آریا بانو

آخرين مطالب

وقتی عشق حد و مرز نمی شناسد مقالات

  بزرگنمايي:

بانو نیوز - وقتی داستان های جذاب عاشقانه می شنویم با خودمان فکر می کنیم که این داستان ها فقط در فیلم ها اتفاق می افتد. اما قهرمان این داستان عاشقانه ما ثابت کرده است که در دنیای واقعیت هم جا برای عشق وجود دارد. این داستان اسرار عشق پایدار را به ما می آموزد.
داستان عشق پرادیومنا کومار ماهانادیا (Pradyumna Kumar Mahanandia) و شارلوت وون شدوین (Charlotte Von Schedvin) قبل از اولین دیدارشان شروع شد. یکی از رسم و رسومات هندی ها این است که به محض متولد شدن کودک او را برای پیشگویی نزد یک ستاره شناس می برند. پیشگویی ستاره شناس این بود که پرادیومنا کومار در آینده با یک اشراف زاده از کشوری دور ازدواج می کند که متولد برج ثور است، فلوت بلد است و صاحب زمین های جنگلی زیادی است.
داستان <a href=
پرادیومنا در دوران جوانی در خیابان های هند نقاشی پرتره می کشید تا این که شارلوت توریست سوئدی را ملاقات کرد. او که پیشگویی های ستاره شناس را به یاد داشت از شارلوت حین نقاشی کردن چند سوال پرسید: نشانه ماه تولدت چیست؟ ثور. آیا فلوت بلدی؟ بله فلوت و پیانو. و این که خانواده شارلوت صاحب زمین های جنگلی هستند. تمام پیشگویی ها درست بود. پرادیومنا به او گفت: بنابراین شما همسر آینده من هستید. و خیلی زود در روستای پرادیومنا طبق رسم و رسومات هندی ها با هم ازدواج کردند.
چنانچه هیچ جدایی در این داستان اتفاق نمی افتاد جذابیت چندانی نداشت. شارلوت باید به سوئد برمی گشت و پرادیومنا به او قول داد که به زودی به او ملحق می شود.
داستان <a href=عشق واقعی" width="315" height="215" srcset="/Uploads/News/20180409120304402.jpg 650w, http://bedunim.ir/wp-content/uploads/2018/04/love-3-281x300.jpg 281w" sizes="(max-width: 650px) 100vw, 650px" />
آن ها 16 ماه جدا زندگی کردند و در این مدت برای هم نامه می نوشتند. پرادیومنا فهمید که دیگر نمی تواند ثانیه ای بدون شارلوت زندگی کند بنابراین تمام دارایی هایش را فروخت تا بتواند خودش را به شارلوت برساند اما با فروش دارایی هایش حتی یک بلیط هم نتوانست تهیه کند. بنابراین یک دوچرخه دست دوم با 60 روپیه خرید با خانواده اش خداحافظی کرد و با 200 روپیه عازم سفر به سوئد شد.
عشق حد و مرز نمی شناسد
سفر 5 ماهه او در تاریخ 22 ژانویه 1977 شروع شد و روزانه 45 مایل دوچرخه سواری می کرد در مجموع 6000 مایل دوچرخه سواری.
“خسته بودم پاهایم درد می کرد اما رویای رسیدن به شارلوت مرا جلو می برد. هنرم مرا نجات داد با پولی که از کشیدن پرتره ها به دست می آوردم غذا و مکان برای استراحت پیدا می کردم.”
عشق بدون مرز
او برای عبور از کشورها به ویزا نیازی نداشت و همین کارش را تا حدودی راحت کرده بود اما زمانی که به سوئد رسید سازمان مهاجرت سوئد به او اجازه ورود نمی داد و داستانش را که به نظر واقعی نمی آمد باور نمی کرد. اما با آمدن شارلوت داستان را باور و به او اجازه ورود دادند.
به گفته پرادیومنا کومار ماهانادیا “اگر چیزی را واقعا بخواهید همه چیز امکان پذیر می شود. درست است که چنین سفری اکنون کار بسیار سختی است اما غیرممکن نیست. ترس و شک دشمنان اصلی ما هستند و همین دشمنان هستند که زندگی ما را پیچیده کرده اند.”
عشق بدون مرز
آن ها در تاریخ 28 می 1977 بعد از 2 سال جدایی در بوراس به هم رسیدند. خوشبختانه خانواده شارلوت قوانین نجیب زاده ها که اجازه ازدواج با تیره پوست ها را ندارند را فراموش کرده و در سال 1977 یک مراسم ازدواج به رسم سوئدی ها برپا کردند.
عشق واقعی
از آن زمان تا کنون 40 سال گذشته است و ماهانادیا هنوز هم نمی تواند این خوشحالی را باور کند و شک دارد که آیا در دنیای امروزی که تمام دنیا با اینترنت به هم وصل می شوند باز هم می توانست قلب شارلوت را به دست بیاورد؟ اما شک ندارد که سرنوشت هر کسی با دست های خودش ساخته می شود.
عشق واقعی
وقتی مردم درباره راز عشقشان می پرسند پاسخ آن ها این است که هیچ رازی وجود ندارد. مهم ترین چیزها وفاداری، درک همدیگر و احترام به همدیگر است.
در این داستان به این باور می رسیم که اگر عشق در میان باشد همه چیز ممکن می شود و هیچ مانعی در این مسیر نمی تواند بین آن ها جدایی بیندازد. بی پولی، فاصله، غرور و هر مانع دیگری در این مسیر ناچیز شمرده می شود.
داستان این مرد هندی و معشوقش قابل تحسین است. نظر شما چیست؟ به نظر شما جالب ترین بخش داستان کدام است؟ آیا شما هم عشق واقعی را تجربه کرده اید؟

لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/39380/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

افرادی که ترس از جنون دارند

با فیلم دیدن مشکلات روحی‌تان را درمان کنید!

چگونه بر رخوت ساعت 3 بعدازظهر غلبه کنیم

راز و رمز محبوبیت نزد مردم

خنده چگونه به وجود می آید و فواید خنده چیست؟

10 عادت اشتباه در اولین ملاقات

19 تغییری که همراه با ورود کودک به زندگی ایجاد می‌شود

چهار روش موثر برای احیای انگیزش درونی

بیماری های شدید جسمی با روح و روان چه می کنند؟

چرا برخی اشتباهات خود را می‌پذیرند و بقیه نه ؟

آیا من خوش بختم؟

من هیچ وقت به درد هیچ کاری نمیخورم

با ازدواج نمی توان بیماری افسردگی را درمان کرد

چه زمانی و چگونه نه بگوییم؟

چرا ما به بحران نیازمندیم؟

7 نکته ای که سحرخیزی شما را تضمین می کند !

راز جذابیت انسان های دوست داشتنی

نیمی از سال از خودم متنفرم

این اختلالات روانی با مرگ زودرس همراهند

کاهش سوءتفاهم با این روشها

خلاقیت و عوامل موثر بر خلاقیت

چطور افکار مزاحم را از ذهنتان بیرون کنید

استرس ات را بکُش

چگونه می توان در ذهن دیگران ماندگار شد؟

دستورالعمل مولانا برای تغییر فوری!

حواس پرتی و علل آن و راهکارهایی برای جلوگیری از آن

متداول‌ترین عوامل ایجاد استرس

«با کلاس» هستید؟ یا «با کلاس نما»؟

ابزاری خطرناک در دست نوجوان شما!

وقتی با افسردگی پیر می شویم!

چرا تنبل‌ها موفق ترند؟

17 خطایی که در زندگی با آن روبرو هستید

چگونه باهوش تر باشیم؟

همدلی با دیگران چه مزایایی در زندگی ما دارد؟

دلایل حواس پرتی چیست و چگونه می توان جلوی آن را گرفت؟

چگونه تمرکز مغزی و حافظه را به طور طبیعی تقویت کنیم؟

6 مانع موفقیت کسب و کار در منزل

یکی از علل افسردگی در زنان ، اختلاف حقوق آنها با مردان است؟!

پنج گام برای مدیریت خشم

اگر این روزها روزهای پر مشغله داشتید مغزتان را استراحت دهید

جذابیت زنانه در دهه چهارم زندگی

تاثیر مشکلات خانوادگی بر آینده فرزندان

دختران افسردگی را از مادر به ارث می برند یا پدر؟!

شوهرم چند وقتی است همسر موقت دارد!!

کم رویی چیست و راههای مبارزه با کمرویی کدامند؟

علت دعوا کردن و یادگیری اصول دعوا کردن

ویژگی‌های خانواده سالم و ناسالم

با همسایه فضول چطور برخورد کنیم

چطور طبق درآمد تان زندگی کنید

ازدواج کرده ام ولی پدر و مادرم خبر ندارند!!