر اجازه ورود توپ رئال را نداد

شور و هیجان حفیظ دراجی، گزارشگر معروف عربی هنگام گزارش بازی رئال مادرید و بایرن مونیخ

گزارش زنده: رئال مادرید 0-1 بایرن مونیخ

گامبو!! درُ میزنی واسه چی؟

ویژه برنامه‌های تلویزیون در دهه کرامت

‏‎بیکاری من در سینما ارتباط مستقیم داشت با متاهل بودنم!

عوارض تزریق نوروبیون چیست؟

اجرای زنده آهنگ «زخم کاری» با صدای بهنام بانی

اجرای قطعه پرطرفدار «دسپاسیتو» توسط نوازنده اکوادوری رائول تورس

گوناگون/ راهکاری برای خواندن سریع نمازهای قضا

بهار کتاب آغاز شد؛ گشایش درهای نمایشگاه بین‌المللی به روی مردم

رئیسی، سرپرست سازمان ملی سنجش را منصوب کرد

جزئیات بازداشت متهم پرونده زهره فکورصبور در قهوه‌خانه

گزارشی از جشنی بزرگ با حضور 12000 دختر ایرانی و رئیس‌جمهور

سازمان غذا و دارو اطلاعیه داد؛ ماجرای روغن‌های خام آفتابگردان چه بود؟

تصاویری پربازدید از شانه کردن موهای یک میمون جلوی آینه