28 سال اجرای نمایش «خورشید کاروان» در ماه محرم و صفر/ یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت
فرهنگی هنری
بزرگنمايي:
آریا بانو -
نمایش «خورشید کاروان» به قلم ابوباسم (محمد) حیادار، بازنویسی محمد متوسلی و کارگردانی چهرههایی همچون حسین مسافر آستانه و محمود فرهنگ از ابتدای دهه 70 هر ساله در ماههای محرم و صفر به صحنه رفته است. نمایشی در اصطلاح عامیانه مناسبتی که با بهرهگیری از داستان مشهور «دیر راهب» به واقعه پس از عاشورا میپردازد و برخلاف بسیاری از نمایشهای همتراز خود توانسته 28 سال روی صحنه بماند و از این نظر رکورددار است. حالا حمایتهای آنچنانی داشته یا نداشته تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد نمیکند. چرا که حفظ هنرمندان در کنار یکدیگر برای این همه سال کار سادهای نیست.
برای مثال در نظر بگیرید که زندهیاد انوشیروان ارجمند به مدت 12 سال نقش راهب مسیحی را ایفا کرده است. نقشی که حالا جلیل فرجاد برعهده گرفته است. اما در این میان پرسشهای اساسی هم به وجود میآید. اینکه اگر چنین امکانی در اختیار هنرمندان یا کمپانیهای تئاتری صاحب علم و تئوری دیگر نقاط جهان قرار میگرفت، چنان که تاریخ معاصر تئاتر نشان میدهد علیالقاعده امروز باید با چیزی بسیار متفاوت در فرم و اجرا مواجه میشدیم. پاسخ به این پرسش که چرا در نمونه «خورشید کاروان» چنین اتفاقی رخ نداد بحث جدی و برگزاری نشست با صاحبنظران دانشگاهی حوزه هنرهای نمایشی را میطلبد. در کوتاهمدت حداقل میتوان گفت فعلا با نمونهای مواجه هستیم که به واسطه سه دهه اجرا حالا قابلیت مطالعه را به دست آورده است و ایکاش این اتفاق برای نمایشها و گروههای بیشتری رخ میداد.
محمد متوسلی که بازنویسی متن را برعهده داشته درباره ادامهدار شدن اجرای نمایش «خورشید کاروان» در مدت حدود 28 سال این طور توضیح میدهد: «شاید مسائل متعددی باید دست به دست یکدیگر بدهند که شرایط اجرای یک نمایش آن هم در مدت زمانی چنین طولانی را فراهم کند، ولی نکته بارز وجود نوعی اخلاص در میان بازیگران و تمامی عوامل اجرایی نمایش «خورشید کاروان» است. این بچهها هر سال با دین و دل دست به کار میشوند که به نظرم یک مبنا و ویژگی جدی است اما به طور قطع یکی از مهمترین دلایل شکلگیری این اتفاق همان قدم ابتدایی است که سالها قبل به واسطه گردآوری متن توسط مرحوم «حیادار» برداشته شد.»
اما نمایشهای آیینی و نمایشهایی که مثل «خورشید کاروان» با موضوعات دینی و مذهبی نسبتی برقرار میکنند در سراسر جهان وجود داشته و دارند. یکی از جنبههای مهم اجرای چنین نمایشهایی همان نکتهای است که در اظهارات متوسلی نیز مطرح شد. باور جدی دو طرف (اجراگران و تماشاگران) به آنچه قرار است روی صحنه برود. این مشخصه بهصورت مشهود در اجرای تعزیه قابل مشاهده است. برای نمونه اجراگران و صحنهگردانان تعزیه به واقعه کربلا و مظلومیت امام حسین (ع) و یارانش در ظهر عاشورا باور قلبی دارند و بعضا تمام سال چشم انتظار فرا رسیدن این ایام هستند تا در موعد مقرر نذر خود را ادا کنند؛ در سوی دیگر، تماشاگر نیز از قدیمالایام چشم انتظار شروع شبهای محرم بوده تا با پرداخت بخشی از هزینههایی برپایی تعزیه و مشارکت در حین اجرا به نوعی بتواند خود را در صف یاران امام جای دهد.
اما چنانچه شاهد هستیم، برپایی تعزیه به ویژه در تهران طی دهههای اخیر بهشدت تحت تاثیر شرایط سیاسی- اجتماعی قرار گرفته و حتی در مواردی در فرم ارایه نیز تغییراتی به وجود آمده است؛ نمایشهای مرتبط با قصص دینی مثل «خورشید کاروان» نیز از این قاعده مستثنی نیستند. نقل مشهوری است که زندهیاد انوشیروان ارجمند هیچوقت بدون وضو سر صحنه نمایش حاضر نمیشد.
این عمل فارغ از هر تعریف یا طرح این پرسش که آیا با هنر تئاتر و نمایش نسبتی برقرار میکند یا نه، نشان از اعتقاد راسخ هنرمند به چیزی دارد که قرار است به مردم ارایه دهد. اما آیا وضعیت امروز هم بر همین منوال پیش میرود؟ متوسلی در پاسخ بیان میکند: «همین حالا هم دوستان زیادی معتقدند اجرای نمایش خورشید کاروان در پنج سال ابتدایی شکل بسیار جدیتری داشته و به نوعی از اصالت و کیفیت بهتری برخوردار بوده است. چیزی شبیه به باوری که در صنعت خودروسازی وجود دارد و مردم بعضا معتقدند تولیدات قدیم در مقایسه با امروز بهتر است. اما واقعیت این است که ما به عنوان دستاندرکاران نمایش چنین تغییر مشهودی را حس نمیکنیم و از طرفی تغییر آنچنان کلی به وجود نیامده که قرار باشد در اصل ماجرا تفاوت جدی ایجاد کند.»
او در این رابطه واکنش تماشاگران را به عنوان سنگ محک در نظر گرفته و تاکید دارد گروه همچنان با همان واکنشهایی مواجه میشود که در سالهای ابتدایی دهه 70 وجود داشت. متوسلی در ادامه به تغییرات فرهنگی و اجتماعی نیز اشاره کرده و میافزاید: «باید بپذیریم نمیتواند منکر تغییرات به وجود آمده در شرایط فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی مردم شد. سال اولی که خورشید کاروان روی صحنه رفت، تلویزیون در ایام محرم آنچنان مداحی پخش نمیکرد.
چیزی در حد یک مداحی در روز. اگر فردی به شنیدن نوحه علاقه داشت باید به خیابان ایران و محله سقاباشی میرفت و از آقا عطا نامی که اکثر نوحهها را ضبط میکرد نوار میخرید. گاهی حتی به ناچار باید سفارش میداد و یک هفته تا 10 روز بعد تحویل میگرفت. تماشاگر در آن دوران از مواجهه با نمایشی که همه آن مرثیهها و نوحهها را در خود داشت، لذت میبرد. اما امروز شرایط طور دیگری شده و شبکههای متعدد رادیو و تلویزیون از صبح برنامه پخش میکنند. اینجا است که با تماشاگر متفاوتی مواجه میشویم چون هرکس برای تماشای کار به سالن میآید سیرابِ سیراب است.»
اینجا طرح یک پرسش ضروری به نظر میرسد. اینکه دستاندرکاران «خورشید کاروان» در این سالها برای روزآمدسازی و ارایه متناسب نمایش با شرایط روز مخاطب چه تمهیدات هنری در نظر گرفتهاند؟ متوسلی در این باره توضیح میدهد: «خوشبختانه این درایت وجود دارد که کار در مرحله کارگردانی به صورت گروهی پیش میرود و همین شاخصه در زمینه بازنویسی متن هم رعایت میشود. چون اجرای این نمایش امروز حساستر از گذشته شده است. چراکه حالا با تماشاگران مواجه هستیم که میداند «خورشید کاروان» 28 سال است روی صحنه رفته و همهچیز را با اشتیاق پیگیری میکند. معتقدم ظرف سالهای گذشته تفاوتهایی در نمایش ایجاد شده ولی یک مساله مهم وجود دارد.
اینجا ما با لنگرگاهی مواجه هستیم که ایجاد تغییرات و فاصله گرفتن از آن ریسک بسیار بالایی دارد. به این دلیل که با تاریخ اسلام طرف هستیم و شما به راحتی نمیتوانید در یک واقعه تاریخی آن هم با مایههای دینی دخل و تصرف کنید. حتی همان سالهای ابتدایی یک گروه تحقیق و پژوهش تشکیل شد که روی بعضی روایات و دیالوگهای متن مرحوم حیادار نص صریح و دقیق تاریخ است. بنابراین دست نویسنده برای ایجاد تغییرات آنچنانی واقعا بسته است.»
دکتر قطبالدین صادقی دو سال قبل در همایش ملی تئاتر دینی که در شهر بجنورد برگزار شد در همین رابطه به اظهارنظر پرداخت. «اگر قرار باشد ما تعزیه دوره قاجار تولید کنیم شاید موفق نباشد. تکرار خشک و خالی گذشته پاسخگو نیست. تکرار شاهنامه در نمایش بسیار بیهوده است. حتی فردوسی متناسب با زمانه به این کتاب شکل جدید بخشید. باید بتوانیم هنر و معنویت خودمان در دوران معاصر را بیافرینیم، منتها با اصول زیباییشناسی مشخصی که دارد.» شاید این گفته راهگشای هنرمندانی باشد که تا حدی به معاصرسازی در حوزه هنرهای نمایشی فکر میکنند.
متوسلی تاکید دارد درباره ایجاد تغییرات و روزآمدسازی نمایش «خورشید کاروان» تا به حال با کارشناسان متعدد جلسه داشته اما این رویکرد هر بار با شکست مواجه شده است. از جمله به جلسهای با فرهاد مهندسپور، مدرس دانشگاه و کارگردان شناخته شده تئاتر اشاره میکند و ادامه میدهد: «آقای مهندسپور به تصمیمهای آوانگارد و پر ریسک در کارگردانی شهرت دارد. به همین دلیل متن را در اختیار ایشان گذاشتم و درخواست کردم در زمینه ایجاد تغییرات به ما کمک کنند. این روند حدود چهار، پنج جلسهای ادامه داشت تا اینکه یک روز متن را روی میز مقابل من گذاشت و گفت از این متن همین چیزی بیرون میآید که الان روی صحنه است و من نمیتوانم در آن دخل و تصرفی کنم. چون خیلی لایه به لایه با تاریخ پیش میرود و امکان تغییر در آن اندک است. یعنی قصد دارم بگویم از هر امکانی برای ایجاد تغییر مدنظر شما استفاده کردهام اما به نتیجه نرسیده است. حتی ایجاد تغییر در دیالوگها و بازیها کار سادهای نیست ولی بعضا به فراخور زمان و مکان اجرا امکاناتی در اختیار گروه قرار میگیرد.»
چرا تعزیه و کابوکی بدون تغییر اما جذابند
حسین مسافر آستانه، کارگردان تئاتر و مدیر هنری که پیش از محمود فرهنگ کارگردانی این نمایش را برعهده داشت درباره عدم تغییر در متن و اجرا چنین توضیح داده است: «علاوه بر تغییراتی که روی متن اعمال میشود، این نمایش هر سال روندی را طی میکند و پله پله سعی کرده به عنوان یک اجرای حرفهای با حضور افراد حرفهای خود را تثبیت کند. علاوه بر این در متن تغییراتی نیز انجام میدهیم، اما با این وجود نمیتوان گفت که متن هر سال تغییرات عمدهای داشته است. ساختار این متن نتیجه سالها تجربه گروهی است. مثلا من سعی کردهام روی مکانیزم تعزیه کار کنم. برایم جالب بود که چرا تعزیه به عنوان یک نمایش تکراری که تماشاگر در طول عمرش بارها نسخههای مختلف آن را دیده، هنوز جذابیت دارد؟
سعی کردم روی این قضیه تحلیل داشته باشم. با تحقیقات متوجه شدم این تنها مربوط به تعزیه در ایران نیست. مثلا نمایش کابوکی هم دقیقا به همین شکل است. نمایشی است که تماشاگر تمام قصههای آن را میداند، ولی یکی از پر بینندهترین نمایشها برای عموم افرادی است که با تئاتر در سراسر دنیا آشنا هستند. بنابراین هر اجرا یک کار تازه است.»
این کارگردان سپس به اهمیت نوع رابطه تماشاگران و گروه اجرایی در تعزیه و کابوکی اشاره کرده و میافزاید: «این نمایشها با درامهای غربی تفاوت دارند. یعنی تماشاگر جزیی از اجزا یا درگیر با اجراست. این درگیری هر چند ذهنی است، اما تماشاگر نمایش را میبیند تا در آن شرکت کرده باشد و به نوعی در تئاترهای مذهبی تماشاگر با تماشای نمایش سعی میکند در اتفاقاتی که سالها قبل رخ داده ادای دین کند. در روضه به دلیل اینکه نمایشی اجرا نمیشود و فقط واقعهای گفته میشود، تماشاگر درگیر است. یعنی یک نخ نامریی بین واقعه و قلب تماشاگر وجود دارد که اینها را به هم متصل میکند. این اتصال، یک اتصال عقیدتی و باورپذیر است و به کیفیت نوع گفتن هم زیاد بستگی ندارد. یعنی حتی اگر یک روضهخوان هم کار خود را درست انجام ندهد، شرکتکننده بهره حسی خود را نمیبرد.
در تعزیه من بارها شاهد بودهام که تماشاگر همان طور که تعزیه را میبیند و گریه میکند، میگوید که چرا این قسمت را به این صورت اجرا کرد. یعنی در عین حال انتقاد هم میکند. به همین علت تعمد داریم «خورشید کاروان» را با همین سبک اجرا کرده و آن را به شیوه درام و با قواعد ارسطویی به روی صحنه نبریم. طبعا سعی شده شکستهای زمانی و ارتباط با تماشاگر به دلیل برقراری رابطه تنگاتنگ با تماشاگر حفظ شود. بنابراین نمایش به لحاظ مضمون تغییری نکرده ولی به لحاظ ساختار، دستخوش تغییرات متفاوت بوده است.»
نکتهای که در اظهارات متوسلی هم به آن اشاره میشود. او معتقد است که اگر گروه در این 28 سال نسبت به ایجاد تغییر در نمایش بیتفاوت بود، کار قطعا با استقبال مردم مواجه نمیشد و اجرا تا امروز دوام نمیآورد. اما آیا اجرا در سالن رسمی تئاتر مانند «تالار وحدت» به نوعی نقض غرض نیست؟ او در این رابطه توضیح میدهد: «سالنی در تهران نیست که در آن اجرا نرفته باشیم و تاکید دارم اگر قرار باشد نمایش را در محلی خارج از سالن سرپوشیده روی صحنه ببریم از نظر امکانات فنی و برقراری ارتباط صحنه با مخاطب، حتی در زمینه امکانات دکور قطعا با مشکل مواجه میشویم.»
همین حالا هم دوستان زیادی معتقدند اجرای نمایش خورشید کاروان در پنج سال ابتدایی شکل بسیار جدیتری داشته و به نوعی از اصالت و کیفیت بهتری برخوردار بوده است. واقعیت این است که ما به عنوان دستاندرکاران نمایش چنین تغییر مشهودی را حس نمیکنیم و از طرفی تغییر آنچنان کلی به وجود نیامده که قرار باشد در اصل ماجرا تفاوت جدی ایجاد کند.
آقای مهندسپور به تصمیمهای آوانگارد و پر ریسک در کارگردانی شهرت دارد. به همین دلیل متن را در اختیار ایشان گذاشتم و درخواست کردم در زمینه ایجاد تغییرات به ما کمک کنند. این روند حدود چهار، پنج جلسهای ادامه داشت تا اینکه یک روز متن را روی میز مقابل من گذاشت و گفت از این متن همین چیزی بیرون میآید که الان روی صحنه است و من نمیتوانم در آن دخل و تصرفی کنم.
روزنامه اعتماد
-
يکشنبه ۱ مهر ۱۳۹۷ - ۱۶:۲۰:۳۳
-
۱۰۴ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/91305/